فشار کم کم بالا آمد و دکترهادوباره شروع کردند.دکتر منافی همانطور که میآمد بیمارستان بهارلو تلفن زده بود که دکتر سهراب شیبانی جراح عروق و دکتر ایرج فاضل هم بیایند. آقای بهشتی هم دکتر زرگر را خبر کرده بود. دکتر محجوبی که حال و روز دکتر زرگر را دید گفت: نگران نباش من خونریزی را بند آوردم...عمل تا آخر شب طول کشید اما دیگر نمی شد درمان را آنجا ادامه داد کنترل امنیت بیمارستانبهارلو مشکل بود تنها بیمارستانی هم که می شد بعد از عمل مراقبت های لازم را به عمل آورد بیمارستان قلب بود آن موقع رئیس بیمارستان قلب دکتر میلانی نیا بود.چند ماه بعد نام همین بیمارستان را گذاشتند بیمارستان قلب شهید رجایی.هلیکوپتر خبر کردند نمی توانستند بیمار را از میان ازدحام مردم نگران بیرون ببرندمحافظ پشت بیسیم گفته بود که قلب ایشان صدمه دیده،رادیو هم همین را اعلام کرده بود.مردم نگران بودند که نکندقلب ایشان از کار افتاده باشدآمده بودند و میگفتند: قلب ما را بردارید وبه ایشان بدهید.با هزار ترفند هلیکوپتر را وسط میدان بیمارستان نشان دادند.تا برسند به بیمارستان قلب،خط مانیتور وضعیت نبض دو بار ممتد شد.دکتر ها می گفتند چند مرتبه تامرز شهادت رفته...
رسیدندبیمارستان بهارلو...ماشین را از در عقب بیمارستان بردند توی محوطه برانکارد آوردند و آقا را رساندند پشت در اتاق عمل...دکتر محجوبی از همدان آمده بود بیمارستان بهارلو تازه جراحی اش را تمام کرده بود داشت دستش را می شد که از اتاق عمل خارج شود، آقا را که با آن وضع دید گفت خیلی سریع دوباره اتاق عمل را آماده کنند...سمت راست بدن پر از ترکش بود و قطعات ضبط صوت.قسمتی ازسینه کاملاً سوخته بود.دست راست از کار افتاده بود و ورم کرده بود.ستخوان های کتف و سینه به راحتی دیده میشد ۳۷ واحد خون و فرآوردههای خونی به آقازدند.این همه خون واکنش های انعقادی را مختل کرد.دو سه بار نبض افتاد.چند بار مجبور شدند پانسمان را باز کنند و دوباره رگها را مسدود کنند.کیسه های خون را از هر دو دست و هر دو پا به بدن تزریق میکردند اما بازهم خونریزی ادامه داشت یک دفعه یکی از دکتر ها دست از کار کشید دستکش را درآورد و گفت دیگر تمام شد... فشار تقریباً صفر بود. یکی دیگر از دکترها به او تشر زد که چرا کشیده کنار...
بیمار تب و لرزه شدیدی داشت...چند پتو انداختند روی آقا... حتی گاهی دکترها بغلشان می کردند تا لرز را کمتر کنند... معلوم نبود منشاء این تب ها کجاست ضایعه کوچکی هم در ریه دیده می شد.آقا لوله تنفس داشتند و نمیتوانست حرف بزند و خودشان کاملاً حس کرده بودند که دست راستشان کار نمی کند اولین چیزی که با دست چپ نوشتند دو تا سوال بود:همراهان من چطورند؟مغز و زبان من کار خواهد کرد یا نه؟دکتر باقی روی سطحی از پوست بدن کار میکرد که برای ترمیم وپیوند به قسمتهای آسیب دیده برداشته بودند.زخم ها زیاد بودند درد زخم ها خیلی زیاد بود اما دکترها میگفتند تحمل آقا زیادتر است.می گفتند اصلاً مسکن ها به حساب نمی آیند.بحث دکترهااین بود که بالاخره تکلیف این دست چه میشود؟بااینکه روبه بهبود بود،ولی هیچ علامت حرکتی نداشت.چند نفر از جراحان بحث میکردند که دست قطع شود یا بماند؟ امام مرتب پیغام می دارند از اطرافیان میپرسیدند که آقا سیدعلی چطورند؟ پیامشان ساعت دو بعد از ظهر پخش شد.دکتر میلانی رادیو را گذاشت بیخ گوش آقا. آن موقع ایشان به هوش بودند.انگار جان تازه در وجودشان دمید جان گرفتند.حالشان بهتر بود. اما هنوز قضیه ۷۲ تن را نمی دانستند...
از تلویزیون آمدند که گزارش تهیه کنند یک ساعتی معطل شدند تا آقا به هوش آمد.پرسیدند:حالت چطور است؟گفتند: بحمدلله حالم خیلی خوب است و شعر رضوانی شیرازی را خطاب به امام خواندند: بشکست اگر دل من به فدای چشم مستت... سر خم می سلامت شکند اگر سبویی.به اطرافیان فشار میآوردند که:"آقاجان من باید از وضع کشور اطلاع پیدا کنم شما هم رادیو را از من گرفته اید هم تلویزیون را"...خیلی از چهره های انقلاب برای عیادت می آمدند. آقا مرتب از شهید بهشتی میپرسیدند:"چراهمه می آیند، ایشان نمی آیند"شک کرده بودند یک خبرهایی هست.دور و بری ها هم مانده بودند که چطور به ایشان بگویند.حاج احمد آقا و آقایان رجایی و باهنر و هاشمی آمدند اما باز هم نتوانستند بگویند. گفتند فقط یکی دو نفر شهید شدهاند.آقا پرسیدند:آقای بهشتی چطورند؟ گفتند:یک مقدار پاهایش مجروح شده است.آقایان که رفتند ازدکتر میلانی نیا پرسیدند: شما از حال ایشان خبر داری؟ دکتر با بغض از اتاق زد بیرون...بعد که دید آقا بچه های همراه را بازجویی می کنند دکتر دست و رویش را شست،نشست و اسم همه شهدای حزب را به آقا گفت. شیرینی عیدی گروهک فرقان به کام مردم نشست زیرا آقادر تمام جلسات حزب شرکت داشت.
🍂در هیاهوی #شهر گم شده ام. میان صدای بوق ماشین ها، معامله آدم ها و چهره غمگین و شادشان حیرانم.😰
.
🍃حال انسان ها عوض شده است. گویی مانکن هایی برای #تبلیغ لباس بر روی زمین #خدا قدم میگذارند.👣
.
🍂حجاب ، غریب ترین و مظلوم ترین پوشش این روزهاست.
خانم هایی ،هنوز چادر بر سر دارند ولی آنان هم در میان مدل های گوناگون سرگردانند.😯
.
🍃چشمانم را می بندم و پرنده دلم ، به سوی #شهیده_کمایی پرواز می کند.منافقین او را با چادرش خفه کردند و #شهید شد.حال در این روزهای آرام، منافق ها آرام پیش می روند. نمیدانم چرا مردم با چادر قهر کرده اند !آن را بوسیده اند و گوشه کمدهایشان خاک می خورد.
#چادر_خاکی، روضه ای است برای دل هایی که مادری اند.😔
.
🍂چشمانم به #موهای بافته شده زیبایی می افتد که با گلِ سر زیباتری آراسته شده است.بافت این موها مرا یادِ دست های بسته #شهدای_غواص می اندازد.
نمیدانم بافت دست های بسته محکم تر است یا باقت موهای رها شده در خیابان ها.
آنان با دستِ بسته هم #مقاومت کردند اما ما با دست های باز چه می کنیم؟!😞
.
🍃 روز به روز لباسها آب می رود.خیاط سلیقه ها قد شلوارها را کوتاه تر می کند و بخیل می شود در خرج کردن دکمه برای #مانتوهایی که لبه هایش از هم فراری اند.شاید یادش می رود آستین مانتوها را بدوزد.
یادم به شهدایی می افتد که دست هایشان را فدا کردند اما آن ها پیراهن هایی با آستین بلند میپوشند تا کسی را مدیون و #شرمنده نبینند.😭
.
🍂کمی آنطرف تر #مردهایی را می بینم کنار این #عروسک های خوش رنگ و بدلباس، که رگ #غیرت بر گردنشان نبض ندارد و بیخیال به این نمایش #بی_حیایی لبخند می زنند. 😥
.
🍃شلوارهایشان در نبرد بین افتادن و نیفتادن معلق مانده و #موهای رنگ شده و ابروهای خوش فرمشان گاهی مرا گمراه می کند که نکند این ها #دختر باشند و یادشان رفته #روسری بر سر کنند.😐
.
🍂صدای اذان مرا به خود می آورد .به آسمان که می نگرم، نگاهم به نگاه #حاج_همت گره می خورد اویی که چشم هایش جز خدا را ندید.
و کمی آنطرف تر حاج قاسم را با همان لبخند همیشگی اش. می گفت دختران این سرزمین ، دختران من هستند.😓💔
.
🍃 در این هیاهو مردم، صدای #اذان را نمی شنوند.
#دلم گرفته و #اشک_هایم پایان تلخ قصه #آزادی است.😭
.
🍂بیایید به چیزی #منافق نباشیم.🤔
.
┏━━━ 🌷🌷🌷━━━┓
@Nagmahyefatamion
┗━━━🌷🌷━━
🌷نغمه های فاطمیون
10.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 #کلیپ_تصویری
🔔 در روز قیامت از من وشما سوال خواهند کرد امام زمان شما آواره و تنها و طرد شده بود شما چه کردید؟😔
💠 تکان دهنده
┏━━━ 🌷🌷🌷━━━┓
@Nagmahyefatamion
┗━━━🌷🌷━━
🌷نغمه های فاطمیون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💖📽 هر روز یک نماهنگ کوتاه از #سیره_امام_رضا (ع) - قسمت ۱
🔖 موضوع: با دیدن قاضی فاسد با دین خدا قهر نکنیم!
📌امام رضا علیه السلام از رفتار برادرش اعلان انزجار کردند و با او قطع رابطه کردند..!
#دهه_کرامت
#اختصاصی
┏━━━ 🌷🌷🌷━━━┓
@Nagmahyefatamion
┗━━━🌷🌷━━
🌷نغمه های فاطمیون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💖📽 هر روز یک نماهنگ کوتاه از #سیره_امام_رضا (ع) - قسمت ۲
🔖 موضوع: صاحب خونه عزیز بیا بخاطر این حدیث امام رضا(ع) اجاره رو خیلی بالا نبر
#دهه_کرامت
#اختصاصی
┏━━━ 🌷🌷🌷━━━┓
@Nagmahyefatamion
┗━━━🌷🌷━━
🌷نغمه های فاطمیون