چیزه، تو هیچ وقت با دیدن عکسای پینترستی یا چمیدونم آدمای تو خیابون دلت نخواسته که توام یه تیپ باحال مثل اونا داشته باشی؟ منم چادریم و خب خیلی معتقدم ولی میدونی چیه خیلی فآر میاد به آدم:) و راستش خیلی وقتا اینطوریم که چرا من نه؟ و واقعا نمیدونم، نمیتونم. جدا از اینا واقعا خیلی سخته زندگی با چادر اونم جدیدا. میفهمی چی میگم؟
- خیلی باید راجع به این حرف بزنم باید یکم وایسی برم تجدید قوا کنم برگردم😂😭
یاسهاسبزخواهندشد ؛
چیزه، تو هیچ وقت با دیدن عکسای پینترستی یا چمیدونم آدمای تو خیابون دلت نخواسته که توام یه تیپ باحال
ببین واقعیتش یه مدت زیادی همچین فکری داشتم، و داشت رسما مغزم رو میخورد و میرفت تو. من با دیدن آدما توی خیابون، یا تویِ عکسایِ مجازی خیلی فکر میکنم، که دلم میخواست چطوری باشم؟ از لحاظ چهرم که نمیتونم تغییر چندانی ایجاد کنم از لحاظ تیپ هم تا جایی که میتونستم سعی کردم تیپم رو به ایده آلم نزدیک کنم. اما بحث چادر که میگی، یه بحث کاملا درونیه. من مدت زیادی بهش فکر میکردم که میخوام در آینده چطور باشم؟ یه حجاب استایل یا یه محجبهیِ چادری؟ من با خودم کنار اومدم و کاملا این موضوع رو برای خودم حل کردم که چادر هویتمه، این جمله نه کلیشه است برای من، نه شعاره. من واقعا با چادر یه امنیتی دارم که با چیز دیگه ای ندارم و بعد فکر کردم که خب تهش چی؟ این استایلِ خوشگلِ تویِ پینترست رو همه دیدن، تهش که چی؟ من از ظاهرم تویِ جامعه واقعا چی میخوام جز آراستگی و پیراستگی؟ اینا با چادر هم قابل اجراست و من واقعا دیگه مشکلی باهاش ندارم. بشین با خودت کنار بیا ببین میخوای چه شکلی باشی.
یه مارمولک تویِ ایوون دیدم، احساس میکنم سراسرِ تنم پر از مارمولکه. اه.
خودم میدونم یک ماه و نه روز از تابستون گذشته، میدونم که دارم ثانیه ثانیهیِ وقتم رو به باد میدم، میدونم که خیلی فرصت ندارم، میدونم همین الانشم باید درس خوندن برای کنکور رو شروع کرده باشم و کلی زمان از دست دادم، میدونم که تنبلی میکنم و صبحا دیر بلند میشم، میدونم که گوشیم رو باید بندازم دور، میدونم بعدا غصه میخورم ولی من واقعا اینقدر سردرگمم که همین الان اگر بخوام به زندگیم نظم بدم نمیدونم از کجا شروع کنم، اینقدر نمیدونم که ممکنه بعد از نیم ساعت فکر کردن بهش بشینم یه جا و فقط گریه کنم. اینقدر احساساتم بی ثبات شده که نمیتونم افکارم رو رویِ یه موضوع خاص متمرکز کنم و چند ساعت فقط به اون فکر کنم، من نمیدونم برای این همه هدفِ کوچیک و بزرگِ زندگیم باید چطور برنامه بریزم. من نمیدونم. ترو خدا اینقدر این نادون بودن رو بهم یاداوری نکنید.
صبح به صبح یه سری کار برایِ خودم فهرست میکنم برای اینکه در طول روز انجام بدم ولی آخرِ شب که میرم فهرست رو چک کنم کلی کار کردم که اصلا تویِ اون فهرست نیست. یعنی هر کاری کردم جز اونایی ک نوشته بودم.
من واقعا فکر به این که باید بلاخره شروع کنم و برای امسال درس بخونم، اذیتم میکنه. من اصلا میونهیِ خوبی با درس خوندن ندارم، اذیت میشم، عذاب میکشم سرش، این ظلمه.
یاسهاسبزخواهندشد ؛
با اینکه قدمیه، ولی خیلی دوستداشتنیه:).
3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اصلا نمیدونم این چه فیلمیه ولی این بخشش رو خیلی دوست دارم.