eitaa logo
یاس‌ها‌سبز‌خواهند‌شد ؛
2.5هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
618 ویدیو
1 فایل
هوالمعشوق؛ • و ما به زودی سبز خواهیم شد عزیزم، زیر سایه یک چنار. آن زمان که گنجشک‌ها رسیده باشند به مقصد و نامه‌هایِ من به دست‌ِ تو. وقتی بخوانیشان، آنگاه سبزخواهیم شد. • ده روز مانده به پایانِ تابستانِ چهارصد
مشاهده در ایتا
دانلود
مثلا امروز میتونست یه دوشنبه همیشگیِ زشت تموم بشه، ولی خدا قوربونش برم امروز رو تبدیل به یه دوشنبه زشتِ غمگین کرد همین آخر کاری. دمش گرم.
میدونی این لحظه چطوریم؟ حسم چه‌شکلیه؟ الان یه چایی دستمه، یه چایی تلخ، بهش نگاه میکنم، به موج‌هایِ کم جونش که قیافه‌م رو از چیزی که هست درهم تر نشون میده. روی تخت نشستم، یکم قوز کردم، خسته‌م و ناراحت. دارم فکر میکنم و یه بخشی از وجودم توی سیاهچاله فرو رفته و انگار از دستش دادم، دیگه مثل قبل نیست، حانیه جدید یه چیز‌هایی که قبلا داشت نداره. قندهای تو دستم رو نگاه میکنم. میخوام یکی رو بذارم تو دهنم، از دستم میفته رو زمین‌. خم میشم که بَرِش دارم، ولی انگار از دستم فرار میکنه، نمیتونم بگیرمش، جالب اینه که کلافه نمیشم. اینقدر خم میشم که تعادلم از دست میره و میفتم زمین، چایی از دستم میفته، میریزه رو فرش، قندها گم میشن و منم همینطوری رها روی فرشم، به سقف نگاه میکنم، پلک میزنم ولی حتی دلم نمیخواد سرم‌رو بلند کنم ببینم چه فاجعه ای به بار آوردم. این، اون بلاییه که داره سرم میاد هادی جان! یا به عبارتی سرم میاره.
یاس‌ها‌سبز‌خواهند‌شد ؛
خوشحالم که فرزندِ مکتب تو هستم!
به یکی که تاحالا هیچ حرفی باهاش نزدم تقریبا، چطوری برم بگم من برات رای جمع کردم پولشو بده؟ نچ واقعا ذهنم درگیره، زندگی خرج داره.
من "شهر اشباح" رو دیدم، نمیفهممش. "پسر و مرغ ماهی‌خوار" رو هم نفهمیدم و حتی "قلعه متحرک هاول" رو. کلا انگار میازاکی و داستان‌هاش رو نمیفهمم. اکثریت نمیفهمن یا فقط من خنگم؟ حس میکنم فقط من خنگم چون شونصد هزار نفر چندین ساله، شونصد هزار بار بهم گفتن شهر اشباح رو ببین. خب الان بیا توضیح بده دیگه، نه بیاااا. من اصلا نمیگیرم داستان از کجا شروع میشه کجا تموم میشه به چی میخواد برسه یعنی چی[😭]؟ تنها کاری که از جیبلی درک کردم، "وقتی مارنی آنجا بود" بود. تنها چیزی که ازشون فهمیدم، خوشگلی و بی نظیری بصری‌شونه. کمک!