قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: چهل و سوم 🔷واقعه غدیرخم #علامهامینی ﻭ ﺑﺎﺳﻨﺎﺩ ﺧﻮﺩ ﺍﺯ ﺍﺑﻦ ﻋﺒﺎﺱ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤ
ترجمه کتاب الغدیر🔹
✅ قسمت: چهل و چهارم
🔷واقعه غدیرخم
#علامهامینی
9- ﺣﺎﻓﻆ، ﺍﺑﻮ ﺳﻌﻴﺪ ﺳﺠﺴﺘﺎﻧﻲ ﻣﺘﻮﻓﺎﻱ 477 (ﺷﺮﺡ ﺣﺎﻝ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺝ 1 ﺹ 183 ﺫﻛﺮ ﺷﺪ) ﺩﺭ " ﻛﺘﺎﺏ ﺍﻟﻮﻟﺎﻳﻪ " ﺑﺎﺳﻨﺎﺩﺵ ﺍﺯ ﭼﻨﺪﻳﻦ ﻃﺮﻳﻖ ﺍﺯ ﺍﺑﻦ ﻋﺒﺎﺱ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﻛﻪ ﮔﻔﺖ: ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻣﺎﻣﻮﺭ ﺷﺪ ﻛﻪ ﻭﻟﺎﻳﺖ ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺭﺍ ﺗﺒﻠﻴﻎ ﻧﻤﺎﻳﺪ، ﭘﺲ ﺧﺪﺍﻱ ﻋﺰ ﻭ ﺟﻞ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﺭﺍ ﺑﺎﻭ ﻧﺎﺯﻝ ﻓﺮﻣﻮﺩ: " ﻳﺎ ﺍﻳﻬﺎ ﺍﻟﺮﺳﻮﻝ ﺑﻠﻎ ﻣﺎ ﺍﻧﺰﻝ ﺍﻟﻴﻚ ﻣﻦ ﺭﺑﻚ... " ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﺁﻳﻪ، ﭼﻮﻥ ﺭﻭﺯ ﻏﺪﻳﺮ ﺧﻢ ﺷﺪ، ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺑﭙﺎ ﺧﺎﺳﺖ ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﺩﺍﻱ ﺣﻤﺪ ﻭ ﺳﺘﺎﻳﺶ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺁﻳﺎ ﻣﻦ ﺍﻭﻟﻲ (ﺳﺰﺍﻭﺍﺭﺗﺮ) ﺑﺸﻤﺎ ﻧﻴﺴﺘﻢ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﺷﻤﺎ؟ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺑﻠﻲ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻓﻤﻦ ﻛﻨﺖ ﻣﻮﻟﺎﻩ ﻓﻌﻠﻲ ﻣﻮﻟﺎﻩ، ﺍﻟﻠﻬﻢ ﻭﺍﻝ ﻣﻦ ﻭﺍﻟﺎﻩ ﻭ ﻋﺎﺩ ﻣﻦ ﻋﺎﺩﺍﻩ، ﻭ ﺍﺣﺐ ﻣﻦ ﺍﺣﺒﻪ، ﻭ ﺍﺑﻐﺾ ﻣﻦ ﺍﺑﻐﻀﻪ، ﻭ ﺍﻧﺼﺮ ﻣﻦ ﻧﺼﺮﻩ ﻭ ﺍﻋﺰ ﻣﻦ ﺍﻋﺰﻩ ﻭ ﺍﻋﻦ ﻣﻦ ﺍﻋﺎﻧﻪ (ﻃﺮﺍﻳﻒ). 10- ﺣﺎﻓﻆ، ﺣﺎﻛﻢ ﺣﺴﻜﺎﻧﻲ، ﺍﺑﻮ ﺍﻟﻘﺎﺳﻢ (ﺷﺮﺡ ﺣﺎﻝ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺝ 1 ﺹ 184 ﺫﻛﺮ ﺷﺪ) ﺩﺭ " ﺷﻮﺍﻫﺪ ﺍﻟﺘﻨﺰﻳﻞ ﻟﻘﻮﺍﻋﺪ ﺍﻟﺘﻔﺼﻴﻞ ﻭ ﺍﻟﺘﺎﻭﻳﻞ " ﺑﺎﺳﻨﺎﺩﺵ، ﺍﺯ ﻛﻠﺒﻲ، ﺍﺯ ﺍﺑﻲ ﺻﺎﻟﺢ، ﺍﺯ ﺍﺑﻦ ﻋﺒﺎﺱ ﻭ ﺟﺎﺑﺮ ﺍﻧﺼﺎﺭﻱ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻛﻪ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺧﺪﺍﻱ ﺗﻌﺎﻟﻲ ﺍﻣﺮ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﻣﺤﻤﺪ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺭﺍ ﻛﻪ ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺭﺍ ﻣﻨﺼﻮﺏ ﻭ ﻭﻟﺎﻳﺖ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺧﻠﻖ ﺍﻋﻠﺎﻡ ﻧﻤﺎﻳﺪ. ﺁﻧﺤﻀﺮﺕ ﺗﺮﺳﻴﺪ ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺑﮕﻮﻳﻨﺪ: ﺍﺯ ﭘﺴﺮ ﻋﻢ ﺧﻮﺩ ﻫﻮﺍﺩﺍﺭﻱ ﻣﻴﻜﻨﺪ ﻭ ﺁﻧﺤﻀﺮﺕ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺁﻥ ﻧﻜﻮﻫﺶ ﻛﻨﻨﺪ، ﻟﺬﺍ ﺧﺪﺍﻱ ﻣﺘﻌﺎﻝ ﺑﺎﻭ ﻭﺣﻲ ﻓﺮﻣﻮﺩ: " ﻳﺎ ﺍﻳﻬﺎ ﺍﻟﺮﺳﻮﻝ ﺑﻠﻎ ﻣﺎ ﺍﻧﺰﻝ ﺍﻟﻴﻚ ﻣﻦ ﺭﺑﻚ... " ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﺁﻳﻪ، ﭘﺲ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺭﻭﺯ ﻏﺪﻳﺮ ﺧﻢ ﻭﻟﺎﻳﺖ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺧﻠﻖ ﺍﺳﺘﻮﺍﺭ ﻓﺮﻣﻮﺩ. (ﻣﺠﻤﻊ
ﺍﻟﺒﻴﺎﻥ ﺝ 2 ﺹ 223 (. 11- ﺣﺎﻓﻆ، ﺍﺑﻮ ﺍﻟﻘﺎﺳﻢ ﺍﺑﻦ ﻋﺴﺎﻛﺮ ﺷﺎﻓﻌﻲ، ﻣﺘﻮﻓﺎﻱ ﺳﺎﻝ 571 (ﺷﺮﺡ ﺣﺎﻝ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺝ 1 ﺹ 189 ﺫﻛﺮ ﺷﺪ) ﺑﺎﺳﻨﺎﺩ ﺧﻮﺩ ﺍﺯ ﺍﺑﻲ ﺳﻌﻴﺪ ﺧﺪﺭﻱ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻛﻪ ﺁﻳﻪ ﻣﺬﻛﻮﺭﻩ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﻏﺪﻳﺮ ﺧﻢ ﺩﺭ ﺷﺎﻥ ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﻃﺎﻟﺐ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. 12- ﺍﺑﻮ ﺍﻟﻔﺘﺢ ﻧﻄﻨﺰﻱ (ﺷﺮﺡ ﺣﺎﻝ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺝ 1 ﺹ 188 ﺫﻛﺮ ﺷﺪ) ﺩﺭ ﺧﺼﺎﻳﺺ ﺍﻟﻌﻠﻮﻳﻪ ﺑﺎﺳﻨﺎﺩ ﺧﻮﺩ ﺍﺯ ﺍﻣﺎﻣﻴﻦ، ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﻋﻠﻲ ﺍﻟﺒﺎﻗﺮ ﻭ ﺟﻌﻔﺮ ﺑﻦ ﻣﺤﻤﺪ ﺍﻟﺼﺎﺩﻕ ﻋﻠﻴﻬﻢ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﻛﻪ ﺁﻳﻪ ﻣﺰﺑﻮﺭ ﺭﻭﺯ ﻏﺪﻳﺮﺧﻢ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ (ﺿﻴﺎﺀ ﺍﻟﻌﺎﻟﻤﻴﻦ). 13- ﺍﺑﻮ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﻓﺨﺮ ﺍﻟﺪﻳﻦ ﺭﺍﺯﻱ ﺷﺎﻓﻌﻲ، ﻣﺘﻮﻓﺎﻱ 606 (ﺷﺮﺡ ﺣﺎﻝ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺝ 1 ﺹ 192 ﺫﻛﺮ ﺷﺪ) ﺩﺭ ﺝ 3 ﺗﻔﺴﻴﺮ ﻛﺒﻴﺮ ﺹ 636 ﮔﻮﻳﺪ: ﺩﻫﻢ ﺁﻳﻪ ﻣﺰﺑﻮﺭ ﺩﺭ ﻓﻀﻞ ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪ ﻭ ﭼﻮﻥ ﺁﻳﻪ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪ (ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ) ﺩﺳﺖ ﺍﻭ ﺭﺍ (ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺭﺍ) ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻣﻦ ﻛﻨﺖ ﻣﻮﻟﺎﻩ ﻓﻌﻠﻲ ﻣﻮﻟﺎﻩ، ﺍﻟﻠﻬﻢ ﻭﺍﻝ ﻣﻦ ﻭﺍﻟﺎﻩ، ﻭ ﻋﺎﺩ ﻣﻦ ﻋﺎﺩﺍﻩ، ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻋﻤﺮ ﺭﺿﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻨﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﻠﺎﻗﺎﺕ ﻛﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﮔﻮﺍﺭﺍ ﺑﺎﺩ ﺗﻮ ﺍﻱ ﭘﺴﺮ ﺍﺑﻲ ﻃﺎﻟﺐ، ﮔﺮﺩﻳﺪﻱ ﻣﻮﻟﺎﻱ ﻣﻦ ﻭ ﻣﻮﻟﺎﻱ ﻫﺮ ﻣﺮﺩ ﻭ ﺯﻥ ﻣﻮﻣﻦ، ﻭ ﺍﻳﻦ ﻗﻮﻝ ﺍﺑﻦ
ﻋﺒﺎﺱ ﻭ ﺑﺮﺍﺀ ﺑﻦ ﻋﺎﺯﺏ ﻭ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﻋﻠﻲ ﺍﺳﺖ. 14- ﺍﺑﻮ ﺳﺎﻟﻢ ﻧﺼﻴﺒﻲ، ﺷﺎﻓﻌﻲ، ﻣﺘﻮﻓﺎﻱ 562 (ﺷﺮﺡ ﺣﺎﻝ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺷﻌﺮﺍﻱ ﻗﺮﻥ ﻫﻔﺘﻢ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺁﻣﺪ) ﺩﺭ " ﻣﻄﺎﻟﺐ ﺍﻟﺴﻮﻝ " ﺹ 16 ﮔﻮﻳﺪ: ﭘﻴﺸﻮﺍ ﺍﺑﻮﺍﻟﺤﺴﻦ ﻋﻠﻲ ﻭﺍﺣﺪﻱ ﺩﺭ ﻛﺘﺎﺏ ﺧﻮﺩ، ﻣﺴﻤﻲ ﺑﻪ " ﺍﺳﺒﺎﺏ ﺍﻟﻨﺰﻭﻝ " ﺑﺴﻨﺪ ﺧﻮﺩ ﺧﺒﺮﻱ ﺭﺍ ﻧﻘﻞ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻛﻪ ﺳﻨﺪ ﺁﻧﺮﺍ ﻣﻨﺘﻬﻲ ﻣﻴﻜﻨﺪ ﺑﻪ ﺍﺑﻲ ﺳﻌﻴﺪ ﺧﺪﺭﻱ ﺭﺿﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻨﻪ ﻛﻪ ﮔﻔﺖ: ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﻏﺪﻳﺮ ﺧﻢ [ ﺻﻔﺤﻪ 98] ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﻃﺎﻟﺐ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. 15- ﺣﺎﻓﻆ، ﻋﺰ ﺍﻟﺪﻳﻦ ﺭﺳﻌﻨﻲ ﻣﻮﺻﻠﻲ، ﺣﻨﺒﻠﻲ، ﻣﺘﻮﻟﺪ ﺳﺎﻝ 589 ﻭ ﻣﺘﻮﻓﺎﻱ 661 (ﺷﺮﺡ ﺣﺎﻝ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺝ 1 ﺹ 196 ﺫﻛﺮ ﺷﺪ) ﺩﺭ ﺗﻔﺴﻴﺮ ﺧﻮﺩ (ﺳﺘﺎﻳﺶ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺗﻔﺴﻴﺮ ﺍﻭ ﺍﺯ ﻗﻮﻝ ﺫﻫﺒﻲ ﻗﺒﻠﺎ ﺫﻛﺮ ﺷﺪﻩ) ﺍﺯ ﺍﺑﻦ ﻋﺒﺎﺱ ﺭﺿﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻨﻪ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻛﻪ ﮔﻔﺖ: ﭼﻮﻥ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺩﺳﺖ ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻣﻦ ﻛﻨﺖ ﻣﻮﻟﺎﻩ ﻓﻌﻠﻲ ﻣﻮﻟﺎﻩ، ﺍﻟﻠﻬﻢ ﻭﺍﻝ ﻣﻦ ﻭﺍﻟﺎﻩ، ﻭ ﻋﺎﺩ ﻣﻦ ﻋﺎﺩﺍﻩ، 16- ﺷﻴﺦ ﺍﻟﺎﺳﻠﺎﻡ، ﺍﺑﻮ ﺍﺳﺤﻖ ﺣﻤﻮﻳﻨﻲ ﻣﺘﻮﻓﺎﻱ 722 (ﺷﺤﺮ ﺣﺎﻝ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺝ 1 ﺹ 200 ﺫﻛﺮ ﺷﺪ) ﺩﺭ " ﻓﺮﺍﻳﺪ ﺍﻟﺴﻤﻄﻴﻦ " ﺍﺯ ﺍﺳﺘﺎﺩﺍﻥ ﺳﻪ ﮔﺎﻧﻪ ﺧﻮﺩ: ﺳﻴﺪ ﺑﺮﻫﺎﻥ ﺍﻟﺪﻳﻦ ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﺑﻦ ﻋﻤﺮ ﺣﺴﻴﻨﻲ ﻣﺪﻧﻲ، ﻭ ﺷﻴﺦ ﭘﻴﺸﻮﺍ ﻣﺠﺪ ﺍﻟﺪﻳﻦ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﻦ ﻣﺤﻤﻮﺩ ﻣﻮﺻﻠﻲ، ﻭ ﺑﺪﺭ ﺍﻟﺪﻳﻦ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﺍﺳﻌﺪ ﺑﺨﺎﺭﻱ ﺑﺎﺳﻨﺎﺩﺷﺎﻥ ﺍﺯ ﺍﺑﻲ ﻫﺮﻳﺮﻩ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﻛﻪ: ﺁﻳﻪ ﻣﺰﺑﻮﺭ ﺩﺭ ﺷﺎﻥ ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. 17- ﺳﻴﺪ ﻋﻠﻲ ﻫﻤﺪﺍﻧﻲ ﻣﺘﻮﻓﺎﻱ 786 (ﺷﺮﺡ ﺣﺎﻝ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺝ 1 ﺹ 205 ﮔﺬﺷﺖ) ﺩﺭ " ﻣﻮﺩﻩ ﺍﻟﻘﺮﺑﻲ " ﺍﺯ ﻗﻮﻝ ﺑﺮﺍﺀ ﺑﻦ ﻋﺎﺯﺏ ﺭﺿﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻨﻪ ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩﻩ ﻛﻪ ﮔﻔﺖ: ﺑﺎ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺩﺭ ﺣﺠﻪ ﺍﻟﻮﺩﺍﻉ ﺁﻣﺪﻡ ﭼﻮﻥ ﺑﻐﺪﻳﺮ ﺧﻢ ﺭﺳﻴﺪﻳﻢ ﻧﻤﺎﺯ ﺟﻤﺎﻋﺖ ﺍﻋﻠﺎﻡ ﺷﺪ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺯﻳﺮ ﺩﺭﺧﺘﻲ ﻧﺸﺴﺖ ﻭ ﺩﺳﺖ ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺁﻳﺎ ﻣﻦ ﺍﻭﻟﻲ (ﺳﺰﺍﻭﺍﺭﺗﺮ) ﺑﻤﻮﻣﻨﻴﻦ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﻴﺴﺘﻢ؟ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺑﻠﻲ، ﻫﺴﺘﻲ ﻳﺎ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺁﮔﺎﻩ ﺑﺎﺷﻴﺪ، ﻫﺮ ﻛﺲ ﻣﻦ ﻣﻮﻟﺎﻱ ﺍﻭﻳﻢ ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻣﻮﻟﺎﻱ ﺍﻭ ﺍﺳﺖ، ﺑﺎﺭ ﺧﺪﺍﻳﺎ، ﺩﻭﺳﺖ ﺑﺪﺍﺭ ﺩﻭﺳﺖ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻭ ﺩﺷﻤﻦ ﺑﺪﺍﺭ ﺩﺷﻤﻦ ﺍﻭ ﺭﺍ، ﺳﭙﺲ ﻋﻤﺮ ﺭﺿﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻨﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﻠﺎﻗﺎﺕ ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﺑﺎﻭ ﮔﻔﺖ: ﮔﻮﺍﺭﺍ ﺑﺎﺩ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺍﻱ ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﻃﺎﻟﺐ ﮔﺮﺩﻳﺪﻱ ﻣﻮﻟﺎﻱ ﻣﻦ ﻭ ﻣﻮﻟﺎﻱ ﻫﺮ ﻣﺮﺩ ﻭ ﺯﻥ ﻣﻮﻣﻦ، ﻭ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺑﺎﺭﻩ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪ " ﻳﺎ ﺍﻳﻬﺎ ﺍﻟﺮﺳﻮﻝ ﺑﻠﻎ ﻣﺎ ﺍﻧﺰﻝ ﺍﻟﻴﻚ ﻣﻦ ﺭﺑﻚ... " ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﺁﻳﻪ.
✔️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🌳شجره آشوب« قسمت صد و سی و هفتم» 📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام 🔻در س
🌳شجره آشوب« قسمت صد و سی و هشتم »
📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام
🔻3. اشعث، چهل روز پس از شهادت امیرالمومنین، به درک واصل شد. در تاریخ آمده است، امام حسن علیه السلام بر جنازه اشعث نماز خواند.
🔻یکی از دلایلی که امام حسن چنین کاری کرد، حفظ وحدت جامعه بود. امام حسن پس از شهادت پدر بزرگوارش به دستور ایشان که فرمود: بعد از من با هر امامی با اهل شام (بنی امیه) بجنگید، قصد داشت به نبرد با معاویه و جبهه کفر برود. گفتیم اشعث، رییس قبیله کنده و دارای طرفداران زیادی بود؛ بنابراین امام حسن باید طوری رفتار می کرد که بتواند از توان طرفداران اشعث به مقابله با شام برود.
🔻 اگر حضرت چنین اقدامی نمی کرد، شاید طرفداران اشعث، عدم اعتنای امام حسن به جنازه اشعث را نشانه بی اهمیتی او قلمداد می کردند و حاضر نمی شدند در لشکر امام برای مقابله با سپاه بنی امیه، بجنگند.
📚 کتاب شجره آشوب
💬 نویسندگان: آقایان یوسفی و آقامیری
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨
✅ برنامه روزانه کانال :
✅🌷شنبه، سهشنبه و پنج شنبه شرح 🦋خطبه ها
✅🌹یکشنبه، دوشنبه وچهارشنبه شرح 🌴حکمتها
✅☫روزانهتفسیر قرآن☫
✅🌷شرح متنی و صوتی نامه ها بطور کامل در کانال بارگذاری شده و شرح آخرین نامه جهت سهولت در دسترسی، در اینجا آورده شده و بقیه نامه ها به هم پیوست میباشد⬇️
لینک شرح نامه ۷۹ ( آخرین نامه): https://eitaa.com/Nahjolbalaghe2/24783
✅🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهجالبلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گذاری شده و لینکهای دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند
@Nahjolbalaghe2
.
«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ»
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
وَعَلَى اللَّهِ قَصْدُ السَّبِيلِ وَمِنْهَا جَائِرٌ ۚ وَلَوْ شَاءَ لَهَدَاكُمْ أَجْمَعِينَ
و بر
خداست که راه راست را (به بندگان) نشان دهد. امّا بعضى از راهها بیراهه است. و اگر خدا مى خواست، همه شما را
(به اجبار) هدایت مى کرد (. ولى هدایت اجبارى ارزش ندارد).
(نحل/۹)
*
هُوَ الَّذِي أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً ۖ لَّكُم مِّنْهُ شَرَابٌ وَمِنْهُ شَجَرٌ فِيهِ تُسِيمُونَ
او کسى است که از آسمان، آبى فرستاد، که هم از
آن مى نوشید و هم گیاهانى که حیوانات خود را در آن به چرا مى برید، از آن حاصل مى شود.
(نحل/۱۰)
*
يُنبِتُ لَكُم بِهِ الزَّرْعَ وَالزَّيْتُونَ وَالنَّخِيلَ وَالْأَعْنَابَ وَمِن كُلِّ الثَّمَرَاتِ ۗ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَةً لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ
خداوند با آن (آب)،
براى شما زراعت و زیتون و نخل
و انگور، و از همه میوه ها مى رویاند. به یقین در این، نشانه اى (روشن از عظمت خدا) براى اندیشمندان است.
(نحل/۱۱)
*
وَسَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ ۖ وَالنُّجُومُ مُسَخَّرَاتٌ بِأَمْرِهِ ۗ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ
او
شب و روزو خورشید و ماه را مسخّر شما ساخت.
و ستارگان نیز به فرمان او مسخّر (و در خدمت شما) هستند. در این نیز، نشانه هایى است (از عظمت خدا،) براى
گروهى که مى اندیشند.
(نحل/۱۲)
*
وَمَا ذَرَأَ لَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُخْتَلِفًا أَلْوَانُهُ ۗ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَةً لِّقَوْمٍ يَذَّكَّرُونَ
و (همچنین،) مخلوقاتى را که در زمین به رنگهاى گوناگون آفریده (نیز مسخّر و در خدمت
شما) قرار داد. در این، نشانه روشنى است براى گروهى که متذکّر مى شوند.
(نحل/۱۳)
***
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🔹تفسیر سوره مبارکه نحل آیات (۳ الی ۸)🔹 ↩️آن گاه به سراغ گروه دیگرى از حیوانات مى رود که: براى سوارى
📝تفسیر سوره مبارکه نحل آیات ۹ تا ۱۳
📖 تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
✅همه چیز در بند تسخیر تو است اى انسان
به دنبال نعمتهاى مختلفى که در آیات گذشته بیان شد، قسمت دیگرى از نعمتهاى مهم الهى در آیات مورد بحث، آمده است.
نخست، به یکى از نعمتهاى بسیار مهم معنوى اشاره کرده مى فرماید: بر خدا است که راه راست و صراط مستقیم را که هیچگونه انحراف و کژى در آن نیست در اختیار بندگان بگذارد (وَ عَلَى اللّهِ قَصْدُ السَّبِیلِ).
قَصْد به معنى صاف بودن راه است، و بنابراین، قَصْدُ السَّبِیْلِ به معنى راه راست مى باشد راهى که انحراف و ضلالت در آن وجود ندارد.
در این که: این راه راست اشاره به جنبه تکوینى یا تشریعى مى کند، مفسران تفسیرهاى مختلفى دارند، ولى، هیچ مانعى ندارد که: هر دو جنبه را شامل شود.
توضیح این که: خداوند، انسان را با نیروهاى مختلفى مجهز ساخته، و استعدادهاى گوناگونى به او داده، تا در مسیر تکامل که هدف آفرینش است به او کمک کند، و از این نظر، همانند گیاهان و یا انواع جانداران است، که نیروها و غرائز لازم براى رسیدن به این هدف در اختیارشان گذارده شده است، با این تفاوت که، انسان با اراده خود و آزادانه تصمیم مى گیرد ولى حیوانات و گیاهان، بى اختیار به سوى هدفشان پیش مى روند، و قوس صعودى تکامل انسان نیز قابل مقایسه با جانداران دیگر نیست.
به این ترتیب، از نظر خلقت، آفرینش و تکوین انسان را مجهز به عقل و استعداد و نیروهاى لازم براى پیمودن این صراط مستقیم کرده است.
از سوى دیگر، خدا پیامبران را با وحى آسمانى و تعلیمات کافى و قوانین مورد نیاز انسان، فرستاده است، تا از نظر تشریع، راه را از چاه مشخص کرده و با انواع بیانها او را تشویق به پیمودن این راه کنند، و از مسیرهاى انحرافى باز دارند.
جالب این که: خداوند در آیه فوق، این امر را به عنوان فریضه اى بر خود لازم شمرده و با کلمه عَلَى اللّهِ (بر خدا لازم است) از آن یاد کرده است که همانند آن را در آیات دیگر قرآن نیز مى خوانیم: اِنَّ عَلَیْنا لَلْهُدى: بر ما است که انسان را هدایت کنیم .
اگر ما، در وسعت مفهوم عَلَى اللّهِ قَصْدُ السَّبِیْلِ و مجموعه نیروهاى مادى و معنوى که در آفرینش انسان و تعلیم و تربیت او به کار رفته دقیق شویم، از عظمت این نعمت بزرگ که از همه نعمتها برتر است، آگاه خواهیم شد.
آن گاه از آنجا که راههاى انحرافى فراوان است، به انسانها هشدار مى دهد و مى گوید: بعضى از این راهها منحرف و بیراهه است (وَ مِنْها جائِرٌ).
و از آنجا که نعمت اختیار و آزادى اراده و انتخاب، یکى از مهمترین عوامل تکامل انسان مى باشد با یک جمله کوتاه به آن اشاره کرده مى گوید: اگر خدا مى خواست همه شما را به اجبار به راه راست هدایت مى کرد به گونه اى که نتوانید گامى از آن فراتر بگذارید (وَ لَوْ شاءَ لَهَداکُمْ أَجْمَعِینَ).
ولى این کار را نکرد; چرا که هدایت اجبارى، نه افتخار است و نه تکامل، بلکه، به شما آزادى داد، تا این راه را با پاى خود بپیمائید و به بالاترین اوج تکامل برسید.
جمله فوق، ضمناً، به این واقعیت اشاره مى کند که: گام نهادن گروهى از انسانها در طریق جائر و راه منحرف، نباید این توهم را ایجاد کند که: خدا در برابر آنها مغلوب شده است، بلکه این خواست او و مقتضاى حکمت است که انسانها آزاد باشند.
* * *
در آیه بعد باز به سراغ نعمتهاى مادى مى رود تا حسّ شکرگزارى انسانها را برانگیزد، آتش عشق خدا را در دلهایشان بیفروزد، و آنها را به شناخت بیشتر بخشنده این نعمتها دعوت کند.
مى گوید: او کسى است که از آسمان آبى فرو فرستاد (هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً).
آبى حیاتبخش، زلال، شفاف، و خالى از هر گونه آلودگى که شما از آن مى نوشید (لَکُمْ مِنْهُ شَرابٌ).
و نیز گیاهان و درختانى از آن به وجود مى آید که حیوانات خود را در آن به چرا مى فرستید (وَ مِنْهُ شَجَرٌ فِیهِ تُسِیمُونَ).
تُسِیمُونَ از ماده إِسامَه به معنى چراندن حیوانات است و مى دانیم حیوانات هم از گیاهان زمین استفاده مى کنند، هم از برگهاى درختان، و اتفاقاً شَجَر در لغت عرب، معنى وسیعى دارد که: هم به درخت گفته مى شود و هم به گیاه.
بدون شک، منافع آب باران تنها نوشیدن انسان و رویانیدن درختان و گیاهان نیست، بلکه شستشوى زمینها، تصفیه هوا، ایجاد رطوبت لازم براى طراوت پوست تن انسان، و راحتى تنفس او، و مانند آن همه از فوائد باران است، ولى از آنجا که دو قسمت یاد شده، از اهمیت بیشترى برخوردار بوده روى آن تکیه شده است.
* * *
باز همین مسأله را چنین ادامه مى دهد: به وسیله این آب باران براى شما زراعت را مى رویاند، و همچنین زیتون و نخل و انگور را (یُنْبِتُ لَکُمْ بِهِ الزَّرْعَ وَ الزَّیْتُونَ وَ النَّخِیلَ وَ الأَعْنابَ).
و خلاصه از تمام میوه ها (وَ مِنْ کُلِّ الثَّمَراتِ).⬇️
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه نحل آیات ۹ تا ۱۳ 📖 تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ✅همه چیز در بند تسخیر تو
↩️مسلماً در آفرینش این میوه هاى رنگارنگ و پر برکت، و این همه محصولات کشاورزى، نشانه روشنى است از خدا براى کسانى که اهل تفکرند (إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَةً لِقَوْم یَتَفَکَّرُونَ).
زَرْع هر گونه زراعتى را شامل مى شود، زَیتون ، هم، نام آن درخت مخصوص است و هم نام میوه آن (ولى، به گفته بعضى از مفسران زَیتون فقط نام درخت است، و زَیتونه نام میوه آن، در حالى که در آیه ۳۵ سوره نور زَیتونه به خود درخت اطلاق شده است).
نَخِیل (درخت خرما) هم به معنى مفرد و هم به معنى جمع، استعمال مى شود، و أَعناب جمع عنبه به معنى انگور است.
در اینجا این سؤال پیش مى آید: چرا از میان همه میوه ها، قرآن مجید، تنها روى این سه میوه تکیه کرده است، زیتون و خرما و انگور، دلیل آن را به خواست خدا در ذیل همین آیات مى خوانید.
* * *
پس از آن به نعمت تسخیر موجودات مختلف جهان در برابر انسان اشاره کرده، مى فرماید: خداوند شب و روز را براى شما مسخر کرد و همچنین خورشید و ماه را (وَ سَخَّرَ لَکُمُ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ).
ستارگان نیز به فرمان او مسخر شما هستند (وَ النُّجُومُ مُسَخَّراتٌ بِأَمْرِهِ).
مسلماً در این امور نشانه هائى است از عظمت خدا و بزرگى آفرینش براى آنها که اندیشه مى کند (إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیات لِقَوْم یَعْقِلُونَ).
در ذیل آیات سوره رعد و ابراهیم گفتیم: مفهوم واقعى تسخیر موجودات براى انسان آنست که: در خدمت منافع او باشند، و به نفع او کار کنند، و به او امکان بهره گیرى دهند، به همین جهت، شب و روز و خورشید و ماه و ستارگان که هر کدام به نوعى در زندگى انسان اثر دارند، و مورد بهره بردارى او قرار مى گیرند، در تسخیر اویند.
این تعبیر جالب، (مسخر بودن موجودات براى انسان به فرمان خدا) علاوه بر این که: شخصیت و عظمت واقعى انسان را از دیدگاه اسلام و قرآن روشن مى سازد، و به او عظمتى مى بخشد که درخور مقام خلیفة اللّهى است، نعمتهاى گوناگون خدا را به خاطرش مى آورد، حسّ قدردانى را در او برمى انگیزد، و از نظام بدیعى که در چگونگى این تسخیر به کار رفته، وى را به خدا نزدیک مى سازد.
به همین جهت، در پایان آیه مى گوید: در این تسخیر نشانه هائى است براى آنها که اندیشه مى کنند .
براى آگاهى بیشتر از اسرار این تسخیر به شرح مبسوطى که در سوره ابراهیم آیات ۳۲ و ۳۳ آوردیم مراجعه فرمائید.
* * *
علاوه بر اینها مخلوقاتى را که در زمین آفریده نیز مسخر فرمان شما ساخت (وَ ما ذَرَأَ لَکُمْ فِی الأَرْضِ).
مخلوقاتى گوناگون و رنگارنگ (مُخْتَلِفاً أَلْوانُهُ).
از انواع پوششها، غذاها، همسران پاک، وسائل رفاهى گرفته تا انواع معادن و منابع مفید زیر زمینى و روى زمینى و سایر نعمتها.
در اینها نیز نشانه اى است آشکار براى مردمى که متذکر مى شوند (إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَةً لِقَوْم یَذَّکَّرُونَ).
* * *
نکته ها:
۱ ـ نعمتهاى مادى و معنوى
جالب این که: در آیات فوق نعمتهاى مادى و معنوى، آن چنان به هم آمیخته شده است که: نمى توان آنها را از یکدیگر تفکیک کرد، با این حال، لحن آیات مزبور در زمینه نعمتهاى معنوى با مادى، متفاوت است.
در هیچ مورد نمى گوید: بر خدا است که: فلان رزق و روزى را براى شما بیافریند، اما در مورد هدایت و راه راست مى گوید: بر خدا است که راه راست را به شما نشان دهد ، و نیروهاى لازم را براى پیمودن این راه از نظر تکوین و تشریع در اختیارتان بگذارد.
اصولاً بحثهاى یک بُعدى از روش قرآن دور است، حتى آنجا که سخن از آفرینش درختان و میوه ها و تسخیر خورشید و ماه به میان مى آورد باز آن را در مسیر یک هدف معنوى قرار مى دهد و مى گوید: این نعمتهاى مادى نیز نشانه اى است از عظمت آفرینش و آفریدگار .
* * *
۲ ـ چرا تنها زیتون و نخل و انگور؟!
ممکن است چنین به نظر آید که: اگر قرآن در آیات فوق از میان انواع میوه ها روى زیتون و خرما و انگور تکیه کرده به خاطر وجود آنها در محیط نزول قرآن بوده است.
ولى، با توجه به جهانى و جاودانى بودن قرآن، و عمق تعبیراتش روشن مى شود که، مطلب از این فراتر است.
غذاشناسان و دانشمندان بزرگى که سالیان دراز از عمر خود را در راه مطالعه خواص گوناگون میوه ها صرف کرده اند، به ما مى گویند: کمتر میوه اى است که براى بدن انسان از نظر غذائى به اندازه این سه میوه، مفید و مؤثر باشد.
همانها مى گویند: روغن زیتون براى تولید سوخت بدن ارزش بسیار فراوان دارد، کالرى حرارتى آن بسیار بالا است، و از این جهت یک نیروبخش است و آنها که مى خواهند همواره سلامت خود را حفظ کنند، باید به این اکسیر علاقمند شوند.
✔️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🔹 ترجمه و شرح حکمت (۲۸۷)🔹 🔴غور نکردن در قضا قدر 🔶راه پر پيچ وخم و ظلمانى: امام عليه السلام در اين
📝ترجمه و شرح حکمت(۲۸۸)
🔹گوهر علم را به نااهلان نمى دهند:
امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه اشاره به عظمت مقام علم و عالم كرده مى فرمايد: «هرگاه خداوند بندهاى را پست بشمرد علم را از او دريغ مى دارد»؛ (إِذَا أَرْذَلَ اللّهُ عَبْداً حَظَرَ عَلَيْهِ الْعِلْمَ).
«أرْذَلَ» از مادّه «رَذْل» به معنى پست و «حَظَرَ» از ريشه «حَظْر» به معناى منع است. بديهى است خداوند، هم حكيم است و هم عادل، و هرگز كارى برخلاف حكمت و عدالت نخواهد كرد، پست شمردن افراد به يقين براثر گناهان ومعاصى آنهاست و مفهوم اين سخن آن است كه افرادى كه براثر گناه از درگاه خداوند بيرون شوند خداوند بزرگ ترين موهبت را كه موهبت علم است از آنها منع مى كند. امام عليه السلام در اين كلام شريف مى خواهد درس مهم اخلاقى به همگان بدهد كه اگر علاقه اى به علم و دانش و محضر علما و دانشمندان نداشتيد بدانيد اين براثر تاريكى قلب شما و گناهانى است كه مرتكب شده ايد. علم، نور است و هيچ انسانى كه داراى چشم سالم است از نور نمى گريزد، اين خفاش صفت انند كه از نور وحشت دارند و در تاريكى ها به حركت درمى آيند.
در اهميت علم، همين بس كه طبق صريح آيات قرآن مجيد، چيزى كه سبب فضيلت آدم بر فرشتگان شد و مسجود آنها گرديد علم و دانشى بود كه خداوند به آدم براثر استعدادش داد. نيز در اهميت علم همين بس كه خداوند در قرآن مجيد نام دانشمندان را پس از نام خود و فرشتگان آورده مى فرمايد: (شَهِدَ اللهُ أَنَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ وَالْمَلاَئِكَةُ وَأُوْلُوا الْعِلْمِ). نيز همين فخر براى دانشمندان كافى است كه قرآن درباره وزير سليمان كه توانست در يك چشم برهم زدن تخت ملكه سبا را از يمن به شام بياورد مى گويد: «(قَالَ الَّذِى عِنْدَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ...)؛ كسى كه علم و دانشى از كتاب آسمانى داشت...». همچنين با صراحت مى گويد: عالمان هستند كه به آنچه بر تو (اى پيامبر) نازل شده ايمان مى آورند و آن را حق مى دانند؛ (وَيَرَى الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ الَّذِى أُنزِلَ إِلَيْکَ مِنْ رَبِّکَ هُوَ الْحَقَّ). سرانجام مقامات والا را ويژه مؤمنان و عالمان معرفى مى كند و مى فرمايد : «(يَرْفَعِ اللهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ)؛ خداوند كسانى را از شما كه ايمان آورده اند و كسانى را كه صاحب علمند درجات رفيعى مى بخشد».
آيات و روايات درباره اهميت و مقام عالم و دانشمند بيش از آن است كه در اين بحث كوتاه بگنجد، شرح آن نياز به كتاب هاى فراوان دارد. بديهى است خداوند اين موهبت عظما را از افراد رذل و پست كه براثر اعمال زشتشان به پستى گراييده اند دريغ خواهد داشت.
اين سخن را با حديثى از امام حسن عسكرى عليه السلام پايان مى دهيم: علّامه مجلسى از آن حضرت نقل مى كند كه مردى از فقهاى شيعه خدمت امام عليه السلام رسيد. اين مرد پيش از اين با بعضى از ناصبين (دشمنان اهل بيت) سخن گفته وآنها را محكوم كرده بود؛ محكوميتى كه به رسوايى شان انجاميد. اين مرد بر امام هادى عليه السلام وارد شد. در صدر مجلس مكان ويژه اى بود كه امام عليه السلام خارج از آن نشسته بود و در حضورش گروهى از علويين و بنى هاشم بودند. امام عليه السلام آن مرد عالم را بالا برد تا آنجا كه در مكان ويژه نشاند و در برابر او نشست. اين كار بر اشراف علويين و بنى هاشم كه در مجلس بودند گران آمد. علويين، امام را بالاتر از آن مى دانستند كه به او عتاب كنند؛ ولى پيرمردى كه در ميان هاشميين (منظور از هاشمى عباسى است) بود، عرض كرد: اى پسر رسول خدا! آيا اين درست است كه يك مرد عامى را بر سادات بنى هاشم اعم از فرزندان ابوطالب و عباس مقدم مى دارى؟ امام عليه السلام فرمود: بپرهيزيد از اينكه مشمول اين آيه باشيد: «(أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيبآ مِّنَ الْكِتَابِ يُدْعَوْنَ إِلَى كِتَابِ اللهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ يَتَوَلَّى فَرِيقٌ مِّنْهُمْ وَهُمْ مُّعْرِضُونَ)؛ آيا نديدى كسانى را كه بهره اى از كتاب (آسمانى) داشتند، به سوى كتاب الهى دعوت شدند تا در ميان آنها داورى كند، سپس گروهى از آنان، (با علم و آگاهى،) روى گردان مى شوند، در حالى كه (از قبول حق) اعراض دارند؟». سپس فرمود: آيا راضى هستيد كه قرآن مجيد در ميان ما حَكَم باشد؟ عرض كردند: آرى. فرمود: آيا خدا نمى فرمايد: «(يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قِيلَ لَكُمْ تَفَسَّحُوا فِى الْمَجَالِسِ فَافْسَحُوا يَفْسَحِ اللهُ لَكُمْ وَإِذَا قِيلَ انشُزُوا فَانشُزُوا يَرْفَعِ اللهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ)؛⬇️
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝ترجمه و شرح حکمت(۲۸۸) 🔹گوهر علم را به نااهلان نمى دهند: امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه اشا
↩️اى كسانى كه ايمان آورده ايد! هنگامى كه به شما گفته شود: «مجلس را وسعت بخشيد (و به تازه واردها جا دهيد)»، وسعت بخشيد، خداوند (بهشت را) براى شما وسعت مى بخشد؛ و هنگامى كه گفته شود: «برخيزيد»، برخيزيد؛ اگر چنين كنيد، خدا كسانى را كه ايمان آورده اند وكسانى را كه علم به آنان داده شده درجات عظيمى مى بخشد». بنابراين خدا براى عالم مؤمن راضى نشده مگر اينكه بر مؤمن غير عالم برترى پيدا كند. همانگونه كه مؤمن را بر غير مؤمن برترى داده است. سپس آيات زيادى از قرآن مجيد را درباره برترى عالمان بر غير عالمان تلاوت فرمود و آن مرد عباسى محكوم شد.
✔️ پایان
@Nahjolbalaghe2