تنها اتفاقی که هیچکس نمی‌تونست پیش‌بینی کنه😂 *مای انیمه* @farsitweets

عزیزترینایِ من😭😭

با اینکه این دوسال، همه چیز عوض شد، ولی بعضی چیزا هیچ وقت تغییر نمیکنن:)

دلم میخواد چند روز همخونه بودن با کاکائو رو تجربه کنم. قراره خیلی زیادی فان باشه🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣 حتی نمیتونم تصور کنم چه اتفاقی ممکنه بیوفته. چون هررررر اتفاقی ممکنه🤣🤣🤣🤣🤣

من و تو دیوونه ایم. اگر همخونه باشیم یا خونه منفجر میشه یا ما دوتا، انقدر همدیگه رو میزنیم تا بمیریم، یا از خنده میمیریم، یا یه امپراطوری جدید تو اون خونه و سرزمین های اطرافش ایجاد میکنیم. در هر صورت از اون خونه خارج نخواهیم شد اونجا به مدفن ما تبدیل میشه، دهنت سرویس زهرا😂😭.

من کاکائو ساعت ۳ نصف شب درحال گودبرداری کف خونه ی طبقه ی پنجممون برای ساخت استخر:

در عین حال ممکنه درحال کارکردن رو یه پروژه ی انیمیشنی باشیم که مثلا اینده ی بشریت رو نجات بده.

کاکائو: وای پشمام. خیلی اروم برگرد سمت راستتو ببین اون سربازه چقدر خوشگله زهراااا. منی که رو زمین به سمت راست غلط میزنم میرم جلو پای سربازه که خوب بتونم ببینمش: کاکائو: گفتم ضایع نباش ابلههههه

بابام سامانه تماسِ ۱۱۰ رو سوراخ کرد.

من واقعا از تشنج متنفرم و بابام اصلا و کلا نمیتونه بدون تشنج با یک نفر پشت گوشی صحبت کنه، میخوام به دار بیاویزم خویش را.

Im dancing in the dark with you between my arms

دلم میخواد فیلم عروسیم اینشکلی باشه. گریه*