#ارسالی #گروه #مطالبه #حاج_ولی: تا کی باید تلفات بدیم...... #پایان ۱۴۰۳.۰۷.۲۵ 📌پایگاه نصرآبادنیوز 🆔 @NASRABADNEWS

• #صرفا_جهت_اطلاع #ارسالی #گروه #مطالبه #حاج_ولی: سلام حتما یادتان هست جاده نصرآباد به محمداباد زمانی که دو طرفه بود خیلی تصادف و تلفات داشت. یک بار مهندس عرب شهردار اسبق گفت هماهنگ کن فردا به همراه همه اعضای شورا و آقای بخشدار بریم فرمانداری برای جاده هماهنگی انجام شد و صبح اول وقت رفتیم فرمانداری، هر چه صحبت کردیم فایده نداشت و گفتند با راه و شهرسازی است. آمدیم بیرون، یه مقدار دور و بر را نگاه کرد و گفت بریم اداره کل راه و شهرسازی آنجا هم هر چی صحبت کردیم فایده نداشت و جواب سر بالا می دادند... یک دفعه مهندس عرب بغض کرد و اشک تو چشمام جمع شد و فریاد زد آقا جاده هیچی، به من زمین بدهید... همه تعجب کردند گفتند وسط بحث جاده زمین بر چی؟ گفت بس این جاده تلفات داره و مردم می میرند من جا ندارم برای دفن، زمین بدهید تا کشته های جاده را دفن کنیم این را که گفت جو برگشت و قرار شد جاده 4 خطه بشه و الحمد لله شد و تلفات کم شد. #پایان #جاده #نصرآباد_شهرضا #آسفالت #دوره_شورا ۱۴۰۳.۰۷.۲۵ 📌پایگاه نصرآبادنیوز 🆔 @NASRABADNEWS

#ادامه: بعد هم آقای کفیل و مدیران کل استان آمدند نصراباد و مصوب شد که جاده 4 خطه بشه و پس از مدتی که مقدمات انجام شد بالاخره کار شروع شد و خورد به عوض شدن دولت.... و متاسفانه بحث کمبود بودجه و خیلی طول کشید..... یک بار که آقای آخوندی وزیر راه و شهرسازی روحانی آمد جرقویه گفتم آقای وزیر اگر به جای این که جاده را داده اید به پیمانکار داده بودید به خود مردم زودتر از اینها خودشان با فرغون جاده را تمام کرده بودند.... 🆔 @NASRABADNEWS

#ادامه: بعد جاده تموم شد و ماند بحث پل، هزینه زیاد بود و دولت می گفت پول نیست... پیمانکار جاده هم می گفت تا پول نباشه نمی تونم بسازم.... . خدا خیر بدهد به آقاي دری پیمانکاری که امسال 8 کیلومتر جاده را روکش آسفالت کرد، آن موقع قبول کرد نسیه کار را انجام بدهد و آمد پل را ساخت..... اما هنوز یه مقدار خرده کاری داشت تا بشود استفاده کرد، اما باز هم اداره راه و شهرسازی کوتاهی می کرد. 🆔 @NASRABADNEWS

#ادامه: تا این که شورا با تعدادی از مردم با مینی بوس رفتیم اداره کل راه و شهرسازی و از در پشتی وارد شدیم که کسی نگه این همه آدم کوجا رفتیم دفتر معاون مدیرکل، مسوول دفتر قبول نکرد و نمی گذاشت بریم تو، بالاخره قبول کرد یه نفر بره تو، گفتیم باشه یه نفر، در که باز شد همه رفتیم تو، اونجا دو سه نفر داد و بیداد و بقیه آروم ... بالاخره گفت حالا صبر کنید تا بعد.... دیدیم فایده نداره.... راهی فرمانداری شدیم، اونجا مقداری معطل شدیم که دیدم یکی زد و گفت کجایید؟ گفتم اصفهان، گفت زود بیایید معاون اداره کل راه و شهرسازی و کارشناسان آمده اند... گفتم نگه شان دارید تا برسیم.... خلاصه با مینی بوس رسیدیم و صحبت کردیم سر صحنه و بالاخره کارهای مانده انجام شد و جاده به بهره برداری رسید. 🆔 @NASRABADNEWS

👆👆👆👆👆 #ارسالی #گروه #مطالبه #حاج_ولی: سلام اینها را گفتم که بدونید متاسفانه این جور نیست که با یه نامه یا تلفن یا دیدار و عکس گرفتن کار انجام بشه، مسوولان باید خیلی جدی و پیگیر باشند و مردم نیز هم مطالبه کنند، هم همکاری #پایان ۱۴۰۳.۰۷.۲۵ 📌پایگاه نصرآبادنیوز 🆔 @NASRABADNEWS

فعلا کافیه...👌 راستی امروز این طرح میدان وسط شهر روبروی مسجد صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه رو دیدم ماشاله به این سرعت انجام شد و به مرحله جدول رسید و بزودی هم آسفالت انشاله. خسته نباشید💐🪴 کاش بقیه کار ها هم همینطور بود...کاش. #شهرداری #تشکر #عمران 🆔 @NASRABADNEWS

#شب_بخیر بهترین راه دعا کردن :خدایا، مرا با حضور مبارک خودت شاد گردان و بالاتر از همه، آن وجد و سروری را به من اعطا کن که پایدارتر از همه تجارب شاد و غمگین زندگیست شب بخیر :) 📌پایگاه نصرآبادنیوز 🆔 @NASRABADNEWS

#انتشارتبلیغات •|با تبلیغات به کارتان رونق دهید|• •|نصرآبادنیوزتبلیغات‌را‌نه‌تایید‌ونه‌رد‌میکند|•

#واحدتبلیغات_نصرآبادنیوز _ ♥♥سوپر گوشت برکت♥♥♥       💎بهترین کیفیت، بهنرین مزه💎    🔥فروش به صورت  نقد و چک صیادی🔥 جهت اطلاع از کشتار و موجودی عضو کانال شوید🙏⬇️ @supermeat 🎁🎁برگزاری مسابقه و چالش هر ماه در کانال 🎁🎁 آیدی سفارشات⬇️ @super_gosht_barekat تلفن سفارشات: 09140433069 محمدرضا عرب مختاری @supermeat __. #تبلیغات #گوشت #قصابی #گوشت_برکت

👇 بریم برای داستان امشب 👇

🌸🍃🌸🍃 #داستان #حکایت #آموزنده 😭💧داستان زیبای مادر💧😭 💝 در زمانهای قدیم مردمی بادیه نشین زندگی میکردند که در بین آنها مردی بود که مادرش دچار آلزایمر و نسیان بود😔 و میخواست در طول روز پسرش کنارش باشد و اين امر مرد را آزار ميداد😢. فكر ميكرد در چشم مردم کوچک شده است . هنگامی که موعد کوچ رسید مرد به همسرش گفت💥 ؛ مادرم را نیاور بگذار اینجا بماند و مقداری غذا هم برایش بگذار تا اینجا بماند و از شرش راحت شوم تا گرگ او را بخورد یا بمیرد😳😭! همسرش گفت باشه آنچه میگویی انجام میدهم! 😢همه آماده کوچ شدند زن هم مادر شوهرش را گذاشت و مقداری آب و غذا در کنارش قرار داد😒 😭و کودک یک ساله ی خود را هم پیش زن گذاشت و رفتند. آنها فقط همین یک کودک را داشتند😭 که پسر بود و مرد به پسرش علاقه ی فراوانی داشت و اوقات فراغت با او بازی میکرد و از دیدنش شاد میشد💝. وقتی مسافتی را رفتند تا هنگام ظهر برای استراحت ایستاند و مردم همه مشغول استراحت و غذا خوردند شدند مرد به زنش گفت🍃⚡️ پسرم را بیاور تا با او بازی کنم زن به شوهرش گفت او را پیش مادرت گذاشتم ! مرد به شدت عصبانی شد و سر او فریاد کشید که چرا اینکار را کردی😢...! همسرش پاسخ داد ما او را نمیخواهیم 😳زیرا بعدها، او تو را همانطور که مادرت را گذاشتی و رفتی خواهد گذاشت تا بمیری😭😢..! 💔حرف زن مانند صاعقه به قلب مرد خورد😭 و سریع اسب خود را سوار شد و به سمت مادرش و فرزندش رفت زیرا پس از کوچ همیشه گرگان بسمت انجا می امدند تا از باقی مانده وسایل شاید چیزی برای خوردن پیدا کنند. مرد وقتی رسید دید مادرش فرزند را بلند کرده و گرگان دور آنها هستند و پیرزن به سمتشان سنگ پرتاب میکند و تلاش میکند که کودک را از گزند گرگها حفظ کند😢. 💝مرد گرگها را دور کرده و #مادر و فرزندش را بازمیگرداند و از آن به بعد موقع کوچ اول مادرش را سوار بر شتر میکرد و خود با اسب دنبالش روان میشد و از مادرش مانند چشمش مواظبت میکرد💝... 💝*انسان وقتی به دنیا می آید بند نافش را میبرند ولی جایش همیشه می ماند تا فراموش نکند که برای تغذیه به یک زن بزرگ وصل بود✨❤️! 🔅داستان های آخر شب نصرابادنیوز👇 📘 @NASRABADNEWS ┄┄┅┅✿🍃❀💜❀🍃✿┅┅┄┄