هدایت شده از سبز جاندار"
[ قیافه ذوق زده استاد مستشرق هنگام صحبت درباره عجایب و کشفیات تمدن ها✨🎀]
آدم های آشنایی میبینم که روزی خیلی دوسشون داشتم. اما فکر به اینکه شاید شخصیتِ الانشون با وقتی که منو مینشاختن متفاوت شده باشه و از من خوشش نیاد باعث میشه نرم جلو، و سلام نکنم.
بابا همیشه بهم میگه: خیلی وقتا حق باتوعه ولی چون عصبی میشی و نمیتونی خودتو کنترل کنی خرابش میکنی، کسی بهت گوش نمیده و حق رو هم بهت نمیدن. منطقیه حرفت، ولی وقتی بلند بلند حرف میزنی، انگار استدلالی نداری و فقط داری دست و پا میزنی.
این چند روز رو انگار باید همینجا میموندم، توی خونه، پیش خانوادم، یه نقطه ای که امنه و دور نیست و میتونم دوباره خودم رو جمع و جور کنم.