یاسهاسبزخواهندشد ؛
من همیشه تویِ همهیِ روابط اجتماعیم اون بچه تر بودم. همیشه اونی که کوچک تره، کمتر حرف میزنه، کارارو
بر که میگردم میبینم چقدر اشتباه چقدر اشتباه. از علاقه های اشتباه بگیر تا آدمایِ ناشی از اون علاقه ها، اشتباه. افکارِ اشتباه باور های اشتباه، رفتار های ناشی از اون افکار و باور ها، اشتباه. علایق و سلایق اشتباه، انتخابای اشتباه، احساسِ عقل کل بودنِ اشتباه، غرورِ اشتباه، کوته بینی اشتباه. روز هایی که فکر میکردم مثلا باید از خانواده دور باشم، درکم نمیکنن، من نوجوونم نیاز به توجه و فهم عواطف دارم، حرفامو بهشون نگفتم، رفتارامو توجیه کردم، نادیدشون گرفتم ولی الان برمیگردم میبینم چی مهم از خانواده دارم؟ هیچیز واقعا در دنیا از خانواده مهم تر نیست. هیچ چیز به آدم نزدیک تر از این جمع کوچک نیست. مادرم مادرم رو چقدر نادیده گرفتم. یا زمانایی که فکر میکردم اگر علایقم با بقیه متفاوت باشه یعنی من خاص ترم یا برعکس اگر شبیهشون نباشم یعنی یه وصله ی ناجورم. مثلا وقتی که فکر میکردم چقدر خوبه که همهیِ آهنگ های ایرانیمو پاک کردم و دارم فقط خارجی گوش میدم، اینطوری فرهیخته ترم. تحلیل هایِ اشتباهم بعد از یه اتفاق یا حادثه واقعا هر چی برمیگردم اشتباهه.
تنها چیز هایی که فکر میکنم از قدیم در من دستخوشِ تغییر نشده و من از حال و آینده نایستادم و بهش ناسزا نگفتم هنر بوده و بعصی از باور هام بوده و همچنین هدفم که برگرفته از همین دو تا چیزه. فقط عشق به هنر و انیمیشن و باور هام در من ثابت مونده وگرنه هیچ.
یاسهاسبزخواهندشد ؛
بر که میگردم میبینم چقدر اشتباه چقدر اشتباه. از علاقه های اشتباه بگیر تا آدمایِ ناشی از اون علاقه ها
فک کنم این دورهی سنی ای که من توشم همه از خانواده میبرن. احساسِ استقلال میکنن و سعی میکنن خودشون و افکارشون رو از خانواده تفکیک کنن. برن دنبال چیزایی که تو بستر خانواده نداشتن. ولی من اصلا اینطوری نیستم تازه دارم میفهمم چقدر کم از گنجینه ی بزرگِ خانواده استفاده کردم.
یاسهاسبزخواهندشد ؛
با آهنگش حال میکنم .
من اصلا و ابدا گریه نمیکنم، بخدا اصلا راه نداره نه گریه چیه.
تا الان از بین ممبرام دو تا وصلت انجام شده و به من اطلاع داده شده و من ذوق کردم، ایشالا این سومیه.
چقدر بد هستید که وصلت میکنید تعدیف هم میکنید ولی منو دعوت نمیکنید:))