یاسهاسبزخواهندشد ؛
-
•نوروز•
نوشتن سخت ترین کار دنیاست، اونم یک پاراگراف راجب سیصد و شصت و پنج روزِ سالی که گذشته و دیگه نیست و برنمیگرده.
گاهی گذر زمان اینقدر سریعه که میتونه باعث بشه بخوای دست از این رقابت بی انتها برداری ولی وقتی یه جایی یه زمانی میرسی به انتهای یه چیزی مثلِ پایان سال، مثلِ آغاز سال نو تازه میفهمی سریع گذشته اما چقدر گذشته نه؟ تمام اتفاقات خاطرات تلخ و شیرین اشتباهاتِ بزرگت قهرمان بازیات افتخاراتت سوتیات خنده هات گریه هات آدم هایی که بودن آدم هایی که رفتن آدم هایی که آسیب زدن آدم هایی ک بهشون آسیب زدی آدم هایی که اومدن ، آدم هایی که برگشتن ، آدم هایی که موندن بهت ثابت کردن خودتو خودشونو دوستیتونو.
برای بارِ نمیدونم چندم من اصلا بلد نیستم خوب توصیف کنم مخصوصا پدیده ی عجیبی رو به اسم هزار و چهارصد و یک، بیشتر از هر سالی بخشی از روحم اونجاست اون وسطا یه چیزایی از من جا مونده انگاری، اره دقیقا همونجا وسطای اردیبهشت و تولد ریحانه، ژوژمان طراحی شخصیت، کادوهایی ک به بچه ها دادم، عشقی که بهشون داشتم، شاید بهترین انیمشنی ک ساختم بعد از مدت ها با اختلاف فاحش کیفیت، تابستون و اتفاقاتش، وسط حرفام با هانا، وسط مشهد و راه رفتنم روی سنگای سرد صحن، شمالی که بیشتر از هر بار بهم خوش گذشت، وسط شروعِ ورزش مورد علاقم، وسط اون مبارزه ها و نفس نفس زدنا، وسط استرسام، وسط اربعین، بین تار و پور ترس و نا امیدی، بین دروغ، وسط شروعِ پاییز به تنهایی، وسط شروع مدرسه یکی از سخت ترین چالش های زندگی من، بین التهاب، حرص خوردن، تحمل کردن، تحمل کردن، تحمل کردن، دعواهای بی شمار پاییز امسال، از هم پاشیدنمون، غصه غصه غصه بیشتر از هر سالی، غم نا امیدی از آینده، پیدا کردن راهِ چاره، از دست رفتنِ احساساتم، دوباره سرپا شدنم، ادمای جدید که نه اما روابط جدید، شکستن روابط احمقانه، تولدم ..، احساس آرامش، عشق،زمستونِ سرد و سخت و عزیزِ من، پیدا کردن ابعاد جدیدی از شخصیتم، تموم شدن دکور استاپ موشن، تجربه کردن اولین هام با یه سری ادمی که خدا برام فرستادشون؛ آفرین دقیقا اینجا همین لحظه.
من هنوزم نمیدونم کیم به تعداد موهای سرم خودمو گم کردم و پیدا کردم، هویتمو از دست دادم، افکارم به چالش کشیده شد، شکستم و دوباره تیکه هامو جمع و جور کردم، بازم نمیدونم کیم چیم از کجا آمده ام آمدنم بهرچه بود. میدونم ولی اون منی ک پارسال بودم نیستم، ذره ای بهش شباهت ندارم. رشد کردم؟
شاید. خب رشد از چی میاد؟ از یادگیری؟ اگر اره پس رشد کردم چون یاد گرفتم فقط منم فقط من. فقط تهِ این داستان خودمم و خدای خودم هیچکس هیچ تضمینی نداده ک باهام بمونه، هیچ ادمی بی نقص نیست منم یکی از این ادما ولی من قرار نیست همیشه همه چیزو به گردن بگیرم، گاهی باید به ادما بگم که شخصیتشون داره بقیه رو اذیت میکنه و نه من ادم بدیم نه اون، همه چیز قابل احترام نیست، قرار نیست اجازه بدم ادما کمبودای خودشونم گردن من بندازن، چقد اصلا مگه وقت هست ک صرفِ چرت و پرت کنیم؟
قرار نیست همیشه بهترین باشم، همیشه همه دوسم ندارن، همیشه ازم تعریف نمیکنن همیشه تحسینم نمیکنن، همیشه دورم پر ادم نیست، همیشه قرار نیست ادم مهربونه و گوگولیه ی داستان باشم، همیشه نباید سکوت کنم همیشه نباید کوتاه بیام یاد گرفتم واقعا خودم باشم بدونِ ذره ای کم و کاست، میخوام آخر هزار و چهارصد و دو خودمو شناخته باشم، انگار که دارم تازه راهشو یاد میگیرم، راهِ زندگی کردنو.
با تمام اتفاقات شیرین و تلخِش من سالی ک گذشت رو دوست داشتم بهش عشق میورزم و همچنین سالی ک داره از راه میرسه، گذشت از امسال و شروع و زندگی کردنِ سال بعد آسون نیست یه مصیبت جدیده ولی می ارزه، احساس زندگی اینکه میتونم حسِ خوب نفس بکشم، اینکه هنوز هستیم هنوز کار داریم هنوز وقت داریم هنوز کلی راه هست، کلی چیز کشف نشد هست.
همه چیو گفتم، همه چیزم میگذره احوالمم بهتر میشه سالمم تحویل میشه، قلبمم منقلب میشه، یه سال جدید شروع میکنم ، همه چیزو از نو میسازم، ادمای جدید پیدا میکنم افکار جدید و روشای جدیدو تست میکنم زندگی میکنم بدون اینکه بخوام چیزی رو به یاد بیارم میخندم حتی نمیزارم یادم بیای ولی بازم انگار یه چیزی نیست یه چیزی کمه همون چیزی که قلبم بخاطرش منقلب شده بود نیست.
تونیستی.
-
#حانیهنویس #اندراحوالات
@MyEmptyMinded the weapon.mp3
زمان:
حجم:
8M
جانِ من است او؛ سیو نکنیدش.
یاسهاسبزخواهندشد ؛
جانِ من است او؛ سیو نکنیدش.
به عنوان آخرین آهنگ سال براتون گذاشتمش واقعا عاشقشم مراقبش باشید(:
یه سری تشکراتیم باید بکنم :]
ممنون ک همه ی کسایی که امسال منو توی طی کردن مسیر زندگیم همراهی کردن به هر نحوی به هر اندازه بودن و نقش داشتن، چه حقیقی و چه مجازی ولی خب اصولا اینجا به مجازی ها اشاره میکنم، از اونجایی ک اسم کانالا رو ممکنه خوب یادم نباشه اسم خودتونو میگم.
ریزای عزیز، نوتی، خانم کافِ عزیز،هرسیلیا، صدف، اهورا، عسلِ کاتوره، راحیل،اسنیپ، ضحی، سوره بانو، خانم ف کاف، سولاین، فرفریِ کوچکِ عزیز،نارنگی، یگانه یانو، ناحله بانوی عزیزِ دل، سها جانم، منیب، صبا، ننه انارگل، الی، ارغوان بانو، محدثه ی نقاش، آیه خانم هم رشته، فاطمه زهرا، ژاکاو بانو، گیسو خانم، رومئو، آگاتای مادر و مثلِ همیشه بروکلین شفیق ترین رفیقِ من : )
در نهایت همه ی بچه های کِیم، بچه های گشت ارشاد عزیز، بچه های حامیان مثل همیشه، گل های قرآنی، یه اسم خاص خیلی خیلی خاص، فرشتگان زمینی.
و شما، بچه های اینجا که همیشه بودین انگیزم بودین و بهم توی خیلی مسائل کمک کردین مشورت دادین دلداری دادین و دستتون درد نکنه، معذرت میخوام اگر جایی باعث شدم احوالتون بد بشه : )
از همه ی کسایی به نحوی چه مجازی چه حقیقی باهام ارتباطی داشتن و این پیامو میبینن که من به هر دلیلی براشون دوست خوبی نبودم، خسته کننده بودم، بیمحتوا و نا امید کننده بودم، اگر اذیتشون کردم یا ناراحتشون کردم عذر میخوام و امیدوارم که منو ببخشن.
ببخشید اگر کسی رو از قلم انداختم.
براتون اتفاقای قشنگ قشنگ تویِ سال جدید آرزو میکنم امیدوارم بتونیم ادمای بهتری باشیم.
نوروزتون خجسته ترین : ).
-
#حانیهنویس
هدایت شده از داوش فندک داری؟
کمتر از ۴ ساعت تا شروع سال جدید ..
نمیدونم چرا ولی یه دلشوره و دلهره خاصی دارم .
امسال ماهایی ک از جون و دل مایه گذاشتیم باید یه ساندیس به سینای هفت سینمون اضافه کنیم بشه هشت سین😔
یاسهاسبزخواهندشد ؛
یه سری تشکراتیم باید بکنم :] ممنون ک همه ی کسایی که امسال منو توی طی کردن مسیر زندگیم همراهی کردن به
بخش بزرگی از تشکرمو باید از ریحونچه شکول و مبینا بکنم بخاطر بودنشون((: