فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#محرم
کاروان سلاله های خدا
کاروان امام عاشورا
کاروان بهشتیان زمین
کاروان فرشتگان سما
#عبدالرضا_هلالی
@NafasseAmigh
🏴🏴🏴
جمعبندی اشعار بچه های گروه نفسهای عمیق در حسینیه شب دوم #محرم
#چالش_مصرع
شنیدم بوی تربت را هوای کربلا کردم
#اعظم_معارف_وند
یا عقیله بنی هاشم:
شنیدم بوی تربت را هوای کربلا کردم
چو یادم آید از آنجا ،فراری شد همه دردم
بچه شیعه:
شنیدم بوی تربت را هوای کربلا کردم
برای این دل خونم ؛کمی قصد دعا کردم
به زیر نم نم باران نگاهم غرق اشکی تلخ
بجای حرف ناگفته ؛ نگاه بی صدا کردم
تمام واژه هایم مثل شعر تازه ای بودند
کنار عکس زیبایت ؛ دلم را خون بها کردم
برای من تو مصداق حضور گرم رویایی
برایت من همیشه دردسرها را به پا کردم
تو اربابی ! غلام روسیاه بینوایت من
ولی با این همه امید بر کرب و بلا کردم
دخیل چشم عباست منم از بچگی هایم
خدا داند که عمرم را برای او فدا کردم
به حُکمت نوکر خوان وسیع رحمتت گشتم
نماز عشق را من در عزای تو ادا کردم
Hs.SayedAlhasani:
شنیدم بوی تربت را هوای کربلا کردم
که در این مدت کوتاه، از غفلت اِبا کردم
الهی...عجل لولیك الفرج...:
شنیدم بوی تربت را هوای کربلا کردم
به عشقت پیچک دل را دوباره مبتلا کردم...
دوباره ماه ماتم، ماه اشک و ماه عشق آمد
و من در قلب خود اینک حسینیه به پا کردم...
یاصاحب صبر:
شنیدم بوی تربت را هوای کربلا کردم
دمی که خاک کفش زائرت را توتیا کردم
دلم تنگ است دعوت کن که بشتابم سراسیمه
هوای همنشینی چند روزی با شما کردم
همین امسال از این غربت رهایی ده دلم را که
تمام زندگی را در غم غربت فنا کردم
بخوان آقا مرا هم جزو نوکرهای درگاهت
که من با افتخار نوکری هایم صفا کردم
vesal:
(شنیدم بوی تربت را هوای کربلا کردم )
زیارت را تمنا از عزیز مصطفی کردم
دوباره بوی اسپند و دوباره پرچم مشکی
محرم آمد و دل را به نامش مبتلا کردم ...
alone_girl:
«شنیدم بوی تربت را هوای کربلا کردم»
زچشمم اشک بارید و هوای نینوا کردم
کمی دورم و این دردم مرا از پا درآورده
برای مرهم دوری کمی قصد دعا کردم
به درد و رنج عالم من همیشه صبر میکردم
ولی این بار از رنجم، لبی بر شکوه وا کردم
غلامم بر تو و هستم کنیز حضرت زهرا
ولی رویم سیاه است و ز دوری بغض ها کردم
من اینجا و دلم اطراف کوی تو پریشان است
به رسم عاشقی دل را برای تو فدا کردم
جزای عشق را اینگونه باید داد اربابم ؟
که از دوری دلم پر میزد و نامت صدا کردم
حرم آنجاست، هرجایی که نامت برده شد اقا
و من در مجلس روضه،بسی عشق و صفا کردم
همین که اذن دادی تا به هیأت ها رهی یابم
ز لطف و رحمتت بوده و من شکر خدا کردم
همیشه مهربان بر من، هوادار دلم بودی
و من جز درد سر چیزی برای تو به پا کردم؟!
در این شب ها که بیرق های عشقت میشود برپا
منم جامانده از راهت، دلم را مبتلا کردم
گهی اشک وگهی غصه، گهی دسته گهی روضه
به هرراهی که میشد من به سویت اقتدا کردم
https://eitaa.com/joinchat/2095644695C087c9bc0a2
شعر کودکانه درباره محرم
#محرم
دويدم و دويدم
به كربلا رسيدم
كنار چشمه آب
يه مشك خالي ديدم
مشك رو دادم به تشنه
تشنه به من اشك داد
اشك رو دادم به زمين
زمين به من لاله داد
لاله پر ناله داد
لاله به رنگ خونه
تو گوش من مي خونه
حسين حسين یا حسين
@NafasseAmigh
🏴
#محرم
#امام_حسین
کربلا گفتم، دلم لرزید، گفتم: یا حسین
اشک روی گونهام غلتید، گفتم: یا حسین
باد سرگرم نوازش بود با گلبرگها
باغبان هر شاخه گل را چید، گفتم: یا حسین
ابرهای آسمان گلرنگ شد وقت غروب
رفت در دریای خون خورشید، گفتم: یا حسین
رد شدم از صحن سقاخانۀ «شهر بهشت»
هر کبوتر آب مینوشید، گفتم: یا حسین
داشتم در دست خود تسبیح سرخی از عقیق
دانههایش هر طرف پاشید، گفتم: یا حسین
نام «ثارالله» را بردند هفتاد و دوبار
خاطرات جبهه شد تجدید، گفتم: یا حسین
حاجیان «روز دهم» گفتند در کوی منا
عید قربان است، ما را عید، گفتم: یا حسین
در طواف کعبۀ ششگوشه، از من بیدلی،
معنی لبیک را پرسید، گفتم: یا حسین
قاری قرآن تلاوت کرد از اصحاب کهف
برگ قرآن را که میبوسید، گفتم: یا حسین
چشم در چشم برادر، دست در دست پدر
دختری معصوم میخندید، گفتم: یا حسین
شیرخواری نازنین با لایلایِ مادرش
در دل گهواره میخوابید، گفتم: یا حسین
از شقایق رسم عشق و عاشقی آموختم
هر کس داغ برادر دید، گفتم: یا حسین
#محمدجواد_غفورزاده
@NafasseAmigh
🏴
🏴
#حضرت_رقیه علیهاالسلام
#محرم
امشب که با تو انس به ویران گرفتهام
ویرانه را به جای گلستان گرفتهام
امشب شب مبارک قدر است و من تو را
بر روی دست خویش چو قرآن گرفتهام
پاداش تشنه کامی و اجر گرسنگی
گل بوسهایست کز لب عطشان گرفتهام
از بس که پا برهنه به صحرا دویدهام
یک باغ گل ز خار مغیلان گرفتهام...
بر داغدیده شاخۀ گل هدیه میبرند
من جای گل، سرِ تو به دامان گرفتهام...
#استاد_غلامرضا_سازگار
@NafasseAmigh
🏴
#محرم
نتیجه ی جمعبندی #چالش_تصویر بچههای گروه نفسهای عمیق👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2095644695C087c9bc0a2
🇮🇷 نفس عمیق 🇵🇸
#محرم نتیجه ی جمعبندی #چالش_تصویر بچههای گروه نفسهای عمیق👇🏻👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/20
بچه شیعه:
#چالش_تصویر
alone_girl:
ته آرزوی دلم این شده
بگیرم بغل گوشه ی مضجعت
کنار تو آقا فقط جان دهم
ز یادم رود هرچه جز مطلعت...
مرغ خیال من فقط سوی تو پر میزند
غیر تو سمت هرکسی رود ضرر میزند
من که بجز کرب و بلا ندیده ام چاره ای
یاد تو بهر مشکلم زود اثر میزند
با غم دل تنگی خود سوی حرم آمدم
حضرت آقا به دلم مهر ثمر میزند
الهی...عجل لولیك الفرج...:
دست من و دامانت، دل گوش به فرمانت
ای مهر تو در جانم؛ شد عشق؛ پریشانت...
از مرقد تو خورشید هر صبح برون آید
سر می زند هر شب ماه از گنبد رخشانت...
عشق از تو شود آغاز؛ دردانه ی پیغمبر
از عشق تو اینگونه عالم شده حیرانت...
هفتاد دو تا اختر در حول حریم توست
لبّیک به تو مولا ؛ لبّیک به یارانت...
بچه شیعه:
در آغوشت بگیر این حس تلخ بی پناهی را
تو معنا کرده ای این عشق و حس سربراهی را
طلوع شعرهایم خاک پاک کربلای توست
مگیر از شاعر آواره ات گوشه نگاهی را
به دریای عظیم زائرانت میخورم سوگند
که میبخشی به کاه توبه ای ؛ کوه گناهی را
Hs.SayedAlhasani:
تا که چشمم به آن نگین افتاد
در دلم شور اربعین افتاد..
༺ م . نظرے༻:
دستهای من و پنجره ی ضریحت
آیا چنین خوشبختی نصیب من خواهد شد
دستها ی بیچاره ی من سالهاست انتظار آغوش ضریحت را می کشند، آیا عزرائیل مهلت خواهد داد!!
می پرسد : کدام دلیل تو را دراین دنیا نگه داشته
می گویم : در آغوش کشیدن ضریح شش گوشه !
همه میگن حسادت چیز بدی هست، من اعتراف می کنم، به این آدما حسادت می کنم. من حسود عالمم!
خوشا پرگشودن...پرستو شدن..:
چون کبوتر درقفس ماندم.. ندیدم روی تو
من شدم حوّا.. و عمری دوری از مینوی تو
خسته جانی دارم و سرمایه ام جز عشق نیست
خسته روحی که دلش بند است بر گیسوی تو
خواهم از معبود اگر قسمت کند.. دنیا و دین
سهم من باشد فدایی.. آیم از جان سوی تو
دست من کوتاه و دنیایم فقط نام تو شد
بال من بشکست وقلبم در خم ابروی تو
کاش میشد لحظه ای گرد حرم پرواز کرد
کاش بودم من کبوتر.... بر فراز کوی تو
یا که چون جوون.. و دلی لبریز از عشقِ مدام
جان رود از تن به حالِ خفته بر زانوی تو
یا عقیله بنی هاشم:
دست من کوتاه گشته از ضریح دلربایت
کاش قسمت گردد وبینم ضریح بی مثالت
مجنونــِ او...... :):
کاش میشـد در کنار درگاهت مرد
مردن سائل کنار بخشنده امان است امـان
ایرانی غیور:
در منجلاب گناه غرقه ام حسین
دستم دخیل، بیرون میکِشی مرا؟
گر تیمم بر زمین تن را مطهر میکند
بین! تیمم بر ضریح جان ها مطهر میکند
الهی...عجل لولیك الفرج...:
پناه دست های من ضریح دلگشای توست
ز عالم دل بریدم من؛ به سر تنها هوای توست...
alone_girl:
مرغ خیالم فقط سوی تو پر میزند
غیر تو هرجا رود به من ضرر میزند
من که بجز کربلا ندیده ام چاره ای
یاد تو تاریکی ام، رنگ سحر میزند
با غم دل تنگی ام سوی حرم آمدم
تا که پناهم شوی یک سره در میزند
منتظرم تا مرا کمی نگاهم کنی
گوشه چشمان تو طعنه به زر میزند
من که نمک گیر این رحمت و خوان توام
لطف وسیعت به من همیشه سر میزند
😷 💚εαɖᵃT سادات الحسینی💚:
آنقدر پیش خدا دست تو باز است حسین
تو که باشی دگران را چه نیاز است حسین
درقیامت همه ی چشم و دلم بر رخ توست
شعرمن هیچ ،رخت قافیه ساز است حسین
هر که فرموده بهشتم بدهند از خوبی
گو که فردوس برین باتو چه ناز است حسین
من عاصی و گنهکار کجا راه برم
گفت رندی به دوعالم چاره ساز است حسین
خواب دیدم ک دمی در حرمت بنسشتم
خواب هم باتو فقط خاطره ساز است حسین
Soleimani:
خوشا آنکس که اربابش تو باشی...
ݩجـۅاۍبۍکلامـ:
یک کلمه کفایت میکند
<عشق✨>
https://eitaa.com/joinchat/2095644695C087c9bc0a2
🏴
#امام_حسین
#حضرت_رقیه
شعلههای خیمهها موی سرش را... بگذریم
رد این زنجیرها بال و پرش را... بگذریم
یک پدر با چشمهایی نیمهباز از روی نی
سیلی زجرآوری بر دخترش را... بگذریم
هر زمان چشمش به سرها میخورد در بین راه
شمر پیش چشمهایش خنجرش را... بگذریم
درد پایش هیچ؛ وقتی درد پهلو میگرفت
با لگد آرام شد تا مادرش را... بگذریم
در دلش گل کرد حس خواهرانه بین راه
خواند لالایی که قدری اصغرش را... بگذریم
با عمو عباس گفت آخر نمیبینی مگر
خواهرت نامحرمان دور و برش را... بگذریم
با وجود زخم تاول، زخم گوش و زخم دست
دلخوش است از اینکه بر سر معجرش را... بگذریم
#سجاد_احمدلو
#محرم
@NafasseAmigh
🏴
🏴
#محرم
#جوانان_حضرت_زینب علیهاالسلام
قامت کمان کند که دو تا تیر آخرش
یکدم سپر شوند برای برادرش
خون عقاب در جگر شیرشان پر است
از نسل جعفرند و علی این دو لشکرش
این دو ز کودکی فقط آیینه دیدهاند
«آیینهای که آه نسازد مکدّرش»
واحیرتا که این دو جوانان زینباند
یا ایستاده تیغ دو سر در برابرش؟
با جان و دل، دو پاره جگر وقف میکند
یک پاره جای خویش و یکی جای همسرش
یک دست گرم اشک گرفتن ز چشمهاش
مشغول عطر و شانه زدن دست دیگرش
چون تکیهگاه اهل حرم بود و کوه صبر
چشمش گدازه ریخت ولی زیر معجرش
زینب به پیشواز شهیدان خود نرفت
تا که خدا نکرده مبادا برادرش...
::
زینب همان شکوه که ناموس غیرت است
زینب که در مدینه قُرُق بود معبرش
زینب همان که فاطمه از هر نظر شدهست
از بسکه رفته این همه این زن به مادرش
زینب همان که زینت بابای خویش بود
در کربلا شدند پسرهاش زیورش
::
گفتند عصر واقعه آزاد شد فرات
وقتی گذشته بود دگر آب از سرش...
#سید_حمیدرضا_برقعی
@NafasseAmigh
🏴
امشب شبِ حضرتِ قاسمِ!
قاسم ابن الحسن(ع)💚
راستی
حاج قاسمِ ماهم اسم پدرشون حسن بود🙂
"یا قاسم ابن الحسن!..."
#محرم
@NafasseAmigh