خاطراتی از دفاع مقدس
هوالشافی🌷
🌷شهید پازهر امامی ، ابتدا او را در تیپ شهدا وبرای اولین بار وقتی مسئول خدمه ماشین دوشکا بود شناختم.
🌸 یک شب در سرمای پاییز در بانه مهمان خودروی دوشکای او بودم.
🌸جایی که از سوز سرما دندانها بی اراده وبه شدت به هم می خورد.
🌸در عملیات قادر او که از قبل به گردان امامحسین علیه السلام پیوسته بود و با توجه به سوابق و حضورش در عملیاتها به سمت فرماندهی گروهان علی اصغر منسوب شده بود راهی عملیاتی سخت و نفس گیر شد.
🌷او به همراه فرمانده گردان شهید بیغم و تنی چند از همرزمان بر روی قله حسنلو در منطقه اشنویه در عملیات قادر در چنین روزهایی به شهادت رسيد.
🌷پیکر پاک شهدا شش سال در منطقه باقی ماند.
🌷 در روز مراسم تشیع پیکر پاک این عزیز پس از شش سال تقریبا سالمو قابل شناسایی بود .
🌸حتی لباس او نیز آسیب چندانی ندیده بود و قابل توصیف بود که چه لباسی بر تن داشته است.
🌸انگشتر شهید در دست برادر امان الله حامدی فر خادم الرضا علیه السلام به یادگار مانده است.
🌸والعاقبه للمتقین
🌸دعابفرمایید✍نبی زاده
خاطراتی از دفاع مقدس
🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸
🌸خاطرات بیادماندنی این قسمت
🌸یادی ازشهدای گلگون کفن منطقه عملیاتی قادر
✍ می بینید چرخش ایام را انگار همین چند روز پیش بود، نه یکسال دیگر گذشت. اما یادم هست که از شهدای آن با نام در ماه مبارک رمضان همین چند ماه قبل هم یادی نمودم . اما آنهایی که در عملیات قادر حضور داشتند بنویسند بر رزمندگان لشگر ویژه شهدا چه گدشته است.
🍃بنگارند بر بیغم و پازه امامی و سایر شهدا ی ارتفاعات حسنلو چه گذشته که چندین سال بر روی قلل مرتفع حسنلو ماندند و به آنان دسترسی نداشتیم.
🍃 با این حال شهدای حسنلو و عملیات قادر از هر نوع آن باشند. بسیجی، پاسدار، سرباز، ارتشی، جهادی و... برایمان شهدایی عزیز هستند که می بایستی از آنان تک به تک نام برد.
🍃غصه مان می شود هرسال امان الله بیاید بگوید شهید پازهر امامی ، بیغم ، یا فرزندانشان یا خانواده معظم بیاید و تذکر دهد ،و شخصی نباشد تا روایت نماید صلابت آنان را بر روی ارتفاع حسنلو ...
🍃گویا درروزگاری به همین نزدیکی بود،سالها
پس از پایان دفاع مقدس، به اطراف ارتفاعات حسنلو رفته بودم، اما هیچ یک از افرادی که راهنمای ما در آن منطقه بودند. سخنی از حماسه ی قادر با آن مراحل سخت و دشوار ش نگفتند! گویا برای همه سخت است.
🍃روایت قادر را صیاد قلبها و رشادت کاوه را با دستان مجروح شده از عملیات بدر را برای هیات همراهش در چند سطر روایت کرد. در حد یاد آوری، و سختی هایی عملیات...
🍃 با این حال شهدای عملیات قادر را در این روز و روز بعد با فاتحه و صلوات همراهی نماییم.
🍃تا برای آنان که به انوار الهی همراه هستند درخشش فراوانی یابند و فرشتگان مقرب درگاه الهی پیامهای مهربانی اهل زمین و قدردانی همرزمان را به شهدا برسانند.
🌸سپاسگزارم از حسن ظن همرزمان عزیزم در گروه فاخر لشگر ویژه شهدا
🌸دعا بفرمایید نبی زاده
خاطراتی از دفاع مقدس
🍃💐بسم الله الرحمن الرحیم🍃💐
🌸ای کاش جان بخواهد، معشوقِ جانی ما
🌸تا مدعی بمیرد، از جانفشانیِ ما
🌸گر در میان نباشد، پایِ وصالِ جانان
🌸مُردن چه فرق دارد، با زندگانی ما؟ #فروغی_بسطامی
🌸خاطرات بیادماندنی✨این قسمت : سوغاتی
✍خدمت همه ی همراهان و همرزمان عزیز و ولایت مدارگروه فاخر لشگرویژه شهدا و... دیدم همرزمان به یادمون نیستند گفتم خودمون به یاد خودمون باشیم و این روزها رو هر روز به هم تبریک بگیم،😊
👈🤓دیدم ما که کردستان بودیم از سوغات جبهه محروم بودیم اصلاسوغاتی های غرب کشور یه طور دیگری بود. عرض می کنم خدمتتون!
🧐آقاجون فرض کن از بالا داری به این جاده ی پیرانشهر به سردشت و یا هر جاده ای که دوست داشتی نگاه می کنی !! ارتش غیور مند کیلومتر به کیلومتر جاده های کردستان رو پایگاه کاشته بود و از توی این پایگاهها هر روز سرصبح دوتا دوتا کاج و صنوبر و سرو دو طرف جاده می آورد می کاشت ! و دم غروبی هم کاشته هاشو جمع می کرد می برد داخل همون پایگاه، آقا اصلا این چه کاری بود که می کرد.!؟اگه می خواستی بکاری دیگه چرا جمع می کردی واقعا"!!
😓از اون طرف هم ایفاهای لشگر با یه تویوتا ی قدیمی پلنگی جلو عقب که پشتش دوشکا سوار کرده بودند و افراد خبره و جا افتاده ای هم پشتش بود رو می دیدی که نیرو جابجا میکنن برادر پازهر امامی یکی شون بود آخه دوشکا هم شد کار اما آقا اگه تو کمین می افتادی یا بایستی اولین بار از تو یه جاده ی پاکسازی نشده عبور می کردی و یا می افتادی تو کمین آنوقت دل شیر می خواست،! تازه جای رشد هم داشت !باور بفرمایید. مثل همین همرزم عزیز که اونقدر رشد کرد و کرد تا رسید و خداوند هم میوه ای رو که پرورش داده بود رو چید و برد. البته دیگه جزو فرماندهان شده بود.🌷یادش بخیر🌸
👈اما آقا توی این طور جا ها جای شیر بچه هایی البته #پاکتی مثل اباصلت از استان شیر پاک خورده های گیلانی هم بودندکه یادشان به خیر فکر کنم یه بار با هم شهری ها وبا تویوتا ی دوشکا به هوا پرتاب شدند. خیلی ساده رفتن رو مین😊
البته این شیر پاکتی ها جای رشد نداشتند 😁 هنوز هم هستند و نگم که چکار میکنند.😂
👈ای وای چرا از سوغاتی دور شدم همه تقصیر این پایگاههای ارتش و دوشکا چی ها، هست .
👈اگه مثل جنوب بود غمی نبود شب چندتا منور می زدیم و از اون طرف عراقی ها چند ده تا بیشتر می زدند،! اونوقت چتر منور می تونستیم سوغاتی ببریم. بگیم بله بله آقا ما هم جبهه بودیم!!
👈البته عراقی ها فهمیده بودن ما عاشق چتر منوریم ، همیشه خیلی جلوتر می زدن ، تا قناسه زن ها هم بتونن سر صبحی دشت کن!!
👈آقا تو کردستان خیلی خیلی کم بود اصلا نمی شد اینطور چیز ها رو سوغات ببری به جاش اگه مرمی فشنگ ژ۳ پیدامی کردی می تونستی با هنر نمایی یه گردنبد یا جا کلیدی درست کنی ،! و تازه اگه می تونستی از دژبانی ارتش غیور مند نجاتش بدی😂😂
👈آقا تو جنوب مشاهده می شد پوکه ی پدافند شلیکا، ۲۳ دوشکا و حتی ۵۷ هم به غنیمت می رفت اما جای ما همش متعلق بود به بیت المال و بایستی بر می گشت برای پر شدن مجدد!!😉😔
😳اما آقا ما هم وقتی بر می گشتیم سوغات یا عرق بیدمشک و نقل و ... از ارومیه می گرفتیم اگه تو کرمانشاه بودیم کاک و شیرینی خرمایی و ... خلاصه اصلا دست خالی بر نمی گشتیم ،مگه از جونمون سیر شده بودیم که پشت در های یه خونه اونم یه شهردرجه سه و پشت جبهه شهید بشیم 😄
👈آقا اصلا امکان داشت پشت همون در به خاطر سوغات اسیر و ... بشیم. و نتونیم بریم داخل و... تازه بنیاد هم اینطور جاها رو قبول نداشت!
✍آقا با همه ی اینها روزهای بیادماندنی رو پشت سر گذاشتیم بفرمایید یه خاطره ی شیرین 😋😋
✍وقتتان به خیر و نیکی و سلامتی و این هفته هم براتون یاد آور همون دوران خاص و رویایی و درخشان باد.
🌷همه ی عزیزان را میزبان باشیم حتی با ذکر صلواتی بر محمد و آل محمد (ص)
🌸والعاقبه للمتقین🌸
🌸این نوشتار ادامه خواهد داشت اگر خدا بخواهد✍نبی زاده
🌸بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ🌸
🌸خاطرات بیادماندنی🌸 این قسمت
🌸 جمعه های مهدوی
✍سلام آقا جانم، امروز سپیده دم جمعه است وعده ی داده شده به همه ...
🌸 آقا جان، نمیدونم چرا اینقدر عادت کرده ام بگردم در آیات و روایات و احادیث ، حتی سخنان بزرگان برای علائم ظهور، واقعاً نمی دونم ،مدام دنبال چی می گردم...
🌸دوستی لطیف الطبعی دارم ، با مهربانی و تبسم گفت: نگرد نیست، من گشتم نبود،با تعجب گفتم مگه می دونی دنبال چی می گردم گفت : امام زمان دیگه !
🌸 بهم گفت رفیقم ؛ شنیدی شیطان هم عابد بود، اونم ازون عابدهای دوآتیشه ، اما، اما میگن ، عبد نبود. خدا وکیلی رفیق، دنبال چی هستی؛ و میگردی!؟ دنبال آنچه خدا خواسته، یا آنچه دلت می خواد. 😳
🌸رفیقم گفت: داداشم،دنبال علائم ظهور میگردی گفتم بله؛ گفت خودت ؛خودم و دیگران ، اما ، ما آدمها، اگه عوض شدیم، اگه تغییر کردیم، ظهور آقامون هم به وقوع می پیونده... هنوز نتونستیم حرفهای ولی رو بپذیریم و بی حساب و کتاب کردن بگیم چشم!! اونوقت رفتی سر وقت علائم ظهور و ... بشدت زبانم را بست و با تکان دادن دست ، راهش را گرفت و رفت.
🌸آقاجان با این حال جمعه های مهدوی هر بار و خیلی زود می رسند و توجه ای هم به دل صبوریم نمی کنند. انگار در این دنیای فانی رحمی در کار نیست.!!
🌸برای ما آدما شده عادت ،سپیدهدمان جمعه ها را با دعای ندبه آغاز و مداومت هم داریم؛ عبادت ما در دعای ندبه و به هنگامه ی پایان آن خیلی به حوائج دنیوی خود و دوستان و آشنایان بر می گردد.
🌸 انگار اصلا آمده ایم اول برای این کار ،!! امادریغ از آنچه که باید باشد و نیست و آن هم تغییر است که در خودمان آنچنان که باید و شاید احساس نمی شود.خودم را می گویم ، بقیه هم کلاهشان را قاضی نمایند. سپس👇
🌸می رویم پی روزمرگی و تعطیلات جمعه و... بعد غروب جمعه فرا می رسد و دستپاچه ی آنیم که دعای سمات فرا رسیده ،!!تازه اگر مدام نگوییم دیر شد، دیر شد ...درنگ نمی کنیم می رویم سراغ سمات ...
🌸 ندبه های سپیده دم همین امروز را از یاد می بریم ، می خواهیم به سماااا ت برسیم ، اما نمی دانم ما را چه شده که در پایان؛ باز هم گرفتار ندبه ایم. که ما را فرا گرفته و رهایمان هم نمی کند.
🌸 آقا جانم ببخشید که سرگردان و حیرانم ، نه توانایی درک و فرا گیری کامل علوم دینی را دارم و نه سواد چندانی!! ،اما آنقدر میدانم قول داده شده؛ آرام آرام همه چیز خوب می شود. صبورم و چشم به راه ...کجایی ایهالعزیز 🌸
🌸اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً🌸
🌸والعاقبه للمتقین
🌸این نوشتار ادامه خواهد داشت اگر خداوند متعال فرصتی عنایت فرماید.
🌸دعابفرمایید ✍ نبی زاده
🌺الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَةِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلیِّ بنِ أَبِی طالِب وَ الْأَئِمَّةِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ
🌷اللّهُمَّصَلِّعَلی مُحَمَّدوَآلِمُحَمَّد🌷
🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷
🌸 #شاخص_توحید_غدیر_امامت_اهلبیت
🌸هوالحکیم
🌸 کمی غدیری بیاندیشیم ...
✍نوشتند و خواندیم که تبلیغ غدير واجب است.اما کسی نگفت سه واقعه رخ داد و در آن چه گذشت از ابتدای امر بر پیامبر و سپس بر اهل بیت پیامبر مکرماسلام.
🍃نمیدانم چقدر این سه واقعه به هم نزديک و مربوط هستند اما گویا :
🌸#عید_قربان تعريفی از عهد الهى ست.
🌸#عید_غدير تعریفی از اعلام عهد الهى ست
🌷و#واقعه_عاشورا امتحان عهد الهى ست
🔰 و در این بین، چقدر آمار قبولى پايين است!
🔰هنوز هم ما آدما و خیلی ها از همین مسلمانان ها
😔 نه فهميديم ، عهد چيست؟!
😔 نه فهميديم ، عهد با كيست؟!
😔نه فهميديم ،عهد راچگونه بايدبست و پاسداشت!؟
✍خدا جونم اگه منو می خوای در آزمون چنین عهد و فهمی قرار بدی خواهشن ، منو:
🍃اولاً سربلند بیرون بیار.
🍃ثانیاً برعهدمان استوار و سرافراز و سر بلندفرما.
🍃ثالثاً فهممان و دَرکِمان را افزونی ده تا امام زمانمان را بشناسم، یاری نموده و به هنگامه ی رستگاری مرگی جاهلی نداشته نباشم!
✍همون عاقبت به خیری که خودت وعده دادی! دعا کن ان شاءالله همه جوره پا کار باشم.✋🌸😊
🌸فاعتبرو یا اولی الابصار
🌸دعابفرمایید ✍ نبی زاده
🌺اللّهُمَّ صَلِّ عَلي فاطِمَة وَ اَبيها وَ بَعْلِها وَ بَنيها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فيها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ
🌺الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَةِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلیِّ بنِ أَبِی طالِب وَ الْأَئِمَّةِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ
🌷اللّهُمَّصَلِّعَلی مُحَمَّدوَآلِمُحَمَّد🌷
🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷
🌸 #شاخص_توحید_غدیر_امامت_اهلبیت
هوالمحبوب العزیز💖💞
✍اصلا مهم نیست تاریخ تولدتان آقاجان💞
🌸۲۹فروردین است یا ۲۴ تیر؛
👌 ما حتی ششم تیر هم به شکرانه اینکه خدا دوباره شما را به ما بخشید، برایت #تولد می گیریم.و همه اینها بهانه است آقا جان!😍
🌸 بهانه ایست که ما یادمان نرود خدا نعمتی چون شما را داده است. خدا را برای این نعمت شکر می گوییم.😊🌸
💖تولدت مبارک سلاله ی زهرا سلام الله علیه
🌸بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ🌸
🌸خاطرات بیادماندنی این قسمت:
🌸 تلاش بیشتر برای به روزرسانی
✍ای کاش بیشتر مراقب خودمون بودیم ، نه اینکه از صحنه های نبرد هشت سال دفاع مقدس تونستیم جان سالم به در ببریم . نه،! برعکس فکر می کنم. شا ید تو اون دوران گه گاهی تصمیماتی داشتیم که توش به جای الله زندگی موج میزد.
🍃نیاز نیست ،تفسیر کنیم،خودم رو میگم ، مثل وقتی تیری مینداختم در جهت نابودی ضد انقلاب بود . اما حواسم نبود که شاید خدا هم باید توش نقشی داشته باشه ،توجه رو میگم،همونی که همیشه میگیم یاد خدا در هر کاری ؛!! و صد البته که فقط برای رضای خداوند متعال در این راه گام برداشته بودیم ولا غیر،اما ....
🍃ای کاش همون موقع هم یادمون می موند. که خودمون یک بار زنده ایم! بله و فقط یکبار! شاید در این صورت بود که از رزمندگی ،شهید وشهادت درس درست تری یاد می گرفتیم.
🍃این با اون کلمه حماقت خیلی فاصله داره باهم قاطی نکنید؛! مثلا زمانی که تو درگیری قله بازرگان عرصه به نیروهای خودی تنگ شده بود.و کمک دیر و دیرتر می شد.
🍃رزمنده عزیز و رفیقم دیگه با احتیاط تیر اندازی کردن رو کنار گذاشت و تلاش و همت خودشو زیادتر کرد و دشمن چند ده متری عقب تر رفت ،در غیر اینصورت ضد انقلاب به سنگرمون رسیده بودن و... اما همون کار سبب شهید شدنش هم شد.
🍃درسته که گاهی در یک موقعیت زمانی اشتباهاتی میکنیم و تمام عمر بابت اون اشتباه دانسته یا ندانسته و یااصلا نمی خوایم که بدونیم چی کردیم!مثل زمانی که اولین بار تو دوپازا همرزم امدادگر مون رو بی مهابا فرستادیم جلو تا مجروح بیاره و دیگه برنگشت ،چون جاده تو دست عراقیها بود و...
🍃البته پس از عمری که گذشته و سرد و گرمی روزگار رو چشیدم ، میشه بگم شاید خیری توش بوده و یا حکمتی داره وقتی سختی تو زندگی امانت بریده ،خوب حتما خدا داره روحت رو متعالی تر میکنه و باید با خدا تنها باشی.
🍃 مثل وقتی که تو پیاده روی ها،جا می موندی و خدا خدا میکردی که تو سینت نفس و تو پاهایت قدرت جمع بشه و به ارتفاع و مقصد برسی اما دستی از پشت میومد و یارت می شد تا کامل بشی...
🍃میخوام بگم ماکه از نظر جسمی سالمترین، مدتهاست بیشتر داریم خرج خودمون میکنیم تا ... بالاخره یه جایی باید با خدا ی خودت هم خلوت کنی .چون خودت هم خیلی خوب میدونی ،خیلی زود دیر میشه، این قسمت رو رفقای همرزم که تو آسایشگاهها روز و شبشون رو سپری میکنن بیشتر متوجه میشن و خیلی جلوتر هستند از ما به نظر سالما....
🍃توانایی لذت بردن ،خودش یه مهارته ، لذت از آنچه داشتیم و قدرش رو ندونستیم،یادتون هست وقتی می رسیدیم پادگان،به نظرتون اولین کلمه ای که به ذهن می رسید و یا حالا هم اونو خیلی تکرار می کنیم ،چی بود و چی هست ؟ بله بالاخره تمام شد.
🍃این قسمت از عملیات تمام شد. امروزه میگیم ؛درسم. پروژه ها. غذا و.... تمام شد.
🍃حالا یه نکته تمام شد که چی بشه ؟به نظر من هیچ وقت تمومی نداره و تا میاد. تمام بشه ، دوباره شروع میشه.مثل قدیما که از سمت راست جاده وازکوه و جنگل الواتان می آمدیم پایین که یه بخش عملیات تموم شده . اما دوباره جیره میدادن بریم سمت چپ جاده برای پاکسازی و....
🍃شاید اگه کاری نکنیم ، هیچ اتفاق خاصی هم نیافته ،مثل اینکه اصلا تیپ ویژه ای با تلاش چند نفر راه نمی افتاد و اونوقت. این غده چرکین ضد انقلاب تو هر نقطه ای از این بخش از کشورمون جا خشک میکردن ،!
🍃 به نظرم میاد برنده شدن تو هر کاری حتما باید با تلاش باشه،نه اینکه،هرگز شکست نخوریم ،تیپ ماهم بعضی جاها شکست داره،
مثل زمانی که کاوه عزیز زخمی و توبیمارستان با مجروحیت دست و پنجه نرم میکرد.
🍃روزی نرسه که اتفاق های خوب زندگیت تو لابه لای مشکلات و روزمرگی گم بشه و هرچی بگردی پیداش نکنی . باید درست نگاه کنی ، ببینی کجا اتفاقهای خوب افتاد...
🍃مثل وقتی فرمانده برگشت، رفتیم دیدار امام(ره )و یا برای اولین بار تونستیم فرماندهان بالا دستی رو راضی کنیم تیپ ویژه قادره علمیات برون مرزی هم انجام بده به عنوان نیرو مخصوص و...
🍃باید یادتون باشه که تو هر دوره ای از زندگی برای هرچی تلاش کردیم ،اونو به ما دادن،نه اون چه که مامیل داشتیم وخواستیم.مثل اینکه شهدا تلاش بیشتری میکردن تا مهربون تر، صادق تر، معنوی تر، شهادت طلب تر و خستگی ناپذیر تر باشن.
🍃ببینید ، وقتی ما بر میگشتیم پادگان،
استراحت بود و اوقات فراغت اما دقدقه فرمانده این بود که گام بعدی چیه، ولی نژاد رو حفظ آمادگی کار میکرد. قمی رو دشمن شناسی و معنویت کار میکرد. فرمانده دسته ها رو آمادگی تجهیزاتی و ...کار میکردند. و... یعنی هرچه تلاشت بیشتر ،تقرب به الله و شهادت بیشتر و...
🍃یادتون هست همه شهدا زندگی رو آسون گرفتند،شاد بودن ،اصلاراز شاد بودن همینه که دل به چیزی نبندی،قدرش بدونی و استفاده شو ببری ، یه نمونه بارز اون وقتیه که محراب برای آخرین بار بر میگرده خونه و با همه خدا حافظی میکنه.وقتی بچه خردسال رو میگذارد زمین و میره آماده بشه برای جهاد، یعنی تمام دلبستگی ها و شادی ها رو گذاشته زمین و دیگه فکر و ذکرش شده خدا و...
🍃یادم افتاد بگم زیادی خوب بودن هم دردسریه برای خودش ،خیلی از شهدا و شاید همه شون زیادی خوب بودن ،به همین خاطر درکنارمون بودن اما اصلا دیده نمی شدند.
🍃 یادم افتاد❌ رو در شیشه ای ! ما مثل اون ضربدره هستیم . چون هنوز هم دیده میشیم و درب شیشه ای همون شهدایی هستن که کنارمون بودن ؛! یکم فکر کنید. حالا وقتی شهید میشن خون شهادتشون ،میشه مثل رنگ نقره پشت شیشه ، یعنی میشن آینه و تازه اونوقت هست که ما اونا رو می بینیم ؛!
🍃لازم دونستم یکبار. دیگه تلنگری بزنم و خودمونو بروز رسانی کنیم . و حال و هوای خاطرات رو تازه کنم . تا قدر اون دوران رو بدونیم و ...
🍃نا شکر نباشیم ،!خدایا سپاس ، هر نفسی که به من دادی هدیه ای از طرف توست ، خدایا برای هر بارآغاز زندگی نو سپاس .
🍃باور می کنم،!که اگه بخواهی میشه؛! و اگر، نه هرچه بدوم و غصه بخورم هم؛! تا تو نخواهی نمیشه...
👀چشمِ حیرانِ فلک برگنبد ارباب بود.
بهترین جای جهان در نقشهی جغرافیا
یک بهشٺ کوچکِٔ جذاب ،تیپ ویژه شهدا بود.
🌸این نوشتار ادامه خواهد داشت اگر خدا بخواهد.
🌸 والعاقبه للمتقین
🌸دعابفرمایید ✍نبی زاده
🌸بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ🌸
🌸خاطرات بیادماندنی🌸 این قسمت:
🌸این هم بگذرد
✍ راستش رو بخواهید، هروقتی به دوران هشت سال دفاع مقدس نگاهی میندازم ، مطلب جدید کشف میکنم . آخه مگه میشه !؟
🍃 باور کنیم ،دوران ناب و تراز امام زمان (عج)رو پشت سر گذاشتیم و خوب متوجه نبودیم درچه عصری زندگی می کردیم و چه ِلحظات نابی به ما هدیه شده بود.
🍃حالا که ناچاراً به روز مره گی و زندگی مادی رو آوردیم، و اگه فرصت بشه و دل و دماغی باقی مونده باشه که شبا کلاهمون رو قاضی کنیم و دور و برمونو یه نگاهی بیندازیم و بالا پایین کنیم .
🍃می فهمیم که زندگی در دوران هشت سال دفاع مقدس سبب شده ما یه روانشناس بی بدیلی بشیم ومدام درحال مشاوره دادن باشیم ، بدون اینکه خودمون بدونیم و یا متوجه باشیم .تو خیلی موارد سر بقیه رو از روی پر حرفی میبریم . و اعلام تجربه و رخداد و ... می کنیم. ن
🍃به نظرمرسید ، الان وقتشه یه قیاس ساده انجام بدم ؛! حتما"میدانید خونه کجاست؟همین خونه رو با آسایشگاه دسته خودمون در مقر تیپ ویژه تو پادگان ارتش پیرانشهر مقایسه کنم.
🍃وقتی من خونه رو با آسایشگاه تیپ تو پادگان ارتش پیرانشهر جایی که چند ماه در آن بسر بردیم را بررسی کردم .به نتایج جالبی رسیدم . شما هم برا خودتون با همان یا مقر دیگری مقایسه و سیری در خاطرات انجام بدید حتماًبه مطالب غیر قابل انکار و جالبی می رسید.
🍃مگه خونه اونجایی نیست که یه پذیرایی مثلا صد متری داشته باشه و دو یا سه تا خواب و با کلی امکانات رفاهی،! چنین خونه ای آرزوست ،! 😍
🍃چون توی یه سالن همین اندازه ای حدود هشتاد تا نود وگاهی ۱۲۵ نفر به جای یه خانواده سه تا چهار نفره زندگی میکردیم ، بنابر این تو خونه ای که احترام و درک متقابلی وجود نداشته باشه،میخواد هزار مترهم باشه فرقی نمیکنه، اگه احترام ،خوبی و مهربونی به همراه نداشته باشه،!
🍃 حتما" خونه جایی هست که وقتی بهش فکر میکنی یه لبخند رضایت بیاد رو لبت و سری هم به خاطر اطمینان از خوب بودن و امنیت تکون بدی ،! یادتون هست ، وقتی از کوه و جنگل میومدیم ، پایین و سوار ایفا های خاکی و سبزمیشدیم که برگردیم پادگان و آسایشگاه لبخند رو لباتون موج میزد!؟
🍃خونه یعنی آرامش و امنیت در زیستن. خوب وقتی بر می گشتیم آسایشگاه و راحت میخوابیدیم و هیچ هراسی از حمله و درگیری نداشتیم خیلی عالی بود. مگه نه!؟
🍃خونه یعنی فکر کردن به یه استکان چای داغ در کنار کسایی که دوستشون داری؛! فرقش با آسایشگاه خودمون این هست که اونجا ،آب توی یک کتری رویی بزرگ وسط آسایشگاه جوش می اومد، بعد میبردن تو اتاق کوچیکه فرمانده دسته تا یه مشت چای خشک بریزه توش و بعد با ترتیبی که فرمانده دسته میگفت تیم اول یا تیم ششم باصف بیایم چای بگیریم.
🍃 البته نه استکان کمر باریک لب طلایی بود و نه لیوان شیشه ای؛! فقط لیوان قرمز پلاستیکی دسته دار ، حرف اول رو میزد و از قندون هم خبری نبود. دو تا قند سنگی کف دست مرحمت عالی می گذاشتن که مثل نور دو عین حرف اول و برق تو چشمان ما میزد.
🍃خونه یعنی فضایی خالی عاری از خشم و درگیری ،! حالا با داخل آسایشگاه خودمون که از شور و شعف،مهربونی وصفا و صمیمیت پر شده و موج میزد وهمه دوست داشتن کمک کنن و یا سر به سر هم بگذارن تا همه آسایشگاه به ترتیب از خنده منفجر بشه را بیاد آورید.
🍃جایی که لبخندهای زیبایی رو می تونستی ببینی ،لبخند بزنی و لبخند تحویل بگیری ،؛ لبخند شهدا رو حس کنی وقتی یه نگاهی به عکسهای دیدنی تو جبهه بندازی راحت قابل مشاهده ست.
🍃 خونه ما تو آسایشگاه ارتش پیرانشهر:
🍃شاید شیک به نظر نمی رسید ،!
🍃شاید متراژ بالایی نداشت،!
🍃 شاید کمی شلوغ به نظر می رسید ،!
🍃اما وسعت قلب آدماش به وسعت اقیانوس بود و مهربونیشون به اندازه تمام دنیا...
🍃تو این روزها،!چنین خونه ای رو براتون آرزو میکنم . صبح عالی متعالی
✍البته باید بگم که این هم بگذرد.✋🌸😉
🌸این نوشتار ادامه دارد اگر خداوند متعال بخواهد.
🌸والعاقبه للمتقین
🌸 دعابفرمایید ✍نبی زاده