گیسو پریشان کردهای، عطر تنت را هم
پیراهنم را باز کن، پیراهنت را هم
لب میگذارم موجهای گیسوانت را
پر میکنم از رود گریه دامنت را هم
هرکس تو را در فکر دارد، دوست میدارم
هم دوستان هم آشنایان، دشمنت را هم
در خواب آغوش تو یک عمر است میخوابم
از من مگیر این اشتیاق گشتنت را هم
با خویش زیر خاک خواهم برد یادت را
با اشک میشویم غبار مدفنت را هم
بر بوم بیپیرنگ، رنگِ عشق میریزیم
دل دادنت را میکشم دل کندنت را هم
چشمان مستت را به هم بگذار و مستم کن
پیراهنم را باز کن پیراهنت را هم
"سیدعلی حسنی"
یاسهاسبزخواهندشد ؛
گیسو پریشان کردهای، عطر تنت را هم پیراهنم را باز کن، پیراهنت را هم لب میگذارم موجهای گیسوانت را
میدونید که من آدم شعریای نیستم، ولی این شعر چندین سال قبل، برای مدتهای زیادی شعر مورد علاقم بود. و هنوزم هست. و نمیدونم، شاید هیچوقت فرصتی پیش نیاد که درکش کنم.
https://eitaa.com/akhtar5/5804
زنننن تبریک تولد خودتو چطوری به نفع من برمیگردونی؟:::)))))
هدایت شده از بایگانی.
ما واقعا کلی چیزو پشت سر گذاشتیم.
خیلی شبا تا صبح کنار هم خندیدیم و بعضی وقتا گریه کردیم.
«برای تو» «لانهی جاسوسی»
مهم نیست اسمش چی باشه من عاشق این ترکیبم و خیلی خوشحالم که باهاشون آشنا شدم.
با منی که سمت انیمیشن سه بعدی نمیرم و دو بعدی رو ترجیح میدم، از هوشمصنوعی حرف نزن : ))))
یک روز می آیی که من دیگر دچارت نیستم
از صبر ویرانم ولی چشم انتظارت نیستم : )
حس میکنم این بین بچههای دانشگاه ما یه بیماری مسریه. برادر من، من عاشق چشم و ابروت نشدم که فالوت کردم اکسپت کردی بک ندادی. من به احترام سال پایینی بودنت فالوت کردم چیه این خود شاخ پنداری : )
هرچی میام زندگیمو از اینستا جدا کنم و روح و روانم رو آزار ندم انگار نمیشه.