eitaa logo
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
1.5هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
1.6هزار ویدیو
36 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
. «أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ» بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ وَلَا نُكَلِّفُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا ۖ وَلَدَيْنَا كِتَابٌ يَنطِقُ بِالْحَقِّ ۚ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ و ما هیچ کس را جز به اندازه تواناییش تکلیف نمى کنیم. و نزد ما کتابى است که بحق سخن مى گوید. و به آنان هیچ ستمى نمى شود. (مؤمنون/62) * بَلْ قُلُوبُهُمْ فِي غَمْرَةٍ مِّنْ هَٰذَا وَلَهُمْ أَعْمَالٌ مِّن دُونِ ذَٰلِكَ هُمْ لَهَا عَامِلُونَ ولى دلهاى آنها از این (نامه اعمال و روز حساب) در بى خبرى فرو رفته. و اعمال (زشتى) جز این دارند که پیوسته آن را انجام مى دهند. (مؤمنون/63) * حَتَّىٰ إِذَا أَخَذْنَا مُتْرَفِيهِم بِالْعَذَابِ إِذَا هُمْ يَجْأَرُونَ تا زمانى که متنعّمان (مغرور) آنها را در چنگال عذاب گرفتار سازیم. ناگاه، ناله هاى دردناک و استغاثه آمیز آنها بلند مى شود. (مؤمنون/64) * لَا تَجْأَرُوا الْيَوْمَ ۖ إِنَّكُم مِّنَّا لَا تُنصَرُونَ (امّا به آنها گفته مى شود:) امروز ناله و فریاد نکنید، زیرا از سوى ما یارى نخواهید شد. (مؤمنون/65) * قَدْ كَانَتْ آيَاتِي تُتْلَىٰ عَلَيْكُمْ فَكُنتُمْ عَلَىٰ أَعْقَابِكُمْ تَنكِصُونَ (آیا فراموش کرده اید که) در گذشته آیات من پیوسته بر شما خوانده مى شد. امّا شما (اعراض کرده) به عقب باز مى گشتید؟! (مؤمنون/66) *** مُسْتَكْبِرِينَ بِهِ سَامِرًا تَهْجُرُونَ در حالى که در برابر او [= پیامبر] استکبار مى کردید، و در جلسات شبانه خود به بدگویى مى پرداختید! (مؤمنون/67) @Nahjolbalaghe2
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه حج آیات ۵۵ الی ۶۱ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️ و از آنجا که
📝تفسیر سوره مبارکه حج آیات ۶۲ الی ۶۷ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی 🖤 دل هاى فرو رفته در جهل! از آنجا که صفات بر جسته و ویژه مؤمنان ـ که سر چشمه انجام هر گونه کار نیک است و در آیات قبل به آن اشاره شد ـ این اندیشه را برمى انگیزد که اتصاف به این صفات و انجام این اعمال، کار همه کس نیست، و از عهده همه بر نمى آید. در نخستین آیه مورد بحث، به پاسخ پرداخته مى گوید: ما هیچ کس را جز به مقدار توانائیش تکلیف نمى کنیم و از هر کس به اندازه عقل و طاقتش مى خواهیم (وَ لا نُکَلِّفُ نَفْساً إِلاّ وُسْعَها). این تعبیر نشان مى دهد: وظائف و احکام الهى در حدود توانائى انسان ها است، و در هر مورد، بیش از میزان قدرت و توانائى باشد، ساقط مى شود و به تعبیر علماى اصول: این قاعده بر تمام احکام اسلامى حکومت دارد، و بر آنها مقدم است. و باز از آنجا که ممکن است این سؤال پیش آید: چگونه اعمال این همه انسان ها از کوچک و بزرگ، مورد حساب و بررسى قرار مى گیرد؟ اضافه مى کند: و نزد ما کتابى است که به حق سخن مى گوید (و تمام اعمال بندگان را ثبت و بازگو مى کند) و به همین دلیل هیچ ظلم و ستمى بر آنها نمى شود (وَ لَدَیْنا کِتابٌ یَنْطِقُ بِالْحَقِّ وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ). این اشاره به نامه هاى اعمال و پرونده هائى است که همه کارهاى آدمى در آن ثبت و نزد خداوند محفوظ است، پرونده هائى که گوئى زبان دارد و حق را بازگو مى کند، به گونه اى که جاى هیچگونه انکار در آن باقى نمى ماند.(۱) این احتمال نیز وجود دارد: منظور از این کتاب که نزد پروردگار است، لوح محفوظ باشد و تعبیر به لَدَیْنا (نزد ما) این تفسیر را تأیید مى کند. به هر حال، آیه فوق گویاى این حقیقت است که ذره اى از اعمال آدمى به دست فراموشى سپرده نمى شود، و همه دقیقاً ثبت خواهد شد، ایمان به این واقعیت، نیکوکاران را در کار خیر تشویق و از کار بد بر حذر مى دارد. جمله یَنْطِقُ بِالْحَقِّ: به حق سخن مى گوید که در توصیف کتاب اعمال آدمى آمده، شبیه تعبیرى است که در فارسى نیز مى گوئیم: فلان نامه به قدر کافى گویاست، یعنى نیاز به شرح و توضیح ندارد، گوئى خودش سخن مى گوید و بدون احتیاج به مطالعه، حقایق را بازگو مى کند. جمله وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ نیز اشاره به این است که: با ثبت دقیق اعمال جائى براى ظلم و ستم باقى نمى ماند. * * * ولى از این نظر که بیان این واقعیات تنها در کسانى اثر مى کند که مختصر بیدارى و آگاهى دارند، بلافاصله اضافه مى کند: اما دل هاى این جمعیت کافر لجوج آن چنان در جهل و بى خبرى فرو رفته که از نامه اعمال، روز حساب و جزا و آنچه در قرآن از وعد و وعید آمده است، غافلند (بَلْ قُلُوبُهُمْ فِی غَمْرَة مِنْ هذا).(۲) این انغمار و فرو رفتن در جهل و بى خبرى به آنها اجازه نمى دهد، حقایق روشن را مشاهده کنند، شاید به خود آیند و به سوى خدا باز گردند. پس از آن، مى افزاید: آنها جز این اعمال دیگرى هم دارند که پیوسته آن را انجام مى دهند (وَ لَهُمْ أَعْمالٌ مِنْ دُونِ ذلِکَ هُمْ لَها عامِلُونَ). مفسران براى جمله لَهُمْ أَعْمالٌ مِنْ دُونِ ذلِکَ تفسیرهاى گوناگونى گفته اند: بعضى آن را اشاره به اعمال خلاف و زشتى مى دانند که به خاطر جهل و نادانى از آنها سر مى زند (بنابراین، ذلک اشاره به جهل آنها است) و اعمال، اشاره به گناهانى است که از آنها از این رهگذر سر مى زند. بعضى دیگر گفته اند: منظور این است: آنها علاوه بر کفر عقیدتى از نظر عمل نیز آلودگى فراوان دارند. و بالاخره بعضى احتمال داده اند: منظور این است: برنامه این کافران با برنامه مؤمنان به کلى از هم جدا است، و دو خط مختلف را تعقیب مى کند. این تفسیرها در نهایت، با هم منافاتى نداشته، قابل جمعند، آنچه باید به آن توجه داشت این است که: سر چشمه اعمال ننگین آنان، همان قرار گرفتن قلب هایشان در غمره و فرو رفتن در جهل و نادانى است. * * * اما آنها در این غفلت و بیخبرى همچنان باقى مى مانند تا روزى که مترفین را (آنان که غرق ناز و نعمتند) در چنگال عذاب گرفتار سازیم، در این هنگام نعره استغاثه آمیز آنها همچون نعره وحوش بیابان برمى خیزد و از سنگینى عذاب و مجازات دردناک الهى ناله سر مى دهند (حَتّى إِذا أَخَذْنا مُتْرَفِیهِمْ بِالْعَذابِ إِذا هُمْ یَجْأَرُونَ). ✍ پی نوشت: ۱ ـ درباره نامه اعمال و حقیقت آن در جلد دوازدهم، ذیل آیه ۱۳ سوره اسراء بحث مشروحى داشته ایم، و همچنین در همان جلد، ذیل آیه ۴۹ سوره کهف بحث دیگرى در این زمینه آمده است. ۲ ـ هذا ممکن است اشاره به نامه اعمال، و روز جزا، یا قرآن مجید، و یا برنامه صالحان بوده باشد که در آیات قبل به آن اشاره شده است. ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر خطبه ۱۰۶ بخش دوم ✅ وصف پیامبر و دعا برای او ↩️ در ادامه اين سخن، به عنوان قدردانى از
📝 شرح و تفسیر خطبه ۱۰۶ بخش دوم ✅ وصف پیامبر و دعا برای او در پايان اين بخش، امام(عليه السلام) دست به دعا بر مى دارد و براى خود و يارانش دعا مى کند. عرضه مى دارد: «(خداوندا) ما را در زمره (دوستان و پيروان) او محشور بگردان، در حالى که (به خاطر اعمال خويش) نه رسوا باشيم، نه پشيمان، نه منحرف، نه پيمان شکن، نه گمراه، نه گمراه کننده، و نه فريب خورده!» (وَ احْشُرْنَا فِى زُمْرَتِهِ غَيْرَ خَزَايَا(11)، وَ لاَ نَادِمينَ، وَ لاَ نَاکِبِينَ، وَ لاَ نَاکِثِينَ، وَ لاَ ضَالِّينَ، وَ لاَ مُضِلِّينَ، وَ لاَ مَفْتُونِينَ). اشاره به اينکه کسانى که بتوانند در پرتو علم و عمل، در زمره ياران پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله) قرار گيرند، از اين هفت آسيب بزرگ در امانند. در روز قيامت خوار و رسوا و شرمنده نمى شوند و هنگامى که در برابر نتايج اعمال خود قرار مى گيرند از کرده ها پشيمان نخواهند شد; در صف منحرفان و پيمان شکنان قرار نخواهند گرفت; در وادى ضلالت سرگردان نمى شوند و بار گناه ديگران را بر دوش نمى کشند و فريب شيطان و هواى نفس را نمى خورند. در حقيقت امام(عليه السلام) به گروههايى از امت پيامبر(صلى الله عليه وآله) اشاره مى کند که هنگامى که وارد صحنه محشر مى شوند، در يکى از اين صفوف هفتگانه قرار مى گيرند و شايد در ميان مخاطبان حضرت در آن روز نيز وجود داشتند و امام(عليه السلام) با دعايش به آنها هشدار و اندرز مى دهد. **** کلام مرحوم سيّد رضى: مرحوم «سيّد رضى» در ذيل اين سخن مى فرمايد: «وَ قَدْ مَضَى هذَا الْکَلاَمُ فِيمَا تَقَدَّمَ; إِلاَّ أَنَّنَا کَرَّرْنَاهُ هُنا لِمَا فِي الرِّوَايتَيْنِ مِنَ الإِخْتِلاَفِ; اين سخن در خطبه هاى پيشين گذشت; ولى ما آن را در اينجا تکرار کرديم، چون در ميان اين دو روايت تفاوتى وجود داشت».(12) **** نکته: اعتراف جالب! «ابن ابى الحديد» در ذيل اين بخش از خطبه، مطلب بسيار جالبى دارد. او مى گويد: «از استادم «ابوجعفر نقيب» که مرد با انصاف و دور از تعصّب بود در اينجا سؤال کردم و گفتم: «من سخنان صحابه و خطبه هاى آنها را ديده ام، هيچکدام را مثل على(عليه السلام) در تعظيم و تکريم و بزرگداشت پيامبر(صلى الله عليه وآله) نديدم و نه دعايى مانند دعاى او، ما از نهج البلاغه و غير نهج البلاغه فصل هاى بسيارى را همانند اين فصل ديده ايم که نشان مى دهد، او تعظيم و تکريم بسيار زيادى نسبت به پيغمبر(صلى الله عليه وآله) دارد (ديگران چرا چنين نبودند)؟». «ابوجعفر نقيب» در پاسخ گفت: «هيچ يک از صحابه - جز على(عليه السلام) - سخنان مدوّنى که انسان چيزى از آن در مورد شخصيت پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) بياموزد، ندارد. آنها سخنانى معمولى و کم فايده دارند». سپس افزود: «ايمان على به پيامبر(صلى الله عليه وآله) و تصديق و پذيرش او بسيار قوى بود; او در ايمان و يقين خود ثابت; و در امور، قاطع و در عين حال، پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله) را کاملا دوست مى داشت; چرا که هم نسبتش به او مى رسيد، و هم تربيتش; و موقعيت او نزد پيامبر(صلى الله عليه وآله) با ساير اصحاب تفاوت داشت. اضافه بر اين، شرافت را از پيامبر(صلى الله عليه وآله) گرفته بود; چرا که هر دو همچون يک روح در يک بدن بودند».(13) **** ✍ پی نوشت: 11. «خزايا» جمع «خزيان» به معناى رسوا و شرمنده است. 12. اشاره به خطبه 72 است که شرح آن در جلد سوم، صفحه 175 به بعد گذشت. 13. شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، جلد 7، صفحه 174.   ↩️ پایان @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 دخترت به ديدارت آمده‌! 👆🏽امام علی علیه السلام : ✓ «درود بر تو اى پيامبر خدا! درود بر تو از جانب دخترت كه اينك به ديدار تو آمده و در بقعه تو در خاك آرميده است، و خدا خواست كه زودتر به تو بپيوندد!». ⁙ «السَّلامُ عَلَيكَ يا رَسولَ اللّهِ عَنّي وَالسَّلامُ عَلَيكَ عَنِ ابنَتِكَ وزائِرَتِكَ وَالبائِتَةِ فِي الثَّرى بِبُقعَتِكَ وَالمُختارِ اللّهُ لَها سُرعَةَ اللِّحاقِ بِكَ». 📚 الكافی: ج١ ص٤٥٨ ح٣ @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
8.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸اگر حضرت زهرا سلام الله علیها سکوت می کردند... 🎥 استاد کاشانی @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: ششصد و دهم 🔷#واقعه‌غدیرخم #علامه‌امینی ↩️ ﺻﻮﺭﺕ ﻫﻔﺘﻢ ﺍﺑﻮ ﺍﺳﺤﺎﻕ ﺛﻌﻠﺒ
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: ششصد و یازده 🔷 ↩️ ﺳﺨﻦ ﻭ ﺷﻌﺮ ﺍﻧﻄﺎﻛﻲ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺣﺪﻳﺚ ﺭﻭﺯﻧﺎﻣﻪ ﻧﻮﻳﺲ ﺗﻮﺍﻧﺎ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻤﺴﻴﺢ ﺍﻧﻄﺎﻛﻲ ﻣﺼﺮﻱ ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ 76 ﺗﻌﻠﻴﻘﻪ ﺍﺵ ﺑﺮ ﻗﺼﻴﺪﻩ ﻣﺒﺎﺭﻛﻲ ﻛﻪ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻋﻠﻲ (ﻉ) ﺳﺮﻭﺩﻩ ﺍﺳﺖ، ﺍﻳﻦ ﺣﺪﻳﺚ ﺭﺍ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻭ ﻋﺒﺎﺭﺕ ﺁﻥ ﺍﻳﻦ ﭼﻨﻴﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻫﺮ ﻛﺲ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻛﺎﺭ ﺑﻤﻦ ﭘﺎﺳﺦ ﻣﺜﺒﺖ ﺩﻫﺪ ﻭ ﺩﺭ ﭘﺎﻳﺎﻥ ﺑﺮﺩﻥ ﺁﻥ ﺑﺎ ﻣﻦ ﻫﻤﻜﺎﺭﻱ ﻛﻨﺪ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﻭ ﻭﺯﻳﺮ ﻭ ﺧﻠﻴﻔﻪ ﻣﻦ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ، ﻫﻴﭻ ﻛﺴﻲ ﺍﺯﺑﻨﻲ ﻣﻄﻠﺐ ﺟﺰ ﻋﻠﻲ ﻛﻪ [ ﺻﻔﺤﻪ 153] ﺟﻮﺍﻧﺘﺮ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻮﺩ ﭘﺎﺳﺦ ﻧﺪﺍﺩ، ﻋﻠﻲ ﮔﻔﺖ: ﺍﻱ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﻣﻦ ﺣﺎﺿﺮﻡ ﻣﺼﻄﻔﻲ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺑﻨﺸﻴﻦ، ﺳﭙﺲ ﮔﻔﺘﺎﺭﺵ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﺑﺎﺭ ﺩﻭﻡ ﺗﻜﺮﺍﺭ ﻛﺮﺩ. ﻫﻤﻪ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﻣﺎﻧﺪﻧﺪ ﻭ ﻋﻠﻲ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ، ﻣﻦ ﺁﻣﺎﺩﻩ‌ﺍﻡ ﺍﻱ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺧﺪﺍ ﻣﺼﻄﻔﻲ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺑﻨﺸﻴﻦ، ﺑﺮﺍﻱ ﺑﺎﺭ ﺳﻮﻡ ﺳﺨﻨﺶ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺳﺮ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺩﺭ ﺑﻨﻲ ﻣﻄﻠﺐ ﻛﺴﻲ ﺟﺰ ﻋﻠﻲ ﺟﻮﺍﺏ ﻧﺪﺍﺩ ﻛﻪ ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﻫﺴﺘﻢ ﺍﻱ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻣﺼﻄﻔﻲ (ﺹ) ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺑﻨﺸﻴﻦ، ﺑﺮﺍﻱ ﺑﺎﺭ ﺳﻮﻡ ﺳﺨﻨﺶ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺳﺮ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺩﺭ ﺑﻨﻲ ﻣﻄﻠﺐ ﻛﺴﻲ ﺟﺰ ﻋﻠﻲ ﺟﻮﺍﺏ ﻧﺪﺍﺩ ﻛﻪ ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﻫﺴﺘﻢ ﺍﻱ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻣﺼﻄﻔﻲ (ﺹ) ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺑﻨﺸﻴﻦ ﻛﻪ ﺗﻮ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﻭ ﻭﺯﻳﺮ ﻭ ﻭﺻﻲ ﻭ ﻭﺍﺭﺙ ﻭ ﺧﻠﻴﻔﻪ ﻣﻦ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺧﻮﺍﻫﻲ ﺑﻮﺩ، ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻤﺴﻴﺢ ﺍﻳﻦ ﺣﺪﻳﺚ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻗﺼﻴﺪﻩ ﻣﺬﻛﻮﺭ ﺧﻮﺩ ﭼﻨﻴﻦ ﺑﻨﻈﻢ ﻛﺸﻴﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﻣﺤﻤﺪ (ﻛﻪ ﺩﺭﻭﺩ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﺮ ﺍﻭ ﺑﺎﺩ)، ﺩﺭ ﻫﺮ ﻛﺲ ﻧﺸﺎﻥ ﺧﻴﺮﻱ ﻣﻲ‌ﺩﻳﺪ، ﭘﻨﻬﺎﻧﻲ ﻭ ﺍﺯ ﺑﻴﻢ ﺷﺮ، ﻭﻱ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﻌﺜﺖ ﭘﺮ ﺩﺭﺧﺸﺶ ﺧﻮﻳﺶ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﻫﻤﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﺯ ﻋﺮﺏ ﻭ ﻋﺠﻢ ﺑﻮﺩ، ﺩﻋﻮﺕ ﻣﻲ‌ﻓﺮﻣﻮﺩ. ﺳﻪ ﺳﺎﻝ ﺑﺪﻳﻦ ﻣﻨﻮﺍﻝ ﮔﺬﺷﺖ ﻭ ﮔﺮﻭﻫﻲ ﺍﺯ ﻗﺮﻳﺶ ﺑﻮﻱ ﮔﺮﺍﻳﺶ ﻳﺎﻓﺘﻨﺪ ﻭ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﺷﺪﻧﺪ ﺳﭙﺲ ﺟﺒﺮﺋﻴﻞ ﻓﺮﻭﺩ ﺁﻣﺪ ﻭ ﻭﻱ ﺭﺍ ﻣﺎﻣﻮﺭ ﻛﺮﺩ ﻛﻪ ﺩﻋﻮﺏ ﺑﺎﺳﻠﺎﻡ ﺭﺍ ﺁﺷﻜﺎﺭ ﻓﺮﻣﺎﻳﺪ ﻭ ﭼﻨﻴﻦ ﮔﻔﺖ: ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺁﺷﻜﺎﺭ ﻛﻦ ﻛﻪ ﺗﻮ ﺑﺮﺍﻱ ﺩﻋﻮﺕ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺴﻮﻱ ﺧﺪﺍ ﻭ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﺁﻧﺎﻥ ﻣﺒﻌﻮﺙ ﺷﺪﻩ ﺍﻱ، ﺍﻳﻨﻚ ﺧﻮﻳﺸﺎﻥ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻳﻦ ﺩﺭﺧﺸﺎﻧﺖ ﺍﻧﺬﺍﺭ ﻛﻦ ﻭ ﻣﻌﺎﻧﻲ ﺑﻠﻨﺪ ﺍﻳﻦ ﺍﺋﻴﻦ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺁﻧﺎﻥ ﺍﻇﻬﺎﺭ ﻓﺮﻣﺎ، ﻭ ﻏﻴﺮ ﺍﺯ ﻋﻠﻲ ﻳﺎﻭﺭﻱ ﻧﻴﺎﻓﺖ ﻛﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﺋﻴﻨﻲ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺍﻇﻬﺎﺭ ﺁﻥ ﺑﻴﻢ ﺩﺍﺷﺖ، ﻣﺪﺩ ﺩﻫﺪ، ﭘﺲ ﻭﻱ ﺭﺍ ﻓﺮﺍ ﺧﻮﺍﻧﺪ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻘﺼﻮﺩﻱ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ، ﺧﻮﺍﺳﺘﺎﺭ ﺁﻥ ﺑﻮﺩ، ﺁﮔﺎﻩ ﻛﺮﺩ. ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ، ﻫﻢ ﺍﻛﻨﻮﻥ، ﺧﻮﺭﺍﻛﻲ ﻛﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻪ ﺧﻮﺑﻲ ﻭ ﺭﻧﮕﻴﻨﻲ ﭘﺨﺘﻪ ﺷﻮﺩ، ﺑﺮﺍﻱ ﻣﺎ ﻓﺮﺍﻫﻢ ﺁﺭ. ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2