یاسهاسبزخواهندشد ؛
بیست و دومین روز بهمن ماهِ هزارصد و سه. وسط همه نا امیدی ها و امیدها. وسط همه غم و شادی ها، وسط همه سختیهای کمر خم کن و وسط همه چیزایی که سعی دارن مارو به عصر انسان های اولیه برگردونن، ما خوشبختانه مسلمان به اسلامی خمینی هستیم هنوز. خدایا شکرت.
#ولاکس
یاسهاسبزخواهندشد ؛
تا ابد زنده یاد شهیدان❤️..... #ولاگچه
کار قشنگِ ریحانه رو ببینید بهش واکنشای خوب خوب بدین😭✨
شما نمیدونید ما چه بیچارگی ای کشیدیم سر عکاسی این فریم ها ولی خداروشکر قشنگ شد و اکوری پکوری✨
یاسهاسبزخواهندشد ؛
شما نمیدونید ما چه بیچارگی ای کشیدیم سر عکاسی این فریم ها ولی خداروشکر قشنگ شد و اکوری پکوری✨
و باز هم داستان حاج آقای گوگولی و مهربان دیگری که در خیابان به ما در این مبحث عکاسی کمک کرد.
امروز خیلی خوشحال و خوشگل بودم. تنها باگ امروز این بود که برای صبحش برنامه دیگری ریخته بودیم که بریم غرفه دانشگاه سوره و اثر هنری همراه آقایان براتی و دیگران خلق کنیم ولی متاسفانه گفتن ساعت ۸ و نیم بیاید، و تا ده هم همچنان هیچکس هیچ اقدامی درباره خلق اثر نکرده بود. اینکه اون ساعت از خواب نازنینم زدم و رفتم و آخرش تا ده منتظر ایستادم خیلی حالم رو گرفت. امیدواریم از همینجا برسد به گوش مسئولین هیئت دانشگاه.
امروز انسان های آشنای زیادی دیدم ولی برعکس هرسال، دلم رو برای دیدن آدم های خاص صابون نزده بودم. یه سری از هم دانشگاهیامون رو دیدیم. بعدش فکر میکردم خیلی از کسانی که راحت سالهای گذشته از کنارشون گذشتم امسال وارد بخشی از سرنوشتم شدن و این خیلی جالب بود.
یاسهاسبزخواهندشد ؛
امروز انسان های آشنای زیادی دیدم ولی برعکس هرسال، دلم رو برای دیدن آدم های خاص صابون نزده بودم. یه س
با اینکه دلم رو صابون نزده بودم ولی غیرمنتظره ترین آدمی که به مخیلهام خطور ممکن نبود بکنه رو دیدیم. دروغ چرا واقعا از دیدنش خوشحال شدم و یهویی وسط جمعیت اینطوری بودم که ریحااااانههاستستثنثجشجص فلانیییییییی. گاهی وقت ها باید دقت کنم خانواده هم با من هستن، اینقدر آبروی خودم رو نبرم✨
و در کل میتونم بگم از شروع راهپیمایی امروز تا انتهایی ترین زمان ها من در خیابان آزادی بودم و امسال یه حس و حال خوب دیگهای برام داشت.
من اکثر وقت هایی که با خانوادم، یا حتی بعضی دوستام و اکیپ های رفاقتی و اینا، انسان خوددار و سر به زیری تقریبا حساب میشم. آسه میرم آسه میام. صدام بالا نمیره خیلی. ولی لعنت به دوست صمیمی، مخصوصا ریحانه، کنارش یک دخترک جلف احمقیم که خدا میدونه.
به نظرم باشگاه رفتن خالی جالب نیست. اینو که همه بلدن. یه باشگاه بنویسن یه مربی بگیرن چهارتا عکسم توی آینهش بگیرن دیگه ورزشکار حسابین. بنظرم انسانی که یه رشته ورزشی خاص رو انتخاب کرده و دوسش داره و براش تلاش میکنه و بدنش رو هم با همون ورزش میسازه خیلی جالب تره. نظر منهها. ورزش کردن کلا خوبه ولی اینطوریش بهتره.
کدام ابلهی وقتی تا دیر وقت دانشگاهه میره رو چمنای برفی دانشگاه میشینه که تا داخلی ترین سلولش یخ کنه؟