اینقدر هفتهم پر از کلاسه که عمرا نمیتونم هفته انیمیشن دانشگاه هنر رو شرکت کنم. اُف بر دانشگاه.
اینقدر کارِ مونده داشتم این آخر هفته که به زندگی کردن و نفس کشیدن و تجدید قوا برای شروع یک هفته جدید نرسیدم. باورم نمیشه اینقدر زود شنبه میشه، اینقدر زود مهر تموم شد و اینقدر زود سه روز از آبان گذشت. باید چیکار کنم؟ دنبالِ عقربهها بدوعم؟ خداجون تو رو خدا دورِ دنیارو بیار روی یکونیم حداقل..
اینارو ولش کن من چرا اینقدر کار دارم وا؟
یاسهاسبزخواهندشد ؛
تمرینهایِ این کلاس رو، کلا این کلاس رو برعکس کلاس بعدش دوست دارم.