قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🔹 ترجمه و شرح خطبه (۸۲)🔹 ✅وصف دنیا 🔭خطبه در يك نگاه: «مبرّد» در كتاب «كامل» مى گويد: «اين خطبه را
🔹ترجمه و شرح خطبه (۸۲)🔹
↩️بديهى است منظور از دنيا در اينجا زندگى آبرومندانه و خالى از نياز به ديگران نيست; بلکه منظور زندگى هاى تشريفاتى، پر زرق و برق و جنون آميز است.
به هر حال، هدف از اين تعبيرات، فرو نشاندن آتش حرص و طمع، و عشق ديوانهوار به زرق و برق دنياست.
در نهمين و دهمين ويژگى اشاره به نکته بسيار مهمّى درباره دنيا مى کند; نکته اى که غالب مفسّران «نهج البلاغه» و مرحوم «سيّد رضى» گرد آورنده نهج البلاغه را به اِعجاب واداشته و سرمست از شراب طهور خود ساخته است، مى فرمايد: «آن کس که با دنيا بنگرد، به او بصيرت و بينايى مى بخشد و آن کس که به دنيا بنگرد، نابينايش مى سازد!» (مَنْ أَبْصَرَ بِهَا بَصَّرَتْهُ، وَ مَنْ أَبْصَرَ إِلَيْهَا أَعْمَتْهُ).
يعنى آن کس که دنيا را، وسيله نيل به کمال و ابزارى براى وصول به آخرت و سببى از اسباب تکامل قرار دهد، حجاب ها از برابر ديدگان او، کنار خواهد رفت و حقايق جهان را آن چنان که هست در مى يابد، ولى آن کس که دنيا را به عنوان هدف بشناسد و نظر او نسبت به آن نظر استقلالى باشد، نه به عنوان وسيله و ابزار، چنان حجابى بر چشم دل او مى افتد که از ديدن حقايق محروم مى شود; عاشق دنيا و زرق و برق آن مى شود و دلباخته و دلداده عالم مادّه مى گردد و هر چه را جز آن است، به فراموشى مى سپارد.
در واقع خداپرستانِ راستين و دنياپرستان حريص، تفاوتشان در همين است که يکى دنيا را به عنوان مقدّمه اى براى آخرت مى خواهد و ديگرى دنيا را به عنوان هدف نهايى و غايت مطلوب!
دنيا، يعنى: «مجموعه مواهب مادّى» همچون خورشيد عالمتاب است که اگر به آن نگاه کنى، نابينا مى شوى و اگر با آن بنگرى همه چيز را در پرتو نور آن، مشاهده خواهى کرد.
تفسيرهاى ديگرى نيز براى اين جمله ذکر شده است; نخست اين که: منظور از جمله اوّل اين است که: «دنيا را با آن همه آيات الهى و نشانه هاى ربّانى نگاه کنيم.» که هر چه از اين ديدگاه بيشتر به آن بنگريم، بصيرت ما افزون مى شود. و منظور از جمله دوم آن است که: «تنها چشم به مواهب مادّى از بُعد مادّيش بدوزيم.» که سبب محروميت ما از معرفة اللّه و قرب پروردگار خواهد شد.
ديگر اين که: منظور از جمله «أَبْصَرَبِهَا» نگاه کردن به عيوب دنيا و ناپايدارى آن و درس هاى عبرتى که در آن نهفته است، مى باشد; به يقين چنين نگاهى سبب بينايى و هوشيارى است و منظور از جمله «أَبْصَرَ إِلَيْهَا» چشم دوختن به زرق و برق و مظاهر فريبنده آن است که چشم باطن انسان را، کور مى کند.
جمع ميان هر سه معنا نيز در مفهومِ جامعِ اين دو جمله کوتاه و پر معنا بى مانع است و به راستى چه کلام زيبايى! و چه گفتار آموزنده و پر معنايى! اگر انسان تنها همين يک درس را از مکتب مولا بياموزد، براى نجات او در دنيا و آخرت کافى است. صلوات و درود بر آن مولا و پيشوايى که دو جمله کوتاهش، اين قدر الهام بخش و روح پرور و انسان ساز است.
در «نهج البلاغه» و ساير کلمات «معصومين(عليهم السلام)» نيز تعبيراتى هماهنگ با اين سخن مولا ديده مى شود; از جمله، در حديثى آمده است که خداوند به داود فرمود: «يَا دَاوُدُ احْذَرِ الْقُلُوبَ الْمُعَلَّقَةَ بِشَهَوَاتِ الدُّنيَا! فَإِنَّ عُقُولَهَا مَحْجُوبَةٌ عَنِّي; از دلهايى که وابسته به شهوات دنياست بپرهيز! چرا که عقل و درک آنها نسبت به من، در حجاب است».
در حديث ديگرى از همان حضرت (اميرمؤمنان على(عليه السلام)) آمده است: (لِحُبِّ الدُّنْيَا صَمَّتِ الاَْسْمَاعُ عَنْ سَمَاعِ الْحِکْمَةِ وَ عَمِيَتِ الْقُلُوبُ عَنْ نُورِ الْبَصِيرَةِ; به خاطر حبّ دنيا، گوشها از شنيدن حکمت کر شده و چشمِ دلها، از نور بصيرت، نابينا گشته است».
* * *
مرحوم سيّد رضى به پايان اين خطبه که مى رسد چنين مى گويد:
«وَ إذَا تَأَمَّلَ الْمُتَأَمِّلُ قَوْلَهُ(عليه السلام): «وَ مَنْ أَبْصَرَ بِهَا بَصَّرَتْهُ» وَجَدَ تَحْتَهُ مِنَ الْمَعْنَى الْعَجِيبِ وَالْغَرَضِ الْبَعِيدِ، مَا لاَ تُبْلَغُ غَايَتُهُ وَ لاَيُدْرَکُ غَوْرُهُ، لاَ سِيَّمَا إِذَا قَرَنَ إِلَيْهِ قَوْلُهُ: «وَ مَنْ أَبْصَرَ إِلَيْهَا أَعْمَتْهُ» فَإِنَّهُ يَجِدُ الْفَرْقَ بَيْنَ «أَبْصَرَ بِهَا» وَ «أَبْصَرَ إِلَيْهَا» وَاضِحاً نَيِّراً، وَ عَجِيباً بَاهِراً! صَلَوَاتُ اللّهِ وَ سَلاَمُهُ عَلَيْهِ».⬇️
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🔹ترجمه و شرح خطبه (۸۲)🔹 ↩️بديهى است منظور از دنيا در اينجا زندگى آبرومندانه و خالى از نياز به ديگرا
↩️«اگر به درستى انسان در اين سخن امام(عليه السلام) که مى فرمايد: (وَ مَنْ أَبْصَرَ بِهَا بَصَّرَتْهُ) (کسى که با آن بنگرد بينايش مى کند) دقّت کند، در آن معناى شگفت آور و مفهوم ژرفى خواهد يافت که هرگز به عمق آن نتوان رسيد، به ويژه اگر جمله (مَنْ أَبْصَرَ إِلَيْهَا أَعْمَتْهُ) (کسى که به دنيا بنگرد و منتهاى آرزويش را دنيا قرار دهد کورش خواهد کرد) در کنار جمله بالا گذارده شود; در اين صورت فرق واضحى ميان آن دو خواهد يافت، فرقى روشن و شگفت انگيز و آشکار. درود و سلام خدا بر او باد».
مرحوم «سيّد رضى» نخواسته است فرق ميان اين دو را واضحتر و آشکارتر از اين بيان کند; شايد به اين منظور که ذهن شارحان و عالمان، به هر سو برود و تفسيرهاى گوناگونى را براى اين جمله کشف کنند.
* * *
نکته ها:
1- چگونگى حساب اعمال در جهان ديگر
مسأله حساب در روز «معاد» که در خطبه بالا به آن اشاره شده است، از مسايل قطعى در اسلام است که در آيات بسيارى از قرآن مجيد و اخبار متواترى وارد شده است و دايره آن، تمام اعمال انسان از کوچک و بزرگ و گفتار و رفتار و حتّى سخن گفتن و سکوت را شامل مى شود و از همان آيات و روايات استفاده مى شود که در حسابرسىِ اعمالِ آدمى در قيامت، فوق العاده دقّت و موشکافى مى شود; همان گونه که در آيه 16 سوره لقمان آمده است: «يَا بُنَىَّ إِنَّهَا إِنْ تَکُ مِثْقَالَ حَبَّة مِنْ خَرْدَل فَتَکُنْ فِي صَخْرَة أَوْ فِي السَّموَاتِ أَوْ فِي الاَْرْضِ يَأْتِ بِهَا اللّهُ إِنَّ اللّهَ لَطِيفٌ خَبِيرٌ; پسرم! اگر به اندازه سنگينى دانه خردلى (عمل نيک يا بد) باشد و در دل سنگى يا گوشه اى از آسمانها يا زمين پنهان گردد، خداوند آن را (در قيامت) براى حسابرسى مى آورد، خداوند دقيق و آگاه است.»
در مجموع، قرآن مجيد و روايات اسلامى در مورد حساب روز قيامت، به چند موضوع مهمّ اشاره مى کند.
الف: عموميت حساب و شمول آن نسبت به همه انسانها از اوّلين و آخرين و حتّى انبيا و پيامبران; تا آنجا که يکى از اسامى روز قيامت «يوم الحساب» است که در چندين آيه از قرآن مجيد آمده است.
عموميت نه تنها در مورد انسانها بلکه درباره تمام اعمال آنها نيز مى باشد، چنانکه در آيه 47 سوره انبياء مى خوانيم: «وَ نَضَعُ الْمَوَازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيَامَةِ فَلاَ تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئاً وَ إِنْ کَانَ مِثْقَالَ حَبَّة مِنْ خَرْدَل أَتَيْنَا بِهَا وَ کَفَى بِنَا حَاسِبِينَ; و در قيامت ترازوهاى عدالت را در ميان مى نهيم و به هيچ کس کمترين ظلمى نمى شود و اگر اعمال نيک و بدى به اندازه دانه خردلى باشد، آن را براى حساب حاضر مى کنيم و کافى است که ما حسابرس باشيم.»
البتّه کسانى هستند که به خاطر زشتى فوق العاده اعمال، يا نيکويى فوق العاده آن، بدون حساب وارد جهنّم يا بهشت مى شوند و به تعبير ديگر: حساب آنها روشن است. در حديثى از امام زين العابدين(عليه السلام) مى خوانيم: «إِعْلَمُوا عِبَادَ اللّهِ! إِنَّ أَهلَ الشِّرْکِ لاَتُنْصَبُ لَهُمُ الْمَوَازِينُ وَلاَتُنْشَرُ لَهُمُ الدَّوَاوِينُ وَ إِنَّماَ يُحْشَرُونَ إِلى جَهَنَّمَ زُمَراً; بدانيد اى بندگان خدا! که مشرکانِ (لجوج و طغيانگر) ترازوى سنجش اعمال براى آنها برپا نمى شود و نامه اعمالشان بررسى نمى گردد; بلکه گروه گروه بسوى جهنم فرستاده مى شوند».
ب: سرعت حساب; در آيات و روايات اين نکته به خوبى روشن است که حساب الهى در قيامت بسيار سريع است; از جمله در هشت آيه از آيات قرآن مجيد، خداوند به عنوان «سريع الحساب» معرّفى شده است. در حديثى مى خوانيم: «إنَّ اللّهَ يُحَاسِبُ الْخَلائِقَ کُلَّهُمْ فِي مِقْدَارِ لَمْحِ الْبَصَرِ; خداوند حساب همه بندگان را در يک چشم به هم زدن رسيدگى مى کند».
دليل اين سرعت روشن است; چرا که سرعتِ محاسبه به علم و آگاهى بستگى دارد و با توجّه به احاطه علمى پروردگار، براى رسيدگى به حساب انسان ها در يک لحظه مشکلى وجود ندارد! مگر اينکه خداوند بخواهد گروهى را براى مجازات، يا به رنج افکندن يا حکمتى ديگر در پاى ميزان حساب، معطّل کند.
اصولا اعمال ما آثارى در روح و جسم ما به يادگار مى گذارد که با يک نگاه اجمالى به آن، از سوى کسى که اين آثار را مى بيند، حساب روشن است و از يک نظر مى توان اعمال انسان را به کارکرد «اتومبيل ها» تشبيه کرد که با يک نگاه روى صفحه «کيلومتر شمار» آن، مى توان فهميد که در طى بيست سال چه مقدار راه رفته است; مخصوصاً در عصر کامپيوتر - که گاه با اشاره به يک دکمه همه چيز بر صفحه آن نمايان مى شود - مسأله سرعت حساب امر پيچيده اى نيست.
✔️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
#در_محضر_اهل_بیت
امام علي عليه السلام :قُمْ عَنْ مَجْلِسِكَ لاَِبيكَ وَ مُعَلِّمِكَ وَ إِنْ كُنْتَ اءَميراً.
به احترام پدر و معلّمت از جاى برخيز. اگر چه فرمانروا باشى .
#روز معلم
@Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#موعظه
🎥داستان جالب از قبض روح حضرت نوح علیه السلام
🎙استاد مسعود عالی
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: چهل و سوم 🔷واقعه غدیرخم #علامهامینی ﻭ ﺑﺎﺳﻨﺎﺩ ﺧﻮﺩ ﺍﺯ ﺍﺑﻦ ﻋﺒﺎﺱ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤ
ترجمه کتاب الغدیر🔹
✅ قسمت: چهل و چهارم
🔷واقعه غدیرخم
#علامهامینی
9- ﺣﺎﻓﻆ، ﺍﺑﻮ ﺳﻌﻴﺪ ﺳﺠﺴﺘﺎﻧﻲ ﻣﺘﻮﻓﺎﻱ 477 (ﺷﺮﺡ ﺣﺎﻝ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺝ 1 ﺹ 183 ﺫﻛﺮ ﺷﺪ) ﺩﺭ " ﻛﺘﺎﺏ ﺍﻟﻮﻟﺎﻳﻪ " ﺑﺎﺳﻨﺎﺩﺵ ﺍﺯ ﭼﻨﺪﻳﻦ ﻃﺮﻳﻖ ﺍﺯ ﺍﺑﻦ ﻋﺒﺎﺱ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﻛﻪ ﮔﻔﺖ: ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻣﺎﻣﻮﺭ ﺷﺪ ﻛﻪ ﻭﻟﺎﻳﺖ ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺭﺍ ﺗﺒﻠﻴﻎ ﻧﻤﺎﻳﺪ، ﭘﺲ ﺧﺪﺍﻱ ﻋﺰ ﻭ ﺟﻞ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﺭﺍ ﺑﺎﻭ ﻧﺎﺯﻝ ﻓﺮﻣﻮﺩ: " ﻳﺎ ﺍﻳﻬﺎ ﺍﻟﺮﺳﻮﻝ ﺑﻠﻎ ﻣﺎ ﺍﻧﺰﻝ ﺍﻟﻴﻚ ﻣﻦ ﺭﺑﻚ... " ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﺁﻳﻪ، ﭼﻮﻥ ﺭﻭﺯ ﻏﺪﻳﺮ ﺧﻢ ﺷﺪ، ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺑﭙﺎ ﺧﺎﺳﺖ ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﺩﺍﻱ ﺣﻤﺪ ﻭ ﺳﺘﺎﻳﺶ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺁﻳﺎ ﻣﻦ ﺍﻭﻟﻲ (ﺳﺰﺍﻭﺍﺭﺗﺮ) ﺑﺸﻤﺎ ﻧﻴﺴﺘﻢ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﺷﻤﺎ؟ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺑﻠﻲ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻓﻤﻦ ﻛﻨﺖ ﻣﻮﻟﺎﻩ ﻓﻌﻠﻲ ﻣﻮﻟﺎﻩ، ﺍﻟﻠﻬﻢ ﻭﺍﻝ ﻣﻦ ﻭﺍﻟﺎﻩ ﻭ ﻋﺎﺩ ﻣﻦ ﻋﺎﺩﺍﻩ، ﻭ ﺍﺣﺐ ﻣﻦ ﺍﺣﺒﻪ، ﻭ ﺍﺑﻐﺾ ﻣﻦ ﺍﺑﻐﻀﻪ، ﻭ ﺍﻧﺼﺮ ﻣﻦ ﻧﺼﺮﻩ ﻭ ﺍﻋﺰ ﻣﻦ ﺍﻋﺰﻩ ﻭ ﺍﻋﻦ ﻣﻦ ﺍﻋﺎﻧﻪ (ﻃﺮﺍﻳﻒ). 10- ﺣﺎﻓﻆ، ﺣﺎﻛﻢ ﺣﺴﻜﺎﻧﻲ، ﺍﺑﻮ ﺍﻟﻘﺎﺳﻢ (ﺷﺮﺡ ﺣﺎﻝ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺝ 1 ﺹ 184 ﺫﻛﺮ ﺷﺪ) ﺩﺭ " ﺷﻮﺍﻫﺪ ﺍﻟﺘﻨﺰﻳﻞ ﻟﻘﻮﺍﻋﺪ ﺍﻟﺘﻔﺼﻴﻞ ﻭ ﺍﻟﺘﺎﻭﻳﻞ " ﺑﺎﺳﻨﺎﺩﺵ، ﺍﺯ ﻛﻠﺒﻲ، ﺍﺯ ﺍﺑﻲ ﺻﺎﻟﺢ، ﺍﺯ ﺍﺑﻦ ﻋﺒﺎﺱ ﻭ ﺟﺎﺑﺮ ﺍﻧﺼﺎﺭﻱ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻛﻪ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺧﺪﺍﻱ ﺗﻌﺎﻟﻲ ﺍﻣﺮ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﻣﺤﻤﺪ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺭﺍ ﻛﻪ ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺭﺍ ﻣﻨﺼﻮﺏ ﻭ ﻭﻟﺎﻳﺖ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺧﻠﻖ ﺍﻋﻠﺎﻡ ﻧﻤﺎﻳﺪ. ﺁﻧﺤﻀﺮﺕ ﺗﺮﺳﻴﺪ ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺑﮕﻮﻳﻨﺪ: ﺍﺯ ﭘﺴﺮ ﻋﻢ ﺧﻮﺩ ﻫﻮﺍﺩﺍﺭﻱ ﻣﻴﻜﻨﺪ ﻭ ﺁﻧﺤﻀﺮﺕ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺁﻥ ﻧﻜﻮﻫﺶ ﻛﻨﻨﺪ، ﻟﺬﺍ ﺧﺪﺍﻱ ﻣﺘﻌﺎﻝ ﺑﺎﻭ ﻭﺣﻲ ﻓﺮﻣﻮﺩ: " ﻳﺎ ﺍﻳﻬﺎ ﺍﻟﺮﺳﻮﻝ ﺑﻠﻎ ﻣﺎ ﺍﻧﺰﻝ ﺍﻟﻴﻚ ﻣﻦ ﺭﺑﻚ... " ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﺁﻳﻪ، ﭘﺲ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺭﻭﺯ ﻏﺪﻳﺮ ﺧﻢ ﻭﻟﺎﻳﺖ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺧﻠﻖ ﺍﺳﺘﻮﺍﺭ ﻓﺮﻣﻮﺩ. (ﻣﺠﻤﻊ
ﺍﻟﺒﻴﺎﻥ ﺝ 2 ﺹ 223 (. 11- ﺣﺎﻓﻆ، ﺍﺑﻮ ﺍﻟﻘﺎﺳﻢ ﺍﺑﻦ ﻋﺴﺎﻛﺮ ﺷﺎﻓﻌﻲ، ﻣﺘﻮﻓﺎﻱ ﺳﺎﻝ 571 (ﺷﺮﺡ ﺣﺎﻝ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺝ 1 ﺹ 189 ﺫﻛﺮ ﺷﺪ) ﺑﺎﺳﻨﺎﺩ ﺧﻮﺩ ﺍﺯ ﺍﺑﻲ ﺳﻌﻴﺪ ﺧﺪﺭﻱ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻛﻪ ﺁﻳﻪ ﻣﺬﻛﻮﺭﻩ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﻏﺪﻳﺮ ﺧﻢ ﺩﺭ ﺷﺎﻥ ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﻃﺎﻟﺐ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. 12- ﺍﺑﻮ ﺍﻟﻔﺘﺢ ﻧﻄﻨﺰﻱ (ﺷﺮﺡ ﺣﺎﻝ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺝ 1 ﺹ 188 ﺫﻛﺮ ﺷﺪ) ﺩﺭ ﺧﺼﺎﻳﺺ ﺍﻟﻌﻠﻮﻳﻪ ﺑﺎﺳﻨﺎﺩ ﺧﻮﺩ ﺍﺯ ﺍﻣﺎﻣﻴﻦ، ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﻋﻠﻲ ﺍﻟﺒﺎﻗﺮ ﻭ ﺟﻌﻔﺮ ﺑﻦ ﻣﺤﻤﺪ ﺍﻟﺼﺎﺩﻕ ﻋﻠﻴﻬﻢ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﻛﻪ ﺁﻳﻪ ﻣﺰﺑﻮﺭ ﺭﻭﺯ ﻏﺪﻳﺮﺧﻢ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ (ﺿﻴﺎﺀ ﺍﻟﻌﺎﻟﻤﻴﻦ). 13- ﺍﺑﻮ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﻓﺨﺮ ﺍﻟﺪﻳﻦ ﺭﺍﺯﻱ ﺷﺎﻓﻌﻲ، ﻣﺘﻮﻓﺎﻱ 606 (ﺷﺮﺡ ﺣﺎﻝ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺝ 1 ﺹ 192 ﺫﻛﺮ ﺷﺪ) ﺩﺭ ﺝ 3 ﺗﻔﺴﻴﺮ ﻛﺒﻴﺮ ﺹ 636 ﮔﻮﻳﺪ: ﺩﻫﻢ ﺁﻳﻪ ﻣﺰﺑﻮﺭ ﺩﺭ ﻓﻀﻞ ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪ ﻭ ﭼﻮﻥ ﺁﻳﻪ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪ (ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ) ﺩﺳﺖ ﺍﻭ ﺭﺍ (ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺭﺍ) ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻣﻦ ﻛﻨﺖ ﻣﻮﻟﺎﻩ ﻓﻌﻠﻲ ﻣﻮﻟﺎﻩ، ﺍﻟﻠﻬﻢ ﻭﺍﻝ ﻣﻦ ﻭﺍﻟﺎﻩ، ﻭ ﻋﺎﺩ ﻣﻦ ﻋﺎﺩﺍﻩ، ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻋﻤﺮ ﺭﺿﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻨﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﻠﺎﻗﺎﺕ ﻛﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﮔﻮﺍﺭﺍ ﺑﺎﺩ ﺗﻮ ﺍﻱ ﭘﺴﺮ ﺍﺑﻲ ﻃﺎﻟﺐ، ﮔﺮﺩﻳﺪﻱ ﻣﻮﻟﺎﻱ ﻣﻦ ﻭ ﻣﻮﻟﺎﻱ ﻫﺮ ﻣﺮﺩ ﻭ ﺯﻥ ﻣﻮﻣﻦ، ﻭ ﺍﻳﻦ ﻗﻮﻝ ﺍﺑﻦ
ﻋﺒﺎﺱ ﻭ ﺑﺮﺍﺀ ﺑﻦ ﻋﺎﺯﺏ ﻭ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﻋﻠﻲ ﺍﺳﺖ. 14- ﺍﺑﻮ ﺳﺎﻟﻢ ﻧﺼﻴﺒﻲ، ﺷﺎﻓﻌﻲ، ﻣﺘﻮﻓﺎﻱ 562 (ﺷﺮﺡ ﺣﺎﻝ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺷﻌﺮﺍﻱ ﻗﺮﻥ ﻫﻔﺘﻢ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺁﻣﺪ) ﺩﺭ " ﻣﻄﺎﻟﺐ ﺍﻟﺴﻮﻝ " ﺹ 16 ﮔﻮﻳﺪ: ﭘﻴﺸﻮﺍ ﺍﺑﻮﺍﻟﺤﺴﻦ ﻋﻠﻲ ﻭﺍﺣﺪﻱ ﺩﺭ ﻛﺘﺎﺏ ﺧﻮﺩ، ﻣﺴﻤﻲ ﺑﻪ " ﺍﺳﺒﺎﺏ ﺍﻟﻨﺰﻭﻝ " ﺑﺴﻨﺪ ﺧﻮﺩ ﺧﺒﺮﻱ ﺭﺍ ﻧﻘﻞ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻛﻪ ﺳﻨﺪ ﺁﻧﺮﺍ ﻣﻨﺘﻬﻲ ﻣﻴﻜﻨﺪ ﺑﻪ ﺍﺑﻲ ﺳﻌﻴﺪ ﺧﺪﺭﻱ ﺭﺿﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻨﻪ ﻛﻪ ﮔﻔﺖ: ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﻏﺪﻳﺮ ﺧﻢ [ ﺻﻔﺤﻪ 98] ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﻃﺎﻟﺐ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. 15- ﺣﺎﻓﻆ، ﻋﺰ ﺍﻟﺪﻳﻦ ﺭﺳﻌﻨﻲ ﻣﻮﺻﻠﻲ، ﺣﻨﺒﻠﻲ، ﻣﺘﻮﻟﺪ ﺳﺎﻝ 589 ﻭ ﻣﺘﻮﻓﺎﻱ 661 (ﺷﺮﺡ ﺣﺎﻝ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺝ 1 ﺹ 196 ﺫﻛﺮ ﺷﺪ) ﺩﺭ ﺗﻔﺴﻴﺮ ﺧﻮﺩ (ﺳﺘﺎﻳﺶ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺗﻔﺴﻴﺮ ﺍﻭ ﺍﺯ ﻗﻮﻝ ﺫﻫﺒﻲ ﻗﺒﻠﺎ ﺫﻛﺮ ﺷﺪﻩ) ﺍﺯ ﺍﺑﻦ ﻋﺒﺎﺱ ﺭﺿﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻨﻪ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻛﻪ ﮔﻔﺖ: ﭼﻮﻥ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺩﺳﺖ ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻣﻦ ﻛﻨﺖ ﻣﻮﻟﺎﻩ ﻓﻌﻠﻲ ﻣﻮﻟﺎﻩ، ﺍﻟﻠﻬﻢ ﻭﺍﻝ ﻣﻦ ﻭﺍﻟﺎﻩ، ﻭ ﻋﺎﺩ ﻣﻦ ﻋﺎﺩﺍﻩ، 16- ﺷﻴﺦ ﺍﻟﺎﺳﻠﺎﻡ، ﺍﺑﻮ ﺍﺳﺤﻖ ﺣﻤﻮﻳﻨﻲ ﻣﺘﻮﻓﺎﻱ 722 (ﺷﺤﺮ ﺣﺎﻝ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺝ 1 ﺹ 200 ﺫﻛﺮ ﺷﺪ) ﺩﺭ " ﻓﺮﺍﻳﺪ ﺍﻟﺴﻤﻄﻴﻦ " ﺍﺯ ﺍﺳﺘﺎﺩﺍﻥ ﺳﻪ ﮔﺎﻧﻪ ﺧﻮﺩ: ﺳﻴﺪ ﺑﺮﻫﺎﻥ ﺍﻟﺪﻳﻦ ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﺑﻦ ﻋﻤﺮ ﺣﺴﻴﻨﻲ ﻣﺪﻧﻲ، ﻭ ﺷﻴﺦ ﭘﻴﺸﻮﺍ ﻣﺠﺪ ﺍﻟﺪﻳﻦ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﻦ ﻣﺤﻤﻮﺩ ﻣﻮﺻﻠﻲ، ﻭ ﺑﺪﺭ ﺍﻟﺪﻳﻦ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﺍﺳﻌﺪ ﺑﺨﺎﺭﻱ ﺑﺎﺳﻨﺎﺩﺷﺎﻥ ﺍﺯ ﺍﺑﻲ ﻫﺮﻳﺮﻩ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﻛﻪ: ﺁﻳﻪ ﻣﺰﺑﻮﺭ ﺩﺭ ﺷﺎﻥ ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. 17- ﺳﻴﺪ ﻋﻠﻲ ﻫﻤﺪﺍﻧﻲ ﻣﺘﻮﻓﺎﻱ 786 (ﺷﺮﺡ ﺣﺎﻝ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺝ 1 ﺹ 205 ﮔﺬﺷﺖ) ﺩﺭ " ﻣﻮﺩﻩ ﺍﻟﻘﺮﺑﻲ " ﺍﺯ ﻗﻮﻝ ﺑﺮﺍﺀ ﺑﻦ ﻋﺎﺯﺏ ﺭﺿﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻨﻪ ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩﻩ ﻛﻪ ﮔﻔﺖ: ﺑﺎ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺩﺭ ﺣﺠﻪ ﺍﻟﻮﺩﺍﻉ ﺁﻣﺪﻡ ﭼﻮﻥ ﺑﻐﺪﻳﺮ ﺧﻢ ﺭﺳﻴﺪﻳﻢ ﻧﻤﺎﺯ ﺟﻤﺎﻋﺖ ﺍﻋﻠﺎﻡ ﺷﺪ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺯﻳﺮ ﺩﺭﺧﺘﻲ ﻧﺸﺴﺖ ﻭ ﺩﺳﺖ ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺁﻳﺎ ﻣﻦ ﺍﻭﻟﻲ (ﺳﺰﺍﻭﺍﺭﺗﺮ) ﺑﻤﻮﻣﻨﻴﻦ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﻴﺴﺘﻢ؟ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺑﻠﻲ، ﻫﺴﺘﻲ ﻳﺎ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺁﮔﺎﻩ ﺑﺎﺷﻴﺪ، ﻫﺮ ﻛﺲ ﻣﻦ ﻣﻮﻟﺎﻱ ﺍﻭﻳﻢ ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻣﻮﻟﺎﻱ ﺍﻭ ﺍﺳﺖ، ﺑﺎﺭ ﺧﺪﺍﻳﺎ، ﺩﻭﺳﺖ ﺑﺪﺍﺭ ﺩﻭﺳﺖ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻭ ﺩﺷﻤﻦ ﺑﺪﺍﺭ ﺩﺷﻤﻦ ﺍﻭ ﺭﺍ، ﺳﭙﺲ ﻋﻤﺮ ﺭﺿﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻨﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﻠﺎﻗﺎﺕ ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﺑﺎﻭ ﮔﻔﺖ: ﮔﻮﺍﺭﺍ ﺑﺎﺩ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺍﻱ ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﻃﺎﻟﺐ ﮔﺮﺩﻳﺪﻱ ﻣﻮﻟﺎﻱ ﻣﻦ ﻭ ﻣﻮﻟﺎﻱ ﻫﺮ ﻣﺮﺩ ﻭ ﺯﻥ ﻣﻮﻣﻦ، ﻭ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺑﺎﺭﻩ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪ " ﻳﺎ ﺍﻳﻬﺎ ﺍﻟﺮﺳﻮﻝ ﺑﻠﻎ ﻣﺎ ﺍﻧﺰﻝ ﺍﻟﻴﻚ ﻣﻦ ﺭﺑﻚ... " ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﺁﻳﻪ.
✔️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2