eitaa logo
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
1.5هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
1.6هزار ویدیو
35 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
5.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
# موعظه 💚 ماجرای دیدار علامه مجلسی با امام زمان... 🎥 استاد عالی @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: ششصد و چهارده 🔷#واقعه‌غدیرخم #علامه‌امینی ↩️ ﺳﺨﻦ ﺍﺳﻜﺎﻓﻲ ﺩﺭ ﭘﻴﺮﺍﻣ
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: ششصد و پانزده 🔷 ↩️ ﭘﺲ، ﺁﻳﺎ ﻫﺮﮔﺰ ﺍﻳﻤﺎﻧﻲ ﺩﺭﺳﺖ ﺗﺮ، ﻭ ﭘﻴﻤﺎﻧﻲ ﺍﺳﺘﻮﺍﺭ ﺗﺮ ﻭ ﭘﺎﻳﺪﺍﺭ ﺗﺮ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ؟ ﻟﻴﻜﻦ ﺍﻓﺴﻮﺱ ﻛﻪ ﻋﺜﻤﺎﻧﻴﺎﻥ ﻛﻴﻨﻪ ﺗﻮ ﺯﻧﺪ ﻭ ﺳﺮ ﺳﺨﺘﻲ ﻭ ﺳﺨﺘﮕﻴﺮﻱ ﻭ ﺭﻭﻱ ﮔﺮﺩﺍﻧﻲ ﺟﺎﺣﻆ ﺭﺍ ﻫﻴﭻ ﭼﺎﺭﻩ ﺍﻱ ﻧﻴﺴﺖ. ﺟﻨﺎﻳﺎﺗﻲ ﻛﻪ ﺑﺮ ﺍﻳﻦ ﺣﺪﻳﺚ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ، ﺟﻨﺎﻳﺘﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻃﺒﺮﻱ ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ 79 ﺟﻠﺪ 19 ﺗﻔﺴﻴﺮﺵ ﻣﺮﺗﻜﺐ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﻭﻱ ﺩﺭ ﻛﺘﺎﺏ ﺗﺎﺭﻳﺨﺶ، ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻧﻜﻪ ﺣﺪﻳﺚ ﺭﺍ، ﺁﻧﭽﻨﺎﻧﻜﻪ ﺷﻨﻴﺪﻱ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ، ﺩﺭ ﺗﻔﺴﻴﺮ ﺧﻮﻳﺶ ﺍﻣﺎﻧﺖ ﮔﻔﺘﺎﺭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻳﺎﺩ ﺑﺮﺩﻩ ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺣﺪﻳﺚ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺟﻬﺖ ﻣﺘﻦ ﻭ ﺳﻨﺪ ﻳﺎﺩ ﻛﺮﺩﻩ، ﺍﻣﺎ ﺁﻥ ﻗﺴﻤﺖ ﺍﺯ ﺳﺨﻦ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻓﻀﻠﻴﺖ ﻋﻠﻲ ﻭ ﭘﺬﻳﺮﻧﺪﻩ ﺩﻋﻮﺕ ﺑﻮﺩﻩ، ﺑﺎ ﺟﻤﺎﻝ ﮔﺬﺭﺍﻧﺪﻩ ﻭ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻛﺪﺍﻡ ﻳﻚ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻛﺎﺭ ﺑﺎ ﻣﻦ ﻫﻤﻜﺎﺭﻱ ﻣﻲ‌ﻛﻨﺪ ﺗﺎ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﻣﻦ ﻭ ﭼﻨﻴﻦ ﻭ ﭼﻨﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ؟ ﻭ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺟﻤﻠﻪ ﺁﺧﺮ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﻧﻴﺰ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺑﺮﺍﺳﺘﻲ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ (ﻋﻠﻲ) ﺑﺮﺍﺩﺭ ﻣﻦ ﻭ ﭼﻨﻴﻦ ﻭ ﭼﻨﺎﻥ ﺍﺳﺖ. ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺗﻘﻠﺐ ﺩﺭ ﺣﺪﻳﺚ، ﺍﺑﻦ ﻛﺜﻴﺮ ﺷﺎﻣﻲ ﻧﻴﺰ ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ 40 ﺟﻠﺪ 3 " ﺍﻟﺒﺪﺍﻳﻪ ﻭ ﺍﻟﻨﻬﺎﻳﻪ " ﻭ ﺻﻔﺤﻪ 351 ﺟﻠﺪ 3 " ﺗﻔﺴﻴﺮﺵ " ﺍﺯ ﻃﺒﺮﻱ ﺗﺒﻌﻴﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﺑﺎ ﺁﻧﻜﻪ ﺩﺭ ﻧﻮﺷﺘﻦ ﺗﺎﺭﻳﺦ ﺧﻮﺩ، ﺗﺎﺭﻳﺦ ﻃﺒﺮﻱ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﺧﺘﻴﺎﺭ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﻣﺎﺧﺬ ﺍﻭ ﻫﻢ ﺑﻮﺩﻩ، ﻭ ﺩﺭ ﺗﺎﺭﻳﺦ ﻃﺒﺮﻱ ﺍﻳﻦ ﺣﺪﻳﺚ ﺑﻪ ﺗﻔﻀﻴﻞ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ، ﻟﻴﻜﻦ ﭼﻮﻥ ﺑﻪ ﺫﻛﺮ ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻪ ﺑﺮ ﺍﻭ ﮔﺮﺍﻥ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺟﻤﻠﻪ ﺁﺧﺮ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻫﻢ ﻳﺎﺩ ﻛﻨﺪ، ﺯﻳﺮﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﻤﻲ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﺛﺒﺎﺕ ﻧﺺ ﻭ ﺻﺎﻳﺖ ﻭ ﺧﻠﺎﻓﺖ ﺍﻣﻴﺮ ﻣﻮﻣﻨﺎﻥ ﻛﻨﺪ ﻭ ﺩﻟﺎﻟﺖ ﻭ ﺍﺷﺎﺭﺕ ﺑﺎﻥ ﻭﺻﺎﻳﺖ ﻭ ﺧﻠﺎﻓﺖ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻧﻤﺎﻳﺪ. ﺁﻳﺎ ﻣﻘﺼﻮﺩ ﻃﺒﺮﻱ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻛﺘﺎﺏ ﺗﺎﺭﻳﺨﺶ ﺣﺪﻳﺚ ﺭﺍ ﻧﺎ ﺁﮔﺎﻫﺎﻧﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﻭ ﺩﺭﺳﺖ [ جلد چهارم ﺻﻔﺤﻪ 158] ﺁﻭﺭﺩﻩ، ﻭﻟﻲ ﺩﺭ ﺗﻔﺴﻴﺮﺵ ﺑﻪ ﺗﺤﺮﻳﻒ ﻛﻠﻤﺎﺕ ﺁﻥ ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﻫﻤﻴﻦ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ؟ ﺍﻳﻦ ﺭﺍ ﻣﻲ‌ﻧﻤﻲ ﺩﺍﻧﻢ، ﺍﻣﺎ ﺧﻮﺩ ﻃﺒﺮﻱ ﻣﻲ‌ﺩﺍﻧﺪ. ﻭ ﻣﻲ‌ﭘﻨﺪﺍﺭﻡ ﻛﻪ ﺍﻱ ﺧﻮﺍﻧﻨﺪﻩ ﺗﻮ ﻧﻴﺰ ﺑﺨﻮﺑﻲ ﻣﻲ‌ﺩﺍﻧﻲ. ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
🎙 حجت‌الاسلام والمسلمین استاد امینی خواه: 🔴 به وقت شام 🎤 فصل دوم جلسه اول: عرضه ماشیح 📝 محور سخن
@Aminikhaah02_Be_Vaghte_Shaam_1403_06_23_Mashhad_Moghadas_Aminikhaah.ir.mp3
زمان: حجم: 31.42M
🎙 حجت‌الاسلام والمسلمین استاد امینی خواه: 🔴 به وقت شام 🎤 فصل دوم جلسه دوم: عرضه ماشیح 📝 محور سخنرانی: ✔️ "کتاب تلمود؛ کتابی ارزشمندتر از تورات نزد یهودیان ✔️ محتوای تلمود: استنباط‌ها و تفسیرهای شخصی علمای یهود از تورات ✔️ شهر اورشلیم در شام: محل ظهور ماشیح در کتاب تلمود ✔️ مذمت بنی‌اسرائیل حتی در کتاب عهد عتیق! ✔️ دجّال یا ماشیح دروغین؛ شخصی که در نهایت به دست حضرت عیسی (علیه‌السلام) کشته می‌شود ✔️ تعبیر یهودیان از جنایات قبل از ظهور: دردِ زایمان ظهور ماشیح ✔️ ویژگی‌های آخرالزمان در منابع یهودی ✔️ توصیف دوران ظهور ماشیح در منابع یهودی ✔️ نکته مهم قرآنی: عهدها و وعده‌های مختلف الهی نسبت به بنی‌اسرائیل واقعی است اما شروطی دارد ✔️ میثاق‌های بنی‌اسرائیل و مخالفت ایشان در تمام عهدها @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه حج آیات ۶۸ الی ۷۴ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️ ۳ ـ تمایلات هو
📝تفسیر سوره مبارکه حج آیات ۶۸ الی ۷۴ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️ در روایات اسلامى در بحث روایات متعارض، مى بینیم: یکى از معیارهاى ترجیح، همان شهرت در میان اصحاب، یاران و پیروان ائمه هدى است، چنان که امام صادق(علیه السلام) فرمود: یُنْظَرُ إِلَى مَا کَانَ مِنْ رِوَایَاتِهِمَا عَنَّا فِی ذَلِکَ الَّذِی حَکَمَا بِهِ الْمُجْمَعُ عَلَیْهِ عِنْدَ أَصْحَابِکَ فَیُؤْخَذُ بِهِ مِنْ حُکْمِنَا وَ یُتْرَکُ الشَّاذُّ الَّذِی لَیْسَ بِمَشْهُور عِنْدَ أَصْحَابِکَ فَإِنَّ الْمُجْمَعَ عَلَیْهِ لا رَیْبَ فِیهِ: (هنگامى که دو نفر قاضى اختلاف نظر پیدا کنند و سر چشمه آن، اختلاف روایات باشد) باید نگاه کرد کدام یک از آن دو روایت مشهور و مورد قبول اصحاب تو است؟ باید آن را گرفت و روایتى که شاذ و نادرست است و نزد اصحاب تو مشهور نیست رها کرد; چرا که روایت مشهور شکى در آن نیست .(۱۱) و در نهج البلاغه مى خوانیم: وَ الْزَمُوا السَّوَادَ الأَعْظَمَ فَإِنَّ یَدَ اللَّهِ مَعَ الْجَمَاعَةِ وَ إِیَّاکُمْ وَ الْفُرْقَةَ فَإِنَّ الشَّاذَّ مِنَ النَّاسِ لِلشَّیْطَانِ کَمَا أَنَّ الشَّاذَّ مِنَ الْغَنَمِ لِلذِّئْبِ: همیشه همراه جمعیت هاى بزرگ باشید که دست خدا با جماعت است، و از پراکندگى بپرهیزید که انسان تک و تنها بهره شیطان است، چونان که گوسفند تنها طعمه گرگ !.(۱۲) و نیز در نهج البلاغه مى خوانیم: وَ الْزَمُوا مَا عُقِدَ عَلَیْهِ حَبْلُ الْجَمَاعَةِ: آنچه را که پیوند جمعیت با آن گره خورده است رها مکنید .(۱۳) و به این ترتیب، ممکن است براى بعضى میان این دو گروه از آیات و روایات تضادى تصور شود. از سوى سوم، ممکن است این فکر پیدا شود که: اسلام نمى تواند با حکومت دموکراسى کنار بیاید; چرا که پایه دموکراسى بر آراء اکثریت مردم است که قرآن شدیداً آن را مورد نکوهش قرار داده است. اما با کمى دقت، در همان آیات و روایاتى که در بالا آوردیم و مقایسه آنها با یکدیگر منظور و مفهوم واقعى آنها روشن مى گردد: جان کلام اینجا است که: اگر اکثریت، مؤمن و آگاه و در مسیر حق باشند نظرات آنها محترم و غالباً مطابق واقع است و باید از آن پیروى کرد. ولى اگر اکثریت، ناآگاه و جاهل و بى خبر، یا آگاه اما تسلیم هوا و هوس باشند، نظرات آنها غالباً جنبه انحرافى دارد و پیروى از آن، چنان که قرآن مى گوید، انسان را به ضلالت و گمراهى مى کشد. روى این حساب، براى به دست آمدن یک دموکراسى سالم باید نخست کوشش کرد: توده هاى جامعه، آگاه و مؤمن گردند، آن گاه نظرات اکثریت را معیار براى پیشبرد اهداف اجتماعى قرار داد، و گرنه دموکراسى بر اساس نظرات اکثریت گمراه، جامعه را به جهنم مى فرستد. ذکر این نکته نیز ضرورى است که به اعتقاد ما، حتى اکثریت آگاه، رشید و با ایمان در صورتى نظراتشان محترم است که بر خلاف فرمان الهى و کتاب و سنت نبوده باشد. گفتنى است: بخشى از الزامات جوامع امروز، در زمینه پناه بردن به آراء اکثریت، از اینجا ناشى مى شود که: آنها معیار دیگرى در دست ندارند که روى آن تکیه کنند، آنها براى کتب آسمانى و برنامه هاى انبیاء، حسابى باز نکرده اند، تنها چیزى که براى آنها باقى مانده، توده هاى مردم است، و از آنجا که قدرت آگاهى بخشى به این توده ها را ندارند، به علاوه بسیار مى شود ناآگاهى توده ها براى آنها مقرون به صرفه است و به آسانى و از طریق تبلیغات مى توانند آنها را به دنبال خود بکشند، لذا اکثریت کمى را معیار قرار داده، تا سر و صداها خاموش گردد. و اگر درست در حال جوامع امروز، قوانین و نظامات حاکم بر آنها بیندیشیم خواهیم دید: بسیارى از بدبختى هائى که دامنگیرشان شده به خاطر رسمیت دادن به نظرات اکثریت ناآگاه است. چه قوانین زشت و کثیفى که ـ حتى ذکر آنها شرم آور است ـ با نظر اکثریت تصویب نشده؟! و چه آتش هائى که با نظریه اکثریت ناآگاه بر افروخته نگشته؟. و چه مظالم و بیدادگرى هائى که اکثریت غیرمؤمن بر آن صحه نگذارده است؟! ✍ پی نوشت: ۱۱ ـ وسائل الشیعه ، جلد ۱۸، صفحه ۷۶، کتاب القضاء، باب ۹ از ابواب صفات القاضى (جلد ۲۷، صفحه ۱٠۶، چاپ آل البیت). ۱۲ ـ نهج البلاغه ، خطبه ۱۲۷. ۱۳ ـ نهج البلاغه ، خطبه ۱۵۱. ✔️ پایان @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر خطبه ۱۰۶ بخش سوم 🔴 واگذاری امور به ظالمان 🔺افسوس که قدر اين نعمت را نشناختيد: امام
📝 شرح و تفسیر خطبه ۱۰۶ بخش سوم 🔴 واگذاری امور به ظالمان 🔺افسوس که قدر اين نعمت را نشناختيد: ↩️ سپس امام(عليه السلام) در قسمت دوم از بخش اخير اين خطبه، به ناسپاسى مردم در مقابل آن همه نعمت و قدرت اشاره کرده، مى فرمايد: «با اين همه مى بينيد، قوانين و پيمان هاى الهى شکسته شده امّا به خشم نمى آييد! در حالى که اگر پيمان ها و سنّت هاى پدرانتان نقض گردد، سخت ناراحت مى شويد! (آنها براى پيمان هاى الهى به اندازه پيمان هاى پدرانتان ارزش قائل نيستيد؟)». (وَ قَدْ تَرَوْنَ عُهُودَ اللهِ مُنْقُوضَةً فَلاَ تَغْضَبُونَ! وَ أَنْتُمْ لِنَقْضِ ذِمَمِ آبَائِکُمْ تَأْنَفُونَ!(6)). اشاره به اينکه اگر يک سنّت قبيلگى و طايفه اى در ميان آنها شکسته مى شد، فريادشان بلند مى گشت; امّا بنى اميّه در مقابل چشم آنها، تمام سنن الهى را درهم شکستند، ولى آنها فرياد بر نکشيدند و اين ناسپاسى بسيار بزرگى در برابر آن همه نعمت هاى الهى بود. سپس مى افزايد: «در گذشته، امور حکومت به دست شما بود و از ناحيه شما به ديگران مى رسيد و نتيجه (و داورى) نهايى به سوى شما باز مى گشت; ولى شما مقام خويش را به ستمگران واگذار کرديد و زمام امور خود را به دست آنها سپرديد و مأموريّت هاى الهى را به آنها داديد!» (وَ کَانَتْ أُمُورُ اللهِ عَلَيْکُمْ تَرِدُ، وَ عَنْکُمْ تَصْدُرُ، وَ إِلَيْکُمْ تَرْجِعُ، فَمَکَّنْتُمْ الظَّلَمَةَ مِنْ مَنْزِلَتِکُمْ، وَ أَلْقَيْتُمْ إِلَيْهِمْ أَزِمَّتَکُمْ، وَ أَسْلَمْتُمْ أُمُورَ اللهِ فِي أَيْدِيهمْ). اين ناسپاسى بزرگ ديگرى بود که بعد از آن همه، قوّت و قدرت - به گونه اى که همه چيز در دست آنها بود، و جز به اراده آنها کارى انجام نمى شد - ميدان را براى ظالمان خالى کردند و آنها بر جاى پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) تکيه زدند و زمام امور مسلمين را به دست گرفتند. و همانگونه در ادامه اين سخن مى فرمايد: «آنها به شبهات عمل مى کنند و در شهوات غوطه ورند!». (يَعْمَلُونَ بِالشُّبُهَاتِ، وَ يَسِيرُونَ فِي الشَّهَوَاتِ). آرى، در عصر حکومت پيامبر(صلى الله عليه وآله)، کارها به دست صالحان سپرده مى شد; و برنامه هاى حکومت اسلامى در تمام زمينه ها در مسير اسلام پيش مى رفت; ولى غفلت و سستى و ناسپاسى مردم سبب شد که بازماندگان دوران جاهليّت و تفاله هاى شرک و عصبيّت; فرزندان ابوسفيان - دشمن شماره يک اسلام - بر تخت و حکومت اسلامى تکيه زدند و همه چيز را دگرگون ساختند. بعضى از شارحان نهج البلاغه جمله «وَ کَانَتْ أُمُورُ اللهِ عَلَيْکُمْ تَرِدُ...» را اشاره به احاکم الهى دانستند نه حکومت، و گفته اند: احکام خدا از سوى پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله) و امام(عليه السلام) به مردم تعليم داده مى شد; سپس از سوى اصحاب اين دو بزرگوار به ساير مردم تعليم داده مى شد، و آنها باز مى گشتند و نسل هاى آينده را تعليم مى دادند. يا اينکه داورى درباره احکام الهى به سوى اصحاب باز مى گشت و آنها در اختلافات مردم داورى مى کردند. ولى اين گونه احتمالات ضعيف به نظر مى رسد و با جمله «فَمَکَّنْتُمُ الظَّلَمةَ مِنْ مَنْزِلَتِکُمْ; اکنون ظالمان را به جاى خود نشانديد» که اشاره به امر حکومت است، با اين گونه تفسيرها سازگار نيست. منظور از جمله «يَعْمَلُونَ بِالشُّبَهَاتِ» اين است که آنها (بنى اميّه) براى توجيه کارهاى خلاف خود، به متشابهات و تعبيراتى از قرآن يا کلمات پيامبر(صلى الله عليه وآله) - که مى توانستند به کمک قرائت هاى جديد، بر مقصود انحرافى خود تطبيق دهند - تمسّک مى جستند; و به جاى اينکه به هدايت مردم و نشر عدالت و تقوا بپردازند، در شهوات غوطه ور بودند و چيزى جز حفظ مقام و شهوات حيوانى و انتقام جويى هاى وحشيانه و سنن جاهلى براى آنها مفهومى نداشت. در آخرين جمله مى فرمايد: «به خدا سوگند! اگر دشمنان، شما را در زير هر ستاره اى از آسمان پراکنده کنند، باز خداوند (نسل هايى از) شما را براى بدترين روز آنها (روز انتقام) گردآورى مى کند!». (وَ ايْمُ اللهِ، لَوْ فَرَّقُوکُمْ تَحْتَ کُلِّ کَوْکَب، لَجَمَعَکُمُ اللهُ لِشَرِّ يَوْم لَهُمْ!) بسيارى از «شارحان نهج البلاغه» اين جمله را به قيام ابومسلم خراسانى و قيام مردم عراق بر ضدّ بنى اميه دانستند که به بدترين وجهى از آنان انتقام گرفتند و ريشه آنها را به کلّى قطع کردند و حتّى گاهى دست به کارهاى وحشيانه اى زدند که در تاريخ هم کم سابقه است. اين احتمال که جمله بالا اشاره به قيام حضرت مهدى(عليه السلام) باشد که بعضى از شارحان نهج البلاغه ذکر کرده اند، بسيار بعيد است و با تعبيرات خطبه هم خوانى ندارد. جمله «لَوْ فَرَّقوُکُمْ تَحْتَ کُلِّ کَوْکَب» کنايه از نهايت پراکندگى و از هم گسيختگى است وگرنه هرگز نمى توان هر انسانى را در زير ستاره اى در روى زمين جاى داد." ✍ پی نوشت: 6. «تأنفون» از مادّه «أنف» (بر وزن شرف) به معناى ناخوش داشتن چيزى است. ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
[ثواب الأعمال] أَبِی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِدْرِیسَ عَنِ الْأَشْعَرِیِّ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ إِسْحَاقَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَمَّادٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: مَنْ لَمْ یَعْرِفْ سُوءَ مَا أَتَی إِلَیْنَا مِنْ ظُلْمِنَا وَ ذَهَابِ حَقِّنَا وَ مَا رَکِبَنَا بِهِ فَهُوَ شَرِیکُ مَنْ أَتَی إِلَیْنَا فِیمَا وُلِّینَا بِهِ. جابر از حضرت باقر علیه السّلام نقل کرد که فرمود: هر کس نشناسد ستمی که به ما وارد شده و حق ما را که از بین رفته و آنچه ما دیده ایم، او شریک کسی است که به ما آن ستم را روا داشته در این حکومت ستمگرانه ای که به ما داشته است. 📚 بحارالأنوار ٫ جلد 27 ٫ صفحه 55 @Nahjolbalaghe2