اون لحظه و اونجایی که نباید و نمیخواستم و حتی برام مهم نبودی، دیدمت. ولی حالا با اینکه میدونم باهات دارم تو یه اتمسفر نفس میکشم هم نمیبینمت، و فکر میکنم این افتضاح ترین قایم موشکیه که همهیعمرم بازی کردم.
یاسهاسبزخواهندشد ؛
جمعه، بیستودو فردردینِ چهارصد و چهار. روز نمایشگاهِ ریحانه، دیدنِ رانندگی عطیه، یغِ گُل، گردنبندِ نهنگم، شادی باشه، عشق باشه، صفا باشه، صمیمیت باشه و البته قمرک.
#ولاکس
بیرون از پنجره کلاس داره بارون میاد، و منم نشستم به بیرون نگاه میکنم، با چشم های دو برابر حدطبیعی. یه وقتهایی فکر میکنم شاید باید اسم خودم و بذارم شیفته بارون. برای این هوا میشود مُرد.
یاسهاسبزخواهندشد ؛
جمعه، بیستودو فردردینِ چهارصد و چهار. روز نمایشگاهِ ریحانه، دیدنِ رانندگی عطیه، یغِ گُل، گردنبندِ
دیروز واقعا انسان خوشگل، ناناز، و قندعسلی بودم. با ذوق های فراوان روز رو شروع کردم. با بچه ها رفتیم باغِ گُل، باکس گُل خریدیم. واقعا اصلا به ذهنم خطور نمیکرد یه باکس اینقدر دقیق با ویژگی هایی تو ذهنم داشتم پیداش کنیم ولی کردیم و واقعا😭✨