ناظممون یه جوری میگه حداقل دوپنجشنبه برای جبران تعطیلی ها کلاس خواهیم داشت که میتونم حس کنم یه لبخند شیطانی رو لباشه.

منی که برنامه ریخته بودم این یک هفته رو به صورت فشرده طراحی فضا کار کنم: آهان ، خدایا ببین خودت نمیخوای من دست از این تنبلی بردارما فردا نندازی گردن من

++++خنده برلب میزنم کس نداند درد من

پسر ۱۸ ساله ها خیلی جنتلمنن ولی ۲۰ ساله ها خیلی به نظر میاد بزرگ و عاقل باشن.

نمیدونم چرا گفتم عجیبه.

دختر اگر تا صبحم بشینی اینحا برای آدم و عالم غر بزنی از چیزای مختلف یا چرت و پرت تایپ کنی یا دست ب کارایی بزنی ک در طول ماه شاید یک بار انجام دادی ولی الان چون امتحان داری انجام دادنشون میچسبه باز هم نه پروژی ی طراحی فضات به جایی میرسه نه کسی لای کتاب ادبیات رو برای تو باز خواهد کرد و مطالب فاخرشو توی سر تو جا خواهد داد، پس این آشغالو بزار کنار و درس بخون. به قول ریحونچه اگر این هفته دختر خوبی باشی آخر هفته برات جایزه میگیرم[ن پول ندارم من مث ریحونچه مرفه بیدرد که نیستم نهایتا میتونم ماچت کنم، بچه پرو] آفرین برو سر درسات.

با اینکه با کلی ممارست با خودم کنار اومدم و باسنمو جمع کرده بودم و داشتم با هزار اشک و آه درس شیریننننن ادبیات رو میخوندم، اما از اینکه حال معاونمون گرفته شا حقیقتا خرسندم(:

خرد شدم از درون، فقط انگیزه ندارم تیکه هامو جمع کنم همین.

شب همه ی اونایی ک کسی رو ندارن بهشون شب بخیر بگه؛ بخیر(:✨🦋 [من بهتون شب بخیر میگم ما تنها نیستیم،همدیگه رو داریم و خدا رو] در پناهِ حق؛

اللّهم‌عجل‌لولیک‌الفرج؛

بسم الله؛