eitaa logo
«نفیر نِــےْ» | مُحَـمَّد بُرْهـٰان
116 دنبال‌کننده
595 عکس
664 ویدیو
5 فایل
*گاهی می‌نویسم...* ارتباط با ادمین: @MohammadMahdi_BORHAN
مشاهده در ایتا
دانلود
6.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 اوس سِد مهدی‌ست؛ برای کف‌سازی حمّام، یک تکّه لوله نیاز داشت امّا هرچه گشت گیرش نیامد. از همان دور وَر یک قوطی اسپری خالی پیدا کرد، با سنگ‌فرز برش داد و لبه‌هایش را صاف کرد، و همان را استفاده کرد. بعد هم شوخی-شوخی یک جمله مهم گفت؛ به نقل از حاج حسن تهرانی مقدم: «فقط انسان‌های ضعیف، به اندازه امکانات‌شان کار می‌کنند...»
هدایت شده از خبرگزاری حوزه
7.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 چرا ثواب برخی از کارها ده برابر است؟ ◻️ یک کار حسنه امتداد اجتماعی دارد و به میزان امتداد اجتماعی همان کار و فاعل آن، خداوند متعال برای آن کار ضریب می دهد. پرونده رمضانی حوزه نیوز برای ماه مبارک رمضان است که حجت‌الاسلام امین اسدپور در سی شماره به بیان سی آیه از قرآن کریم پرداخته که به صورت روزانه تقدیم شما خوبان خواهد شد. 📎 متن کامل @HawzahNews / خبرگزاری‌حوزه
13.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یکم از فرآیند کاشی کاری باهم ببینیم 😁 کاری از اوس سِد مهدی و دیگر دست اندرکاران 😂
واحد زحمتکش تدارکات 🥗🍔🍟 عمو رضا آقا کتولی حاج‌آقا افشین و محمدمهدی
(۳) روایتی از امام صادق(ع) راجع به آثار روزه‌داری کتاب «روزه دریچه‌ای به عالم معنا» از اینجا دریافت کنید.
3.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سورة الشمس: وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا ﴿۱﴾ وَالْقَمَرِ إِذَا تَلَاهَا ﴿۲﴾ وَالنَّهَارِ إِذَا جَلَّاهَا ﴿۳﴾ وَاللَّيْلِ إِذَا يَغْشَاهَا ﴿۴﴾ وَالسَّمَاءِ وَمَا بَنَاهَا ﴿۵﴾
8.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽ سیّد با معرفت و رفیق دیرین اَلا علمدار جهادی محبین دوباره دست سوخته خود را بلند کن که دم بگیریم همگی این ذکر شیرین کفتر بام مشهدم بیت المقدس مقصدم به کربلا می‌رویم، به کربلا می‌رویم سوی دیار عاشقان، سوی دیار عاشقان رو یه خدا می‌رویم، به کربلا می‌رویم... 😁
صد سال تنهایی ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ (بخش دوّم) با حاج‌آقا راه‌افتادیم به سمت ساختمان قدیمی کمیته تا از خاطراتش برای‌مان بگوید؛ بنایی را نشان‌مان داد که قدمتش به ۳۰ سال می‌رسید. برای‌مان توضیح داد که حاجی تمام کارها را از همینجا مدیریّت می‌کرده است. سر صبح کلّ کادر جمع می‌شدند در اتاق حاج عبدالله و صبحانه می‌خوردند. از همانجا پخش می‌شدند توی منطقه و کارها را پیگیری می‌کرده‌اند. می‌گفت حاجی یک بلندگو داشت که هر موقع می‌خواست کسی را احضار کند، از طریق همان بلندگو داد می‌زد و طرف را صدا می‌کرد 😅. جلوتر رفتیم. اتاقی را بهمان نشان داد که نهایتا ۳ در ۴ متر بود. معروف و پُر برکت از همان اتاق شروع به کار کرده بود. حوزه‌ای که تا الآن حدود ۸۰۰ الی ۱۰۰۰ طلبه تحویل داده که خیلی‌شان الآن روحانیون فعالی هستند. از دردسرهای عجیب تاسیس حوزه گفت. ظاهرا تا پنج-شش سال اول، مدریت حوزه آن‌ها را به رسمیت نمی‌شناخته است؛ یکی-دو باری هم که اقدام کرده بودند برای ثبت رسمی حوزه‌شان، مدیران وقت می‌خواستند از حاج‌آقا تعهد بگیرند که دیگر در کمیته امداد فعالیت نکند تا بتواند به امورات حوزه‌اش رسیدگی بکند! 😂 اینها چقدر نوعِ انسان را دست کم می‌گیرند. می‌گفت بعد از اینکه بی‌خیال ماجرا شدیم، یک روز در سفری که به قم داشتیم، یکی از مسوولین حوزه بچّه‌های مدرسه را دیده بود و چند سوال علمی مطرح کرده بود؛ وقتی قوّت علمی بچّه‌ها را دیده بود فورا فرآیند ثبت حوزه را آغاز کرده بود. حاج‌آقا به طور جدّی با ساختارهای بروکراتیکی که هم‌اکنون بر کمیته حاکم است، مخالف بود. اگر حاج‌آقا مومنی جای پایش در کمیته محکم نبود، عمراً چنین ساختاری نمی‌پذیرفتش. خاصیت آدم‌های بزرگ است؛ در هیچ قالب و چارچوبی نمی‌گنجند. رو به روی ساختمان کمیته، یک پارکینگ بزرگ وجود داشت که در آنجا، اوّلین ماشین آلات خریداری شده توسط حاج عبدالله نگهداری می‌شد؛ عین یک موزه. حس و حال عجیبی داشت آن پارکینگ. آدم را پرتاب می‌کرد به مناطق عملیاتی جنوب. در موزه، یک بولدوزر، یک تراکتور، یک پاترول، یک جیپ و یک تانکر نفت قرار داشت. آقای آقازاده تیغه‌های بولدوزر را نشانم داد. گفت چون خاک بشاگرد سفت است، حاج عبدالله و تیمش هر بار که با بولدوزر زمین را می‌کندَند، این تیغه‌های کذایی می‌شکستند. تهیه آن‌ها هم در شرایط جنگ و تحریم خیلی سخت بوده. امّا حاج عبدالله تسلیم نمی‌شود و یک تولیدیِ قطعات ماشین سنگین را شیر می‌کند که برایشان تیغه بسازد. از آن به بعد، مشکل تیغه‌ها حل می‌شود. حاج عبدالله به پرسنل تولیدی هم می‌رسیده؛ یک دفعه یک کامیون بارِ پرتقال و خرما و خشکبار فرستاده بوده دمِ کارگاه تولیدی برای کارکنان! از همان پرتقال‌های خانوادگی... 😁 ... ┄┄┅••┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄••┅┄┄