یاسهاسبزخواهندشد ؛
این که دل بی قرارِ عباس است؛ کارِ دل نیست، کار عباس است!
روح و جانم رو به این مداحی باختم.
نیاز داشتم امشب یه سبزپوش بنویسم و توش خواهش کنم که واقعا پاشو از خواب من بکشه بیرون. دیشب لباس سفید پوشیده بود و واقعا اون خواب شبیه کابوس گذشت. اینطوری دیگه نمیشه زندگی کرد.
وقتهایی که سبزپوش مینوشتم انسان فاخر تری بودم، بیان احساسات در قالب یه متنِ خوشگل شسته رُفته. ولی نمیشه دیگه، نمیگنجه میدونی هادی؟ دیگه احساساتم اونجا، اونطوری نمیگُنجه. این احساسها انگار خیلی واقعی ترن، دلم سبزپوش نمیخواد، دلم برای نوشتنشون تنگ شدهها، اما چیزی که باید نیست. جوابِ احوالم یه داد و بیدادِ واقعیه. یه دعوایِ حسابی یا چه میدونم، یه چیزی که حرفامو نبره تو چارچوبِ استعاره و آرایه، حرف زدنِ صاف و مستقیم نیاز دارم. همونطوری که هست و احساس میشه و داره بابام رو در میاره میخوام بگمش. ولی نمیشه هادی، نمیشه.
داریم باز به آخرِ ترم نزدیک میشیم، کار های بهم ریخته. ارائه ها و امتحاناتِ فشرده، مشغله های ذهنی. فقط روزهای این یه ماه رو میشمرم که به تابستون برسم. که حانیه دوباره متولد بشه.
بچه ها جونا میدونستید دیروز روز جهانی گل هدیه دادن بود؟ واقعا تف به این روزگارِ کج رفتار.
دارم فکر میکنم که من واقعا یک انسانِ مرد ستیزم، حتی درباره آدمهایی که دوسشون دارم. وای.
یاسهاسبزخواهندشد ؛
آقای چاووشی، حالا تکلیف ما که پسر نشدیم چی میشه؟
محسنِ چاوشیMohsen Chavoshi - Lotfan Be Bande Avale Angoshte Sababeat Begoo (320).mp3
زمان:
حجم:
13.5M
اینم برای تکمیل کردنِ روند افسردگیمون به مناسب روزِ پسر.
گاهی فکر میکنم که نسل بعدی قراره چطوری باشن؟ چه رفتاری داشته باشن؟ چه خروجیای داشته باشن؟ چه دغدغه ای؟ چه هدفی؟ ماهایی که ثمره خانواده هایِ مذهبی با چارجوب های اخلاقی و انسانی بودیم، گاهی نمیفهمیم داریم چیکار میکنیم، نسلی که توسط باباهایِ پیرسینگ دار و مادرِ های برهنه قراره تربیت بشه، چی میشه..؟
وای چه چیز های احمقانهیِ چرت و پرتِ کوچیکی میتونه روانم رو به بازی بگیره. چقدر بهم ریختنِ من راحته.
دقیقا تو اوجِ داستان، عقلم میزنه پسکلهیِ ذهنم که نکن، ادامه نده، تهش فقط امیدِ واهیه. من اون گوشه ها با لبخند دعواشون رو تماشا میکنم و اینبار پشت دستِ قلبم بازی میکنم. تو واقعیت برای من نیست، حداقل تویِ خیالم تمامش رو داشته باشم.