یاسهاسبزخواهندشد ؛
از دیشب؛
خداروشکر میکنم. امیدوارم خدا هرچیزی که داشتنش رو شکر میکنم ازم نگیره. فکر میکنم بازهم آدمای خوب تو زندگیم پیدا کردم که باهاشون غم یه مدتی میره پِی کارش.
کاش منو بسته بود رو باربند، کاش بهش میگفتم که من با اتوبوس صدسال دیگه میرسم خونه. اونطوری شاید وجدانش قلقلک میومد نه؟ امیدوارم حالا که منو نبست رو باربند وسط راه پنچر شه دیر برسه اونم.
یاسهاسبزخواهندشد ؛
از دیشب؛
دیشب که از بیآرتی پیاده شدیم، تا ورودی مترو لباسهارو با نورا نگاه میکردیم. خیلی خوشگل بودن، هم شیک بودن هم زیادی جلف نبودن. بهش گفتم: یه روزی میایم اینجا باهم برای کسی که دوستش داریم لباس میخریم. بههم قول دادیم و قرار گذاشتیم. و من حتی رنگهامم انتخاب کردم برات. سیاه، سفید و سبز.
رضا هلالیreza_helali_roo_sepid 128.mp3
زمان:
حجم:
3.6M
آخ امامرضا..
یاسهاسبزخواهندشد ؛
آخ امامرضا..
چقدر روزهایِ سیاهی بود بچهها..
یادآوری دقیق همه اون حسها باعث میشه دوباره بخوام زندگی رو متوقف کنم..
رسیدم به مرحله انجام کارهایِ احمقانهای که هشدار داده بودم به ریحانه که جلوم رو بگیره. ولی داره نمیگیره، دارم عقلم رو از دست میدم بچههاجون و این خیلی خطرناکه.
هدایت شده از [سِد علی]
فریاد میزدم که: نگاهم نمیکنی؟
نادیدهام گرفتی و گفتی سکوت کن
#سید_علی_حسنی