eitaa logo
یاس‌ها‌سبز‌خواهند‌شد ؛
2.5هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
618 ویدیو
1 فایل
هوالمعشوق؛ • و ما به زودی سبز خواهیم شد عزیزم، زیر سایه یک چنار. آن زمان که گنجشک‌ها رسیده باشند به مقصد و نامه‌هایِ من به دست‌ِ تو. وقتی بخوانیشان، آنگاه سبزخواهیم شد. • ده روز مانده به پایانِ تابستانِ چهارصد
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از سبز جاندار"
اینم از سردار دلها🤍.
یاس‌ها‌سبز‌خواهند‌شد ؛
دیدین کار ریحانه رو؟ دیدین جزئیاتشو؟ دیدین چقدر خوشگله؟
اینکه وقتی صحبت بحث سیاسی میشه دوستام با دست منو نشون میدن واقعا نمیدونم خوبه یا بد ولی جالبه.
اینستا دقیقا بلای روح و روانمه.
دیروز به بابا گفتم که مردم دنیا دارن بیدار میشن ولی مردم ایران نه. بابا گفت:«از همین مردم دنیایی که میگی توی آمریکای سیصد میلیون نفری، بیشتر از نصف انتخابات شرکت کردن. بیشتر از نصفِ این نصف به ترامپ رأی دادن. کدوم ترامپ؟ همون ترامپی که میگه من میخوام کانادارو جزو ایالات خودم کنم و کانادا هم باید تسلیم بشه. همونی که میخواد کانال ارتباطی پانامارو به زور ازشون بگیره. همونی که میخواد گرینلند و مکزیک رو عضوی از آمریکا کنه، به زور! همونی که نژاد پرسته همونی که میگه میخوام خاورمیانه رو به اتیش بکشم و.. خیلی از مردم آمریکا، انتخابش کردن. و این یعنی اینا اینو میخوان!» فارغ از روحیه کلی این مردم که فکر میکنن از دماغ حضرتِ فیلم افتادن و دنیا باید به پاشون زانو بزنه و کلا وقاحت جزء جدایی ناپذیری از DNA شونه، بابا میگه همیشه همه مردم قرار نیست بیدار بشن، و همیشه همه نمیفهمن «أكثرهم لا يعقلون». درستع تعداد آدم های آگاه بیشتر میشه ولی اگر همه و اکثریت قرار باشه آگاه باشن پس اصلا ما اینجا چیکار میکنیم؟
خدایا بابت شیعه بودن قوربونت میرم. واقعا شکرت، هیچ نعمتی بزرگ تر از این نمیتونستی بهم بدی.
هی گشتم دنبال یه عکس خوب از خودم و بابام استوری کنم، ولی ما چرا اصلا باهم عکس نداریم وا.
خانوادمون رو دوست دارم. گاهی وقت‌ها خیلی بیش از اندازه. انگار تازه جدیدا دارم نعمت خانواده رو درک میکنم، تازه که دارم از جو نوجوونی خارج میشم. دوست دارم هفته ای سه بار جمع بشیم، حتی بی دلیل و فقط پیش هم باشیم همین. و همین قضیه باعث میشه فکر کنم اگر یه روزی مجبور باشم خانواده ای رو بپذیرم که متفاوت از این فرهنگ باشه چی؟ اگر اینقدر دیوونه و پایه نباشن چی؟ اگر اینقدر پر سر و صدا نباشن چی؟ اونوقت اصلا دیگه دلم خانواده جدید نمیخواد.
این چند روزی که همش عید و جشن بود، ماهم همش داشتیم یه چیزی میپختیم. نون کدویی پختم که اون اصلا خوب نشد و واقعا وقتی نتیجه رو دیدم افسرده شدم. گفتم چقدر قوربون صدقه تپلی بودنِ چونه های نونم رفتم قبل از اینکه بذارمش تویِ فِر؟ خلاصه آره. دیروزم برای تولد بابا پیراشکی پختیم. دیروز خونه بابایی پر از شیرینی های مختلف و متفاوت بود، و پر از شادی، و پر از چیزی که من اسمش رو میذارم برکت نون حلالِ بابایی.