خیلی قشنگ تموم شد ولی من همچنان معتقدم کاش میرفت کربلا، اینطوری کلاسش بالا تر بود.
تازه کلیم گریه کردم. قشنگ تموم شد ولی، من که راضی بودم. البته خیلی کم بود، کاش قسمتای بیشتری ساخته بودن😭✨
هدایت شده از توییت فارسی 🇮🇷
واکنش من به مشکلات بسیار جدی دیگران: «ببین، سخت نگیر. اینم میگذره. از پسش بر میای.»
واکنش من به تلخی ته خیاری که دست خودمه: «اینک؛ هجوم سیاهیِ بیپایان بر قلب بیپناهم. جوشش گدازههای غم از زمین و آسمان. تکرارِ تباهی. سقوط در چاه ناامیدی.»
•پسرک•
@farsitweets
یعنی واقعا میخواین بگین هلال تموم شد؟ دیگه نمیتونم فنگرلی کنم؟ میخواین بگین دیگه هیچ کراش فعالی ندارم؟ حالا پس برای کی فشار بخورم؟
دیشب تولدِ اینجا بود بچه ها، اینجا یا بهتره بگم ظرفِ شیشه ای ۲ سالش شد:)
من تا یک مهر حتما باید یه روز برم بیرون و برای خودم جشن بگیرم، دارم خفه میشم جدا.
تجربه بهم ثابت کرده هر چقدر بیشتر خودم نباشم بیشتر تحویلم میگیرن، این جو رو دوست ندارم. این جو وادارم میکنه شبیه بقیه باشم ولی نمیتونم.
یاسهاسبزخواهندشد ؛
تجربه بهم ثابت کرده هر چقدر بیشتر خودم نباشم بیشتر تحویلم میگیرن، این جو رو دوست ندارم. این جو وادار
ببین عزیزم من یه آدمِ واقعیم میدونی چی میگم؟ من شبیه کلیشه هایِ مذهبیت نیستم، اون دختری که صرفا پست انقلابی میزاره نیستم، من خیلی بچه تر از اونم که بخوام رو تک تک حرفا و تاثیرش روی جنس مخالفم فکر کنم خب؟ و عزیزم من همچنان شبیه کلیشه هات نیستم، نقاشم ولی موهای فرفریمو از شالم نمیذارم بیرون و هر روز بیرون از خونه نیستم، نمیتونم از همه جا براتون عکس بگیرم چون تو دنیا واقعی خیلی وقت ها خجالت میکشم دوربینم رو در بیارم و از چیزایی که به نظرم جالبن عکس بگیرم. من تلاش میکنم خوب بنویسم ولی شبیهِ نویسنده هایی که میشناسین اونقدر قلمم قوی نیست که بتونم عینِ تخلیاتم رو شرح بدم. من از اون دخترای مستقل قوی نیستم که موهاشونو گوجه ای میبندن و میشنن پشت میز برای کنکور درس میخونن، من امسال کنکور دارم ولی از همین الان امیدی بهش ندارم. عینیکم نیستم، شبیه عکسای پینترستم نیستم. تازه خیلیم غلط املایی و تایپی دارم. چرا فقط این قالب آدمارو میپذیرید؟ واقعی بودن چشه؟ حس میکنم از اون زمانی که تصمیم گرفتم واقعی باشم خیلی آدم هارو از دست دادم.
یاسهاسبزخواهندشد ؛
بسم الله ؛ یادتونه حالم خوب نبود؟ یادتونه میخواستم ممبرای فیکو ریمو کنم؟ یادتونه نیاز به یه شروع ج
با اینکه یادم میاد روزی که اینجا رو زدم خیلی ناراحت بودم، اما اینجا رو بیشتر از ظرف شیشه ای دوست دارم. حتی یه مدت اینجارو دوست نداشتم، چون به نظرم ظرفِ شیشه ای خیلی رنگی رنگی تر بود، منم آدمِ بهتری بودم. ولی اینجا خودم تر بوده و هست و امیدوارم ادامه داشته باشه.