ما همه متهمیم به نپذیرفتن چیز هایی که دیگران دوست داشتند ما باشیم و نبودیم، یا نخواستیم که باشیم. ما تا ابد مجرم شناخته میشویم اگر به خلاف رویه و مسلکِ زورگو ها عمل کنیم. و این شاید بزرگترین باگِ انسان باشد.
امروز انیمیشن ولف واکرز رو سر کلاس دیدیم. خانم موسوی داره راجع بهش مقاله مینویسه و کلی اطلاعاتِ جالبِ حرفه ای بهمون اضافه شد از توضیحاتشون سر کلاس. بله.
یاسهاسبزخواهندشد ؛
امروز انیمیشن ولف واکرز رو سر کلاس دیدیم. خانم موسوی داره راجع بهش مقاله مینویسه و کلی اطلاعاتِ جالب
برید ببینید، چون به شدت قشنگه، از لحاظ داستان، ساخت، تکنیک، فرم و...
واقعا وقتایی که انیمیشن میبینم، یه چیز جدید راجع بهش یاد میگیرم، یه کاری مربوط بهش میکنم، داستانِ خودمو پرورش میدم و به آیندم با انیمیشن فکر میکنم، حس میکنم حجم زیادی از عشق به زندگی و انگیزه توی جریان خونم حرکت میکنه. ولی خب معلوم نیست که چقدر پایداره.
از محلهیِ ما، که شاید بی بخار ترین محله تهرانه بیشتر از سالهای قبل صدای الله اکبر میاد، اره داداش شما درست میگی مردم از نظام و دین زده شدن. مخصوصا از پارسال تا حالا!
هدایت شده از منِ عَجیبُ غَریب.
طرف نوشته، اکرم عفیف اگر تو ایران به دنیا اومده بود، الان ترم دو نقاشی دانشگاه هنر میخوند.
کاش من یه ولف واکر بودم، که میتونستم گرگ بشم. اونوقت شبا میرفتم سراغ سرانِ آموزش پرورش و سازمان سنجش. آی خدا چقدر حال میداد بخدا.
امشب دلم میخواست ما کاپ ببریم بالای سر. بچه ها خوشحال باشن، ماها خوشحال باشیم، خیابونایِ تهران و بقیه شهرا از خوشحالی و جمعیت بترکه، خندیدنشونو ببینم، کَلِ شکیبا رو بخوابونم و حداقل سر یه شرط، هفتا بستنی ازش بگیرم ولی خب. قسمت نبود دیگه.