دانشگاهِ صدا و سیما میخواد هفته انیمیشن برگزار کنه ولی من متوجه شدم این اولین هفته انیمیشن دانشگاهمون نیست، هفتمین‌ هفته است. ولی دانشگاه ما غیر از موقعیت جغرافیایی نامناسب، اصلا تبلیغات نداره. من حتی نمیدونستم هفته انیمیشن برگزار میشه، یکی از برنامه هام پیشنهاد هفته انیمیشن به انجمن دانشگاه بود! خب چرا؟ چون فقط اسم صدا و سیما روی دانشگاهه نمیشه؟ حتی میدونم خیلی از عوامل خود انجمن و بچه های دانشگاه هم باور ندارن که میتونن با همین کارها دانشگاه رو خیلی خوشگل‌تر و جالب‌تر از چیزی که در عموم به اشتباه ازش ساخته شده معرفی کنن. حیف.

من متوجه نمیشم چرا اینقدر بعضی ها سعی میکنن با تخریب رشته های دیگران رشته خودشون رو خوب جلوه بدن، و اصلا سعی میکنن بگن رشتشون خیلی خوبه. عزیزم چرا اینقدر بحث بیخود میکنی؟ همه دنیا میدونن رشته انیمیشن بهترین رشته دنیاست، تمومش کن رشته‌علی، عه.

Just for fun, ha ha.

تهران واقعا جوابگوی این جمعیت نیست.

تاریخ هنر؟ کلاس مورد علاقه.

رفتیم نشستیم سرکلاس انیمیشنیا[ که استادش واقعا برام عزیزه😭] و فهمیدیم استاد مردم شناسی ما رسما وقت مارو تلف میکنه! یه جلسه رفتیم نشستیم سر کلاسش از کل کلاسای این ترم خودمون پربار تر بود.

کلاس تاریخ هنر ساکنمون امروز پر از بحث و حرفای قشنگ قشنگ بود. حرفایی که اگر تو مدرسه می‌زدیم خنده دار به نظر میومد، اما اینجا دغدغه ها یکیه و به قلب آدم آرامش میده، اینکه آدمایی شبیه به خودت دورت هستن و وجود دارن خیلی دل‌گرم‌کنندس. [ واقعا دوست دارم موقعی که اون شوق هنر رو تو چشمای استاد میبینم لپاشو بکشممم]

و در آخر کلاس عکاسی عزیزم که همیشه برام جذابه. تو این سرمای لعنتی، اندازه ۱۰ دقیقه رفتیم تو حیاط نشستیم با استاد. بعد فقطم تا کلاس رفتن خودش ۱۰ دقیقه طول می‌کشهههه. در واقع ۳۰ دقیقه از کلاس به رفت و آمد گذشت. [ استاد قرابی موقع خندیدن دستشو میگیره جلو دهنش و واقعا دوست داشتنیه]

همه ساکتن، یهویی وسط کلاس داد میزنه دلم میخواد لپااااشو بکشمممممم:))))))

دیروز یه خانم خیلی گوگولی و مهربونی توی مترو گفت بیا کیفتو بده منی که نشستم روی صندلی برات نگه دارم و واقعا نگه داشت و اصلا قلب و اکلیل💘✨

مترو هفت تیر از مترو تاتر شهر هم جاذبه های گردشگریش بیشتره. اصلا وارد ایستگاه که میشی بوی های خوب میاد، بوهای خوب و خوشمزه. واقعا اینطور ایستگاه‌ها خیلی خطرناکن.