eitaa logo
یاس‌ها‌سبز‌خواهند‌شد ؛
2.5هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
617 ویدیو
1 فایل
هوالمعشوق؛ • و ما به زودی سبز خواهیم شد عزیزم، زیر سایه یک چنار. آن زمان که گنجشک‌ها رسیده باشند به مقصد و نامه‌هایِ من به دست‌ِ تو. وقتی بخوانیشان، آنگاه سبزخواهیم شد. • ده روز مانده به پایانِ تابستانِ چهارصد
مشاهده در ایتا
دانلود
چند ساعت پیش داشتم به یاسمین نگاه میکردم و به این فکر میکردم که خدا چطوری این حجم از مهربونی و خوش‌قلبی و قشنگی رو در یک نفر جا داده؟ چطوری این آدم حتی با کسی که نمیشناسه اینقدر مهربونه؟ قشنگ.
پسرا خیلی عجیبن، یهویی می‌بینی تو یه جمعی باهم رفیق میشن شروع میکنن حرف زدن درباره چیزایی که تو صدسال استاک کردی تا درش بیاری. عجیبن.
اینکه اینجا کسی رو ندارم باهاش فنگرلی کنم ناراحتم میکنه.
من یک پدیده‌ای رو تازه کشف کردم، به اسم صحن گوهرشاد. فوق‌العادست، حتما نصب کنید.
میخندم، غصه میخورم، به خودم فوش میدم، به تو فوش میدم، به زندگی فوش میدم، با خودم قهر میکنم، با امام رضا قهر میکنم، میگم خاک برسرم، با امام رضا آشتی میکنم، دوباره با خودم قهر میکنم، دوباره به مسخره بازیاشون میخندم، دوباره غصه میخورم، دوباره فکر میکنم که این مشهد قرار نبود اینطوری باشه.
یک چیزی از ته وجودم داره عذابم میده، که منشاش همه اتفاقات ریز و درشتیه که داره برام میفته. و بزرگ تر از همه صاف نبودنِ آدماست باهام.
همیشه ترس اینو دارم که احساسم رو خالصانه خرج آدمی کنم که خیلی راحت پشتم حرف بزنه یا قضاوتم کنه. احساسِ خالصانه من واقعا خالصانس، واقعا. و اینجا دقیقا جاییه که باعث میشه از ته قلبم غصه بخورم.
شاید برای همین چیزاست که آدما باید شب بخوابن. همین فکرها.
امشب حواله‌ت کردم به امام رضا، من نمیخواستم اینطوری بیام مشهد. من اومده بودم بگم سلام مشتی! دمت گرم، که هوام رو این چندوقت داشتی. بگم که دیدم قبولی دانشگاهم‌رو، دیدم تغییر رشته‌م رو، دیدم کمک‌هات‌رو. ولی تو خراب کردی همه چیزو خودت. این چندوقت اینقدر به آدم‌های مختلفی سپردمت که نمیدونم چرا نتیجه‌ای نداره. ولی با این حال میدونم که الان میتونن باهم کمیته اضطراری دربارت تشکیل بدن. من حرفام رو زدم، حرفایی که دلم نمیخواست بزنم. من روز جمعه، یا از اینجا حانیه قبل از بیست‌ودو‌بهمن بیرون میام، یا اگر اومدم دیگه بعدش رو نمیدونم‌. من حتی بلد نیستم مثل بقیه برای امام رضا شاخ و شونه بکشم که کارم راه بیفته. فقط بلد گریه کنم. اگر امام رضا بعد از اینهمه وقت من رو دعوت کرده اینجا، پس حتما میخواسته بشنوه دیگه؟ پس شنیده دیگه هادی نه؟ فلذا حواله‌ت کردم بهش. امیدوارم امام رضا محکم بزنه پس‌کلت.