eitaa logo
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
1.5هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
1.6هزار ویدیو
36 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
☀️ امیرالمومنین امام علی علیه‌السلام: مِن حُسنِ الجِوارِ تَفَقُّدُ الجارِ ✅ از نشانه‌های حُسن همسایگی جویا شدن از احوال همسایه است. 📚 میزان الحکمه، ج۲، ص۳۹۶ @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: ششصد و هشت 🔷#واقعه‌غدیرخم #علامه‌امینی 🔹ﺻﻮﺭﺕ ﭼﻬﺎﺭﻡ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺫﻛﺮ ﺁﻏﺎ
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: ششصد و نه 🔷 ↩️ ﺻﻮﺭﺕ ﺷﺸﻢ ﺍﺑﻮ ﺍﺳﺤﺎﻕ ﺛﻌﻠﺒﻲ (ﻡ 427 ﺭ 37) ﻛﻪ ﺷﺮﺡ ﺣﺎﻟﺶ ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ 109 ﺟﻠﺪ 1 ﮔﺬﺷﺖ ﺩﺭ ﺗﻔﺴﻴﺮ " ﺍﻟﻜﺸﻒ ﻭ ﺍﻟﺒﻴﺎﻥ " ﺍﺯ ﺣﺴﻴﻦ ﺑﻦ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﺣﺴﻴﻦ، ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ، ﻛﻪ ﮔﻔﺖ ﻣﻮﺳﻲ ﺑﻦ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﺎ ﺣﺪﻳﺚ ﻛﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ ﺣﺴﻦ ﺑﻦ ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﺷﻌﻴﺐ ﻋﻤﺮﻱ ﺣﺪﻳﺚ ﻛﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﻋﺒﺎﺩ ﺑﻦ ﻳﻌﻘﻮﺏ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﺎ ﺣﺪﻳﺚ ﻛﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﻫﺎﺷﻢ ﺍﺯ ﻗﻮﻝ ﺻﺒﺎﺡ ﺑﻦ ﻳﺤﻴﻲ ﻣﺰﻧﻲ ﺍﺯ ﻗﻮﻝ ﺯﻛﺮﻳﺎ ﺑﻦ ﻣﻴﺴﺮﻩ ﺍﺯ ﻗﻮﻝ ﺍﺑﻦ ﺍﺳﺤﺎﻕ ﺍﺯ ﺑﺮﺍﺀ ﺑﻦ ﻋﺎﺯﺏ، ﺑﺮﺍﻱ ﻣﺎ ﺣﺪﻳﺚ ﻛﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﭼﻮﻥ ﺁﻳﻪ ﻭ ﺍﻧﺬﺭ ﻋﺸﻴﺮﺗﻚ ﺍﻟﺎﻗﺮﺑﻴﻦ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪ، ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻤﻄﻠﺐ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﭼﻬﻞ ﺗﻦ ﻭ ﺧﻮﺭﺍﻛﺸﺎﻥ ﮔﻮﺷﺖ ﻭ ﺷﻴﺮ ﺑﻮﺩ، ﺟﻤﻊ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﻋﻠﻲ ﺍﻣﺮ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﺭﺍﻥ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﻱ ﺭﺍ ﺑﺒﺮﺩ. ﺁﻧﮕﺎﻩ ﺧﻮﺩ، ﺁﻏﺎﺯ ﺑﻪ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﻧﻴﺰ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﺑﻨﺎﻡ ﺧﺪﺍ ﭘﻴﺶ ﺁﺋﻴﺪ، ﺁﻥ ﮔﺮﻭﻩ ﺩﻩ ﻧﻔﺮ ﺩﻩ ﻧﻔﺮ ﺟﻠﻮ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﻭ ﻏﺬﺍ ﻣﻲ‌ﺧﻮﺭﺩﻧﺪ. ﺗﺎ ﺳﻴﺮ ﻣﻲ‌ﺷﺪﻧﺪ. ﺳﭙﺲ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﻗﺪﺣﻲ ﺑﺰﺭﮒ ﺍﺯ ﺷﻴﺮ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ. ﺧﻮﺩ ﺟﺮﻋﻪ ﺍﻱ ﻧﻮﺷﻴﺪ ﺳﭙﺲ ﻓﺮﻣﻮﺩ، ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻨﺎﻡ ﺧﺪﺍ ﺑﻨﻮﺷﻴﺪ ﻭ ﻫﻤﮕﺎﻥ ﻧﻮﺷﻴﺪﻧﺪ ﺗﺎ ﺳﻴﺮ ﺍﺏ ﺷﺪﻧﺪ، ﺍﺑﻮ ﻟﻬﺐ ﻟﺐ ﮔﺸﻮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﺧﻮﺭﺍﻛﻲ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﻣﺮﺩ، ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺁﻥ ﺟﺎﺩﻭ ﻛﺮﺩ، ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺳﺎﻛﺖ ﻣﺎﻧﺪ ﻭ ﺳﺨﻨﻲ ﻧﮕﻔﺖ. ﻓﺮﺩﺍ ﻧﻴﺰ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﭼﻮﻥ ﺭﻭﺯ ﻗﺒﻞ ﺩﻋﻮﺕ ﻛﺮﺩ ﻭ ﻃﻌﺎﻡ ﻭ ﺷﻴﺮ ﺩﺍﺩ ﺳﭙﺲ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺍﻧﺪﺍﺯ ﻛﺮﺩ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﻱ ﺑﻨﻲ ﻣﻄﻠﺐ ﻫﻤﺎﻧﺎ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺟﺎﻧﺐ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻋﺰﻭﺟﻞ ﻧﺬﻳﺮ ﻭ ﺑﺸﻴﺮ ﺷﻤﺎﻳﻢ. ﭘﺲ ﺍﺳﻠﺎﻡ ﺁﻭﺭﻳﺪ ﻭ ﻣﺮﺍ ﺍﻃﺎﻋﺖ ﻛﻨﻴﺪ ﺗﺎ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﺷﻮﻳﺪ. ﺳﭙﺲ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻛﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺑﺮﺩﺍﺭﻱ ﻭ ﻫﻤﻜﺎﺭﻱ ﻛﻨﺪ ﻭ ﻭﻟﻲ ﻭﺻﻲ ﻣﻦ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﻧﻤﺎﻳﻨﺪﻩ ﻣﻦ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﺪﺍﻧﻢ ﺑﺎﺷﺪ ﻛﻪ ﻭﺍﻡ ﻣﺮﺍ ﺑﭙﺮﺩﺍﺯﺩ؟ ﻫﻤﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﻣﺎﻧﺪﻧﺪ. ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺳﻪ ﺑﺎﺭ ﺳﺨﻨﺶ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺳﺮ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺩﺭ ﻫﺮ ﺳﻪ ﺑﺎﺭ [ جلد چهارم ﺻﻔﺤﻪ 151] ﻫﻤﻪ ﺳﺎﻛﺖ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﻋﻠﻲ ﻣﻲ‌ﮔﻔﺖ: (ﻣﻦ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﺍﻡ) ﺑﺎﺭ ﺳﻮﻡ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺁﺭﻱ ﺗﻮ ﺍﻱ ﻋﻠﻲ (ﭼﻨﻴﻦ ﺧﻮﺍﻫﻲ ﺑﻮﺩ). ﺁﻥ ﮔﺮﻭﻩ ﺑﺮﺧﺎﺳﺘﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﺑﻲ ﻃﺎﻟﺐ ﮔﻔﺘﻨﺪ، ﺍﺯ ﻓﺮﺯﻧﺪﺕ ﺍﻃﺎﻋﺖ ﻛﻦ ﻛﻪ ﺑﺮﺗﻮ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻫﻲ ﻳﺎﻓﺖ. ﺍﻳﻦ ﺣﺪﻳﺚ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻫﻤﻴﻦ ﺳﻨﺪ ﻭ ﻣﺘﻦ، ﺻﺪﺭ ﺍﻟﺤﻔﺎﻅ ﮔﻨﺠﻲ ﺷﺎﻓﻌﻲ ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ 89 ﻛﻔﺎﻳﻪ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻭ ﺟﻤﺎﻝ ﺍﻟﺪﻳﻦ ﺯﺭﻧﺪﻱ ﻧﻴﺰ ﺩﺭ " ﻧﻈﻢ ﺩﺭﺭ ﺍﻟﺴﻤﻄﻴﻦ " ﺁﻥ ﺭﺍ ﻳﺎﺩ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
🎙 تفسیر صوتی آیات ۵۰ الی ۵۳ سوره مبارکه مومنون 📝 مفسّر : حجت‌الاسلام‌والمسلمین قرائتی ✅ سبقت گیرن
📝تفسیر سوره مبارکه حج آیات ۵۵ الی ۶۱ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️ و از آنجا که خشیت بیشتر جنبه قلبى دارد، و اشفاق جنبه عملى را شامل مى شود، ذکر این دو، به صورت علت و معلول در آیه، روشن مى گردد، در حقیقت مى فرماید: آنها کسانى هستند که ترس آمیخته با عظمت خدا در دل هایشان جاى کرده است و آثار آن در عملشان و مراقبتهایشان نسبت به دستورات الهى نمایان است. و به تعبیر دیگر اشفاق مرحله تکامل خشیت است که در عمل اثر مى گذارد، و به پرهیز از گناه و انجام مسئولیت ها وا مى دارد. * * * آن گاه اضافه مى کند: کسانى که به آیات پروردگارشان ایمان مى آورند (وَ الَّذِینَ هُمْ بِآیاتِ رَبِّهِمْ یُؤْمِنُونَ). * * * بعد از مرحله ایمان به آیات پروردگار، مرحله تنزیه و پاک شمردن او از هر گونه شبیه و شریک فرا مى رسد، مى گوید: کسانى که نسبت به پروردگارشان شرک نمىورزند (وَ الَّذِینَ هُمْ بِرَبِّهِمْ لا یُشْرِکُونَ). در واقع نفى شرک، نتیجه ایمان به آیات پروردگار و معلول آن است، و یا به تعبیر دیگر، ایمان به آیات پروردگار به صفات ثبوتى او اشاره مى کند و نفى شرک، اشاره به صفات سلبى است، به هر حال، نفى هر گونه شرک ـ اعم از آشکار و نهان ـ (جلى و خفى) در این جمله درج است. * * * بعد از این، مرحله ایمان به معاد و رستاخیز و توجه خاصى که مؤمنان راستین به این مسأله دارند، فرا مى رسد، توجهى که آنها را در عمل، کاملاً کنترل مى کند، مى گوید: و کسانى که نهایت تلاش و کوشش را در انجام اطاعات و اداى حقوق مردم و حق پروردگار دارند، اما با این حال خود را مقصر مى دانند و دل هایشان ترسان از این است که سرانجام به سوى پروردگارشان باز مى گردند (وَ الَّذِینَ یُؤْتُونَ ما آتَوْا وَ قُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلى رَبِّهِمْ راجِعُونَ). اینان همچون افراد کوته فکر و دون همت نیستند که با انجام یک عمل کوچک خود را از مقربان درگاه خدا پندارند و چنان حالت عجبى پیدا کنند که همه را در برابر خود کوچک و بى مقدار ببینند. بلکه اگر برترین اعمال صالح را انجام دهند، عملى که معادل تمام عبادت انس و جن باشد، على وار مى گویند: آه، مِنْ قِلَّةِ الزّادِ وَ بُعْدِ السَّفَرِ!: آه، از کمى زاد و توشه و طولانى بودن سفر آخرت !. * * * بعد از شرح این صفات چهارگانه، مى فرماید: چنین کسانى هستند که در خیرات سرعت مى کنند و از دیگران پیشى مى گیرند (أُولئِکَ یُسارِعُونَ فِی الْخَیْراتِ وَ هُمْ لَها سابِقُونَ). در واقع خیرات، نیکى ها و سعادت واقعى، آن نیست که غرق شدگان در ناز و نعمت و غافلان مغرور به دنیا مى پندارند، خیر و سعادت و برکت براى گروه مؤمنانى است که داراى ویژگى هاى اعتقادى و اخلاقى فوق هستند و به دنبال آن در انجام اعمال صالح پیشقدمند. آیات فوق ترسیم جالب و تنظیم کاملاً منطقى براى بیان صفات این گروه از مؤمنان پیشگام است، از ترس آمیخته با احترام و تعظیم که انگیزه ایمان به پروردگار و نفى هر گونه شرک است شروع کرده و به ایمان به معاد و دادگاه عدل خدا که موجب احساس مسئولیت و انگیزه هر کار نیک است منتهى مى گردد و مجموعاً چهار ویژگى و یک نتیجه را بیان مى کند (دقت کنید). ضمناً تعبیر به یُسارِعُونَ که از باب مفاعله و به معنى سرعت براى پیشى گرفتن از یکدیگر است، تعبیر جالبى است که وضع حال مؤمنان را در یک مسابقه که به سوى مقصدى بزرگ و پر ارزش انجام مى شود، مشخص مى کند، و نشان مى دهد آنها چگونه در برنامه اعمال صالح با یکدیگر رقابت سازنده و مسابقه بى وقفه دارند. ✔️ پایان @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر حکمت ۴۲۰ 🔸 راه غلبه بر شهوت: اين گفتار حكيمانه زمانى از امام(عليه السلام) صادر شد كه
📝 شرح و تفسیر حکمت ۴۲۰ 🔸 راه غلبه بر شهوت: ↩️ "همچنين در بعضى از روايات از على(عليه السلام) نقل شده است: «سُئِلَ رَسُولُ اللَّهِ(صلى الله عليه وآله) عَنِ الرَّجُلِ تَمُرُّ بِهِ المَرْأَةُ فَينْظُرُ إِلَيهَا فَقَالَ أَوَّلُ نَظْرَة لَكَ وَ الثَّانِيةُ عَلَيكَ وَ لاَ لَكَ وَ النَّظِرَةُ الثَّالِثَةِ سَهْمٌ مَسْمُومٌ مِنْ سِهَامِ إِبْلِيسَ مَنْ تَرَكَهَا لِلَّهِ لاَ لِغَيرِهِ أَعْقَبَهُ اللَّهُ إِيمَاناً يجِدُ طَعْمَهُ; از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) سؤال كردند كه زنى (زيبا) از مقابل مردى عبور مى كند و آن مرد به او نگاه مى نمايد (چه حكمى دارد؟) پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود: نخستين نظر از آنِ توست (چون بى اختيار است و گناهى در آن نيست) و نگاه دوم بر ضد توست نه به سود تو و نگاه سوم تير زهرآگينى از تيرهاى شيطان است، هركس آن را براى خدا نه به سبب ديگرى ترك كند خداوند ايمانى در قلب او ايجاد مى كند كه طعم آن را احساس مى نمايد».[1] 2. سؤال ديگر اين كه آن مرد خارجى كه نعوذ بالله نسبت كفر به امام(عليه السلام) داد قطعاً ناصبى و كافر بود. چرا امام(عليه السلام) اجازه نداد او را به قتل برسانند؟ پاسخ اين است كه امام(عليه السلام) از تعبير او استفاده كفر به معناى واقعى نفرمود بلكه اين كفر همان كفرى بود كه خوارج مى گفتند; آن ها معتقد بودند كه هركس گناه كبيره اى مرتكب شود و توبه نكند كافر خواهد بود و چون به زعم آن ها امام(عليه السلام) تن به مسأله حكميت داده بود و اين حكميت به پندار آن ها برخلاف شرع بود چنين نسبتى را به امام(عليه السلام) داد و لذا امام(عليه السلام) او را در حد يك سب و لعن تلقى كرد و فرمود: «إِنَّمَا هُوَ سَبٌّ بِسَبّ». 3. سؤال ديگر اين كه آيا مى توان در مقابل دشنام، دشنام داد كه در عبارت امام(عليه السلام) آمده است؟ جواب اين كه مراد از سب در اين جا لعن است يعنى مى توان چنين شخص بدزبانى را لعن كرد چون مستحق لعن است. در عين حال اشاره فرمود: راه ديگر، استفاده از عفو است همان راهى كه امام(عليه السلام) درباره او انتخاب فرمود. 4. سؤال ديگر همان چيزى است كه ابن ابى الحديد در شرح اين گفتار حكيمانه مطرح كرده است و آن اين كه مى گويد: يكى از دوستان من هنگامى كه اين گفتار امام(عليه السلام) را شنيد پرسيد: چرا امام(عليه السلام) آن مرد را كه از خوارج بود عفو كرد ولى هنگامى كه اشعث تعبير زشتى درباره امام(عليه السلام) در برابر سخنى كه فرموده بود به كار برد و گفت: «هذه عليك لا لك; اين سخن بر ضد توست نه به نفع تو»، امام(عليه السلام) برآشفت و او را به شدّت توبيخ كرد و حتى او را مخاطب به خطاب «منافق بن كافر» فرمود؟ سپس چنين پاسخ مى گويد كه اين مرد خارجى علم امام(عليه السلام) را ستود و در عين حال كلمه زشتى به امام(عليه السلام) گفت در حالى كه اشعث بن قيس منافق، علم امام(عليه السلام) را انكار كرد و حضرت را به ناآگاهى متهم ساخت. چنين شخصى مستحق لعن و هرگونه سرزنش است.[2] بعضى نيز در پاسخ اين سؤال گفته اند كه اشعث، مرد منافق و شرورى بود و مى خواست با اين سخنش شرى به پا كند. امام(عليه السلام) محكم در مقابل او ايستاد و محكم او را بر سر جايش نشاند ولى اين مرد خارجى چنين نظرى نداشت و لذا امام(عليه السلام) او را مورد عفو قرار داد. 5. سؤال ديگرى نيز در اين جا مطرح است و آن اين كه نسبت كفر به امام(عليه السلام) به هر معنا باشد سب امام(عليه السلام) محسوب مى شود و مى دانيم سب امامان معصوم(عليهم السلام) موجب كفر است همان گونه كه از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) نقل شده است: «مَن سَبّ عليّاً فقد سَبَّنى ومَن سَبّنى فقد سَبّ الله; كسى كه على(عليه السلام) را سب كند مرا سب كرده و كسى كه مرا سب كند خدا را سب كرده است (و به يقين چنين كسى كافر است)».[3] بنابراين چرا امام(عليه السلام) اجازه قتل او را نداد؟" ✍ پی نوشت: 1]. مستدرك الوسائل، ج 14، ص 268، ح 1. [2]. شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 20، ص 63. [3]. مستدرك حاكم، ج 3، ص 121. ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️ قال الصادق علیه السلام: وَ اَللَّهِ لَرَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَسَرُّ بِقَضَاءِ حَاجَةِ اَلْمُؤْمِنِ إِذَا وَصَلَتْ إِلَيْهِ مِنْ صَاحِبِ اَلْحَاجَةِ . به خدا سوگند هرگاه حاجت مؤمنی بر آورده شود ، رسول خدا صلّى الله عليه و آله از برآورده شدن آن ، از خودِ آن مؤمن خوشحال تر می شود. 📚الكافي : ج۲، ص۱۹ @Nahjolbalaghe2