eitaa logo
نسیم عرفان
2.7هزار دنبال‌کننده
20 عکس
2 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
321 اسماء حسنی.mp3
10.83M
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 #عرفان_دروادی_عمل جلسه 321 (1398.11.12 شنبه) https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal https://eitaa.com/nasimehekmat
نسیم عرفان
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 #عرفان_دروادی_عمل جلسه 321 (1398.11.12 شنبه) https://eitaa.com/Nasimehekmat_Erfandarvadi
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 بسم الله الرحمن الرحیم عرفان در وادی عمل جلسه ۳۲۱ (۱۲ بهمن ۱۳۹۸) 🔴 بخش اول 🔵 اسم شریف الرزاق ✅ در مورد اسم رزاق توضیح دادیم که چگونه این اسم به هر موجودی مدد می‌رساند. خدا هم فرموده است که بر عهدۀ من است که به هر موجودِ نیازمندِ روزی، روزی بدهم. همچنین گفتیم خداوند، حصرِ در رازقیت دارد؛ رزّاق اصلی او است. اگر این رزّاق اصلی را جدی بگیریم، خیلی از مسائل تغییر ‌می‌کند. ❇️ رزاقیت خداوند به این معنا نیست که ما طلب روزی نکنیم. مبنای عرفانیِ اینکه چرا باید طلب صورت بگیرد، بیان شد. بیان کردیم که چگونه می‌توانیم افزون بر این طلبِ رسمی، کارهایی انجام دهیم تا رزویِ ما افزوده شود. 🔵 اتصاف به اسم رزاق ✳️ اساساً هر اسمی وجود دارد، می‌تواند در انسان پیاده شود و انسان عبد آن اسم شود. «عبدالاسم» را توضیح دادیم. در باب روزی عرض شد که همه داریم روزی می‌خوریم، ولی می‌شود به شکلی زندگی کرد که در عین اینکه روزی می‌خوریم، برای خود توحید جمع کنیم. ✅ ما می‌دانیم که دین حق است و می‌دانیم که هر آنچه دین راجع به واقعیات می‌گوید، حق است؛ این را بر حسب اعتقاد می‌پذیریم. مؤمن در سطح اول این کار را می‌کند: هرکس به او روزی می‌دهد، می‌گوید خدا روزی داده است. با کمی توجه می‌بینیم که این فرهنگ در زبان عمومی آمده است؛ این امر برای عموم افراد حتی در حد به دل رساندن هم نیست. این خیلی مغتنم است که در فرهنگ این موضوع اشباع شود. فرهنگ همیشه یک لایه اولیه دارد و وقتی به جان‌ها می‌خورد، آهسته‌آهسته به عمق می‌رود و اثر می‌گذارد. این مرحلۀ اول عمومی است. مؤمن از این فرهنگ عمومی بالاتر می‌رود. ✳️ مؤمن وقتی عمق پیدا کند، به‌تدریج می‌گوید: درست است که من در آن معامله سود کردم، ولی خدا خواست که من بهره ببرم. این را باور دارد. این باور خیلی ارزشمند است. به تعبیر دیگر، دین یک دستگاه تبیینی حقیقی را در اختیار همه مؤمنان گذاشته است. ولی مؤمنانی که نرسیده‌اند، این دستگاه تبیینی خیلی کمک می‌کند. درست مثل اینکه برخی تحقیقات در فیزیک و شیمی وجود دارد، ولی ما انجام نداده‌ایم. ولی چون آنها گفته‌اند، ما هم آن اندیشه‌ها را قبول داریم. حتی ما اگر درسش را هم نمی‌خواندیم، قبول می‌کردیم. مثلاً میکروب را که ما تحقیق نکرده‌ایم، ولی چون شنیده‌ایم و در عرف هم گفته می‌شود، ما هم می‌گوییم و قبول می‌کنیم. مثلاً می‌گوییم فیزک و شیمی یک دستگاه تبیینی دارد و ما هم در تحلیل‌های خود به کار می‌بریم. این یک چیز است. اما وقتی به دین می‌رسیم، یک دستگاه تبیینیِ واقعی است. 🔵 قرآن یک دستگاه تبیینی ناب ✅ تقاضا می‌کنم قرآن زیاد بخوانید. چرا؟ چون قرآن یک دستگاه تبیینیِ ناب است. یعنی، آدم همیشه باید بداند با چه روبرو است و چگونه باید تعامل کند. معمولاً قرآن مباحث اصلیِ هستی‌شناختی و تعاملاتی را چه در سطح و چه در عمق، به درستی تبیین کرده است. ✳️ برخی تا حرف می‌زنند من می‌فهمم که قرآن زیاد خوانده‌اند. ولی برخی دیگر تا حرف می‌زنند، در می‌یابم که یا قرآن نخوانده‌اند یا به جانشان ننشسته است. قرآن که زیاد بخوانید، دستگاه تبیینی شما را تغییر می‌دهد. یکی از اینها، مسئله رزق و روزی است. ✳️ مؤمن یک دستگاه تبیینیِ خاصی دارد که قرآن به او داده است و با آن زیست می‌کند. به تعبیر دیگر، می‌فهمد که اینجا خدا داده است، ولو اینکه از طریق این مشتری به دست آورده است. ✅ اگر قرار شد کسی صادقانه بیاید دین را مراعات کند و جانب خدا را رعایت کند، خداوند سبحان می‌گوید: هرجوری که باشد من روزی‌اش را می رسانم از ورایِ تجارتِ کلِ تاجر. متن حدیث را قبلاً خواندم. ✳️ گاهی مؤمن می‌بیند که خدا بر او سخت گرفته است. سؤال می‌کند که چه شده است که خدا بر من سخت گرفته است؟ خدا که سخت نمی‌گیرد. چرا سخت گرفته است؟ این بی‌دلیل نیست. یعنی، با توجه به آن دستگاه تبیینی که دارد، این را می‌فهمد. بی‌دلیل نیست که این فرد با اینکه مؤمن است و هیچ خطایی نمی‌کند، خدا بر او سخت گرفته است. ✅ در مورد مرحوم قاضی نقل می‌کنند که هروقت وضعیتِ مالی‌اش ضیق‌تر بود، حال معنوی‌اش بهتر و قوی‌تر بود. یکی از اساتید ما هم می فرمود: هروقت مصیبت‌هایم زیاد بود، حال معنوی‌ام خوش‌تر بود. ❇️ به هر حال مؤمن در ابتدا تبیین و تحلیل دارد و پس از مدتی بر مبنای این تحلیل، تجربیاتی پیدا می‌کند و بعد القاهای خوش و چیزهای جدیدتری درست می‌شود. https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 بسم الله الرحمن الرحیم عرفان در وادی عمل جلسه ۳۲۱ (۱۲ بهمن ۱۳۹۸) 🔴 بخش اول 🔵 اسم شریف
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 عرفان در وادی عمل جلسه ۳۲۱ (۱۲ بهمن ۱۳۹۸) 🔴 بخش دوم ✅ مؤمن در ابتدا این را می‌فهمد که خدا روزی می‌دهد.کمی که جلوتر رفت این خاصیت قوی‌تر می‌شود و می‌بیند که دست خدا روزی را چگونه تقسیم می‌کند. می‌بیند که فلان شخص چون بین‌الطلوعین نشسته است، خدا روزی‌اش را زیاد کرده است؛ یا فلان خطا را کرد، خدا روزی‌اش را کم کرد. در اینجا خیلی از اسرار دین را می‌فهمد. ❇️ برخی هم آن‌قدر قوی می‌شوند که به مبداء اصلی رزاقیتِ الهی وصل می‌شوند و تمام تقدیرات را می‌بینند که از اسم اصلی رزاق چطور می‌آید و تعاملات جرح و تعدیلی با اسمای دیگر چگونه کار را پیش می‌برد. این سطح اول می‌شود که مؤمن نگاه توحیدی پیدا می‌کند. این نگاه توحیدی که قوی شد، مناسبت ایجاد می‌کند؛ مناسبت که ایجاد شد، آدم به جایی می‌رسد که احساس می‌کند که این صفت حق، صفت زیبایی است؛ تا جایی که می‌رسد به اینکه ما هم مظهر آن اسم باشیم. این می‌شود «عبدالاسم» و در بحث ما می‌شود «عبدالرزاق». ✳️ به بنده خدایی نشان دادند که احسان و رحمت حق‌تعالی است که دارد عالم را اداره می‌کند. این را که دید، خودش هم از جنس رحمت الهی شد. در مورد رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم در قرآن آمده است: «فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُم» (آل عمران ۱۵۹)؛ یعنی، آن رحمت در دل انسان می‌نشیند، به‌دلیل اینکه رحمت خدا را دیده است. ❇️ دلیل چیست؟ نفس ما خوپذیر است. ما با هرکس بنشینیم، وقتی خصلت خوب داشته باشد، تأثیر می‌پذیریم. ✅ اگر کسی خصلتی را ندارد و دوست دارد آن خصلت را داشته باشد، با کسی بنشیند که او این خصلت را داشته باشد تا به‌تدریج آن خلق‌وخو را پیدا کند. ناخودآگاه این خصلت‌ها را پیدا می‌کند. بسیاری از خلق‌وخویِ پدر و مادرها که به فرزندان منتقل می‌شود، غیر از مباحث وراثتی، به دلیل همین ارتباط نفس با نفس است که نفس تأثیر می‌پذیرد. ✳️ اگر نفس انسان زیاد با خدا بنشیند، خدایی می‌شود؛ متخلق به اسمای الهی می‌شود. اینکه در روایات آمده است: «تخلقوا باسماء الله» چندگونه معنی می‌شود. مرتبۀ پایینش این است که رنگ او را گرفته؛ با او بوده؛ لمسش کرده؛ تمایل پیدا کرده و ادامه داده است. لذا این وصف در او نشسته است. این مرحله اول است که نفس انسان خوپذیر است و دوست دارد مثل خدا شود: چه در رزق؛ چه در حکمت؛ چه در حلم؛ چه در علم؛ چه در رحمت. ✅ معمولاً تخلق به اخلاق الهی، برای مراحل اولیه، حتی در آن مؤمنِ دارایِ دستگاه تبیینی که با تجربیاتی همراه شده و لطف رزاقیت را چشیده است، دوست دارد، در رزاق بودن مثل خدا باشد. چون می‌بیند که رزق الهی بی‌منّت و از سر رحمت و لطف است، کم‌کم از سر رحمت الهی اینها در او می‌نشیند و خودش هم واسطه رزق الهی می‌شود. ❇️ از باب نمونه، خداوند «علیم» است؛ یکی مانند علامه طباطبایی واسطه علم الهی می‌شود تا این اسم «علیم» خودش را نشان بدهد. ✳️ در مورد رزق هم همین‌طور است. مؤمن می‌گوید خدا رزّاق است و من هم (دوست دارم) واسطۀ رزق شَوم تا خدا رزقش را از کانال من به دیگران برساند. اگر من هم نباشم، خدا از کانال دیگری رزقش را به دیگران می‌رساند؛ ولی من دوست دارم مجرایِ فیض حق‌تعالی شَوم. این را می‌گویند «عبدالاسم». ✅ این مرحله اول «عبدالاسم» شدن است که در خصوص رزاقیت پیاده می‌کنیم. اگرچه می‌دانم عرفا «عبدالاسم» را خیلی بالا می‌برند. ❇️ چنین کسی با چنین نگاهی، در مورد میهمانش چگونه می‌شود؟ نگاهش در مورد فرزندان و همسرش که برای آنها روزی می‌برد، چگونه است؟ قبلاً به عنوان واجب این امور را انجام می‌داد. هیچ اشکالی هم نداشت. الان چگونه نگاه می‌کند؟ ✅ چنین کسی، خوشش می‌آید که دیگران سر سفره اش نشسته اند و روزی می‌خورند. دوست دارد، همان خُلق خدایی را در خود ایجاد کند. ✳️ خرقانی می‌گوید: «آنکه در این سرا درآید، نانش دهید و از ایمانش مپرسید؛ چه آن‌کس که نزد باری‌تعالی به جان ارزد، البته بر خوانِ بوالحسن به نان ارزد»؛ هرکسی که بر در خانه ما آمده است به او نان بدهید. خدا به او جان داده است، من به او نان ندهم؟ در این سخن چه چیزی وجود دارد؟ آن لطف الهی در آن هست. ✅ چنین کسی کسب و کار برایش معنا دارد؛ انفاق معنا دارد؛ میهمانی دادن معنا دارد؛ و اینکه اهل و عیالش سر سفرۀ او روزی می‌خورند، معنا دارد. ❇️ شخص دارد کسب و کار خودش را انجام می‌دهد، ولی نوع نگاه و تعاملش تغییر می‌کند. کسی‌که دوست دارد مجرایِ فیض الهی باشد، به مردم سخت می‌گیرد و مو را از ماست می‌کشد یا دوست دارد به مردم خیر بیشتری برساند و به اندازه‌ای هم که خودش لازم دارد استفاده کند؟ https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 عرفان در وادی عمل جلسه ۳۲۱ (۱۲ بهمن ۱۳۹۸) 🔴 بخش دوم ✅ مؤمن در ابتدا این را می‌فهمد ک
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 عرفان در وادی عمل جلسه ۳۲۱ (۱۲ بهمن ۱۳۹۸) 🔴 بخش سوم ✅ بعضی‌ها را دیده‌ام با اینکه خودشان نیاز مالی ندارند، ولی کار می‌کنند تا ده‌ها هزار نفر را کمک کنند و زندگی‌شان بگذرد و از کانال آنها روزی بخورند. مؤمن اگر به اینجا برسد، مظهر اسم «رزاق» شده است. با اینکه می‌دانیم: «إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ» (ذاریات ۵۸)؛ خدا در روزی بی‌حدّ و حصر و بی‌شریک دارد کار می‌کند. کسی در کنارش نیست. ❇️ کار خدا این‌گونه است که اگر تو هم نباشی روزی می‌دهد؛ ولی اگر دوست داری، تو می‌توانی واسطه فیض الهی باشی. ✳️ «هُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ» یعنی، در کنار خداوند رازق‌های دیگری هم وجود دارد. انسانی هم که معامله می‌کند رازق است. خدا از سر جود می‌دهد، ولی این شخص در معامله عِوَض می‌گیرد، ولی رازق است و خدا «خَيْرُ الرَّازِقِينَ» است. چون هیچ‌یک از اینها در او نیست. ✅ اگر کسی «عبدالاسمی» شد، نه تنها سبب می‌شود که خدایی ببیند، بلکه خدایی هم زیست می‌کند. درست مانند اوصاف حق‌تعالی که همه‌اش نور است، این نور را می‌خواهد در خود محقق کند که یکی از آنها رازق است. اگر این‌گونه شد، آدم از اینکه به اهل و عیال خود روزی می‌رساند، لذت می‌برد. آیا لذت نمی‌برد؟ اصلاً خوشش می‌آید که این‌گونه باشد. چرا؟ چون مجرای فیض حق‌تعالی شده است. از میهمان لذت می‌برد. هرکس به حد توانایی‌اش، با این منطق که بِسان حضرت حق عمل کند، لذت می‌برد. این می‌شود «عبدالاسم». در حد خودش خوب است و خیلی هم شیرین است. وقتی چنین شود، آدم احساس می‌کند که به خدا نزدیک‌تر شده است. این در مؤمن عادی است. ❇️ برخی از نیکان و مردان پاک، خیلی در این زمینه از قیودات مادی آزاد هستند و نوع نگاه الهی دارند. بنده خدایی در منطقه ما، قبل از اینکه جاده هراز ساخته شود، با چرم کفش درست می‌کرد. از تهران به آمل چرم می‌آوردند. او چرم یک سالش را قبل از زمستان می‌آورد. یک سال بهمن آمد و دوسه هفته‌ای راه بسته بود. همکاران او چرمشان تمام شده بود. این شخص با اینکه می‌توانست از این فرصت بیشترین درآمد را کسب کند، این کار را نکرد. او چرم‌ها را بین همکارانش تقسیم کرد تا آنها هم کار کنند و بیکار نمانند. بعد از اینکه راه باز شد، چرم‌های او را دادند. این را می‌گویند واسطۀ رزق شدن برای دیگران. این یک سطح است و خیلی عالی است. ✳️ ما می‌توانیم منطق انفاق خود را هم این‌گونه کنیم. ممکن است از سر دلسوزی انفاق کنیم که در شریعت این نوع انفاق کردن بی‌جواب نمی‌ماند. این درست است، ولی در انفاق یک نوع منطق توحیدی بالاتری هم وجود دارد که من به دیگران انفاق می‌کنم و به دیگران خیر می‌رسانم تا مجرای فیض حق‌تعالی بشوم. ✅ عمقِ عمل و قوتش به نیت نهفته در آن بر می‌گردد. کارهای انسان به صورت مکانیکی نیست، بلکه با نیت و معنا است. ❇️ گاهی منطق انفاق، ترحم و دلسوزی و مهربانی است که شریعت این عمل را خیلی دوست دارد. این یک منطق است؛ ولی منطق بالاتر این است که مجرای فیض حق‌تعالی بشویم. حق‌تعالی می‌خواهد فیض برساند، من دوست دارم یک جوری واسطه شَوم تا از طریق من این فیض به دیگران برسد. در این صورت، من متصف به اسم «رزّاق» می‌شوم. دوست دارم مانند خدا عمل کنم؛ دوست دارم خدایی باشم. چون همه صفات نیک و پاک در او هست و من می‌خواهم این صفات را در خود داشته باشم. این یک اندیشه است. اگر کسی این منطق را اجرا کند، خیلی عمق پیدا می‌کند. این مرحله اول ایمانی تبیینی است که تجربه رزقی داشته و رزق حق‌تعالی را فهمیده است و موفق شده است که مظهری از این اسم شود. 🔵 اما مرحله بالاتر ✅ در مرحلۀ بالاتر، شخص آن‌قدر بالا می‌رود که مظهر اسم رزاق در صُقع ربوبی می‌شود که تجلی اسمائی است از وصول الی الله. این عمق این‌گونه است و اصلاً اسم «رزاق» آنجا پیاده می‌شود. ❇️ اینکه حضرت حجت، که واسطه فیض است، چگونه است؟ همۀ اسماءالله در اهل بیت صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین محقق شده است، جز ربوبیت و الله بودن. از هفتاد و سه اسم، هفتاد و دو اسم را اهل بیت صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین دارند. یعنی، حضرت حجت، الان مظهر تام اسم «رزاق» است. اصلاً، او روزی را تقسیم می‌کند. این می‌شود اوج مظهر اسم شدن که اصلش در حضرت حجت است. عقل بالمستفاد وصل به عقل فعال است و خودش کنش عقلی دارد بِسان عقل فعال. در روایت آمده است که اهل بیت صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین محالّ مشیة الله هستند. که خود مشیت او می‌شود اجرا و امضای در عالم. راجع به اسم «رزاق»، همین حرف در مورد حضرت حجت برقرار است و به جدّ توجه به او روزی می‌آورد. https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 عرفان در وادی عمل جلسه ۳۲۱ (۱۲ بهمن ۱۳۹۸) 🔴 بخش سوم ✅ بعضی‌ها را دیده‌ام با اینکه خ
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 عرفان در وادی عمل جلسه ۳۲۱ (۱۲ بهمن ۱۳۹۸) 🔴 بخش چهارم ✅ ما الان سر سفره آیت‌الله العظمی حائری یزدی نشسته‌ایم که حوزه علمیه قم را آباد کرده‌اند. در مورد ایشان بنگرید که حضرت حجت چه عنایتی به ایشان کرد که ایشان این‌گونه شد. یا ببینید که صدوق پدر نسبت به صدوق پسر چه دعایی کرد که چنین فرزندی نصیبش شد؛ و حضرت حجت چه عنایتی کرد که این‌چنین شد. اینها مظهر اسم رزاق می‌شود. حضرت حجت به اصل اسم رسیده است؛ به مشیت او و به خواست او این اسم (رزق) محقق می‌شود. پس مظهر اسم و عبدالاسم می‌توان شد. ❇️ اشخاصی هستند که خیلی به آن نهایت (صقع ربوبی) نرسیده‌اند، بلکه به عوالم وسط (مثلاً عالم مثال) راه پیدا کردند، ببینید که چگونه مظهر اسم «رزاق» شده‌اند! می‌شود به اینجاها رسید. ❇️ برخی هستند که جزء ملایکه عُمّاره به حساب می‌آیند و بسان آنها عمل می‌کنند؛ به عالم مثال می‌روند و بِسان عالم مثال می‌کنند؛ یا به نشئه عقلی می‌روند و بِسان عالم عقل عمل می‌کنند. در آنجا او دست می برد، نه اینکه تقاضایی کند تا آن عالم در تصمیم خودش تغییراتی دهد تا آن کار صورت بگیرد. بلکه انسان خودش دعا شده است و در مرحله‌ای می‌رود که در آسمان به شکل آسمانی عمل می‌کند. ✳️ در مورد معجزه، علامه طباطبایی در جلد اول المیزان توضیح می‌دهد که فکر نکیند که اعجاز یک کاری در سطح است، بلکه عمق عالم تغییر می‌کند. «وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ»(حجر ۲۱)؛ از آن خزاین آهسته‌آهسته تنزل می‌کند. آنها به آنجا رسیده‌اند و جزء آن خزاین شده‌اند و اثر می‌گذارند. اهل بیت صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین به باطن آن خزائن یعنی موطن اسماءالله رسیده‌اند. اما برخی از اولیاءالله که به وسایطِ وسط رسیده‌اند، اثر می‌گذارند و به آنها هم می‌گوییم: «عبدالرزاق». ✳️ صورت مسئله که اینجا می‌بینیم این است که به حسب ظاهر تغییراتی صورت گرفته است، ولی باطنش آنجا است. در اصلش آنجا تغییری صورت می‌گیرد که در اینجا به صورت ظاهری اصلاح می‌شود. ❇️ متصف به اسم شدن، حتی این عوالم واسطه را هم در بر می‌گیرد. بعضی‌ها که اولین مراحل رزاقیت را پیدا می‌کنند، ابتدا متوجه نیستند که مثلاً میل او تأثیر دارد. بعد از مدتی به‌تدریج می‌فهمند که اثر دارد. ✅ تاکنون سه سطح را گفتیم: 1️⃣ «عبدالاسم» مؤمنان عادی که در حد ظاهر به دیگران روزی می‌رسانند. 2️⃣«عبدالاسمی» که در وسط واسطه می‌شود. 3️⃣ «عبد‌الاسم» کسانی که صاحب آن اسم هستند مانند حضرت حجت علیه‌السلام. ✅ ان‌شاالله ما بتوانیم هر اسمی از اسمای الهی که با آن ارتباط برقرار می‌کنیم و کم‌کم ادامه می‌دهیم، صاحب آن اسم بشویم و بتوانیم مظهر آن گردیم و عبدِ آن بشویم. «عبدالرزاق» هم از آنها است. https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
322 اسماء حسنی.mp3
10.21M
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 #عرفان_دروادی_عمل جلسه 322 (1398.11.19 شنبه) https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal https://eitaa.com/nasimehekmat
نسیم عرفان
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 #عرفان_دروادی_عمل جلسه 322 (1398.11.19 شنبه) https://eitaa.com/Nasimehekmat_Erfandarvadi
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 بسم الله الرحمن الرحیم عرفان در وادی عمل جلسه ۳۲۲ (۱۹بهمن۱۳۹۸) 🔴 بخش اول ✅ توضیح دادیم که انسان چگونه می‌تواند «عبدالرزاق» شود. انسان می‌تواند به گونه‌ای زندگی کند که اسمای الهی برایش جلوه کند. 🔵راه‌های تجلی اسم «رزاق» در انسان ✅ اسمای الهی در کارَند، ولی چرا این اسماء در ما جلوه نمی‌کند؟ چه کنیم تا اسم «رزّاق» در ما بیشتر جلوه کند؟ این راه‌ کاری است تا یاد بگیریم که چگونه اسماء الله در ما محقق شود. ❇️ لطف زندگی به این است که منطق آن، منطق برتر شود. می‌شود کسب و کار داشت و در ضمن آن توحید جمع کرد. ما باید کاری کنیم که موحد شویم؛ کمال ما به توحید است. کمال ما در بندگی و تیزبین شدن به جهات خدایی و حقیقت الهی و صفات الهی است. رزق و روزی ما این است. کمال انسانی، اصل روزی‌اش به این توحید است. ✳️ «وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا»(بقره ۳۱)؛ حضرت آدم و انبیاء و ائمه به اوج رسیدند؛ این‌طور نیست که دیگران بی‌بهره باشند. می‌شود به اوج رسید و منطق آن را قرآن به ما یاد داده است. همۀ آیات به ما یاد می‌دهد که چگونه این اسماء حاضر می‌شوند. شما نگاه کنید: هر مسئله‌ای که گفته می‌شود، در آخرش صحبتی از اسماءالله است که مربوط به همان مسئلۀ مطرح شده است. مثلاً تا مسئله توبه گفته می‌شود، یکی از اسمای الهی بیان می‌شود. قرآن منطقی را ارایه می‌کند که مخاطبش انسان است تا او این‌گونه زیست و تعامل کند. لازمه‌اش این است که در این زمینه، او بیش از پیش توجه کند. ✳️ ما این مسئله را در مورد اسم «رزاق» جاری می‌کنیم و الا سهم اصلی ما همین بندگیِ ناب است؛ همین موحد شدن است؛ همین با خدا نشستن است؛ و همین خدا دیدن است. عامِل اصلیِ عالَم، خدا است. همه‌جا اسمای الهی پُر شده است. «وَ بِأَسْمَائِك الَّتِی مَلَأَتْ أَرْكانَ كلِّ شَیءٍ» به این دلیل باید این اسماء را یاد بگیریم و سرِ سفرۀ اعمال خود بیاوریم. ✅ اگر کسی اسمی را پرورش داد، حد یقف ندارد و باید جلوتر برود. چرا؟ چون هویت آدمی، هویتِ جمعِ اسماء است. «وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا» درست است. انسان در آغاز باید یک اسم را پرورش دهد، ولی بعد از این باید بتواند در اسمای دیگر الهی هم سِیر کند و آنها را هم در خودش محقق کند. انسان را برای این کار ساخته‌اند. بعضی از بزرگواران، انسان را «حیِّ متأله» تعریف کرده‌اند. این متأله بودن، همان جنبۀ الهیِ ما است که انسان خلیفةالله شده است. علامه طباطبایی رحمت‌الله‌علیه در بعضی از آیات که خطابِ «جعلکم خلفاء...» است، چنین استفاده کرده‌اند که همه باید خلیفةالله شوند. ✳️ «وَلَقَدْ خَلَقْنَاكُمْ ثُمَّ صَوَّرْنَاكُمْ ثُمَّ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ»(اعراف ۱۱)؛ در آغاز سوره اعراف ابتدا خطاب عمومی است و بعد به ملائکه دستور داده می‌شود که به آدم سجده کنند. علامه طباطبایی: این نشان می‌دهد که قابلیتِ اصلی که در حضرت آدم می‌بینید با عنوان خلیفۀ خدا شدن و مسجود ملائکه شدن، این شأنِ همۀ انسان‌ها است و این قابلیت بالقوه است. حتی مَلَک هم، که به لحاظ طبیعت اولیه از عموم انسان‌ها برتر است، نمی‌تواند به این مقام انسان برسد. چرا؟ چون یک قابلیتی در انسان‌ها وجود دارد که در ملائکه نیست. «إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَةَ عَلَى السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَها وَ أَشْفَقْنَ مِنْها وَ حَمَلَهَا الْإِنْسانُ إِنَّهُ كانَ ظَلُوماً جَهُولاً»(احزاب۷۲). این قوه و قابلیت خلیفةاللهی فقط برای انسان است و در دیگر موجودات نیست. ✳️ مراتب نهایی انسان این است که اسماءالله را در صقع ربوبی دریافت کند. علامه طباطبایی می‌گوید: انسان باید به آنجا برسد؛ این تعلیم نهایی انسان است. اما معنایش این نیست که ما مرحلۀ اولِ تعلیمِ اسماء را نمی‌توانیم بفهمیم. مرحلۀ اولِ تعلیمِ اسماء این است که آن اسم را در جانِ خود حاضر داشته باشیم. این چیز کمی نیست. در قرآن آمده است: نمی‌خواهید خدا شما را ببخشد و غفور و رئوف باشد؟ پس شما هم غفور باشید. ببینید قرآن چگونه این را به همین مؤمنان عادی یاد می‌دهد؟ ✅ ما که می‌گوییم تعلیم، تعلیم نهایی آن اوج است، ولی در تعلیم اسماء هر مؤمنی می‌تواند سهم اول را داشته باشد. سهم اول چیست؟ فهم آن اسم است. مثلاً در اسم رزاق، این اسم در جان ما حاضر باشد و ما با آن تعامل کنیم و همیشه و در صحنه جان ما باشد. گاهی مطلبی را می‌دانیم، ولی در تعاملات و محاسبات ما نمی‌آید. ✳️ یکی از کارهایی که قرآن می‌کند این است که همۀ اسماءالله را در محاسبات و تعاملات ما می‌آورد تا ما با آنها زندگی کنیم. این موضوع مخصوص انبیاء و اولیاءالله نیست، بلکه برای عموم انسان‌ها است. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal https://eitaa.com/nasimehekmat
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 بسم الله الرحمن الرحیم عرفان در وادی عمل جلسه ۳۲۲ (۱۹بهمن۱۳۹۸) 🔴 بخش اول ✅ توضیح دادی
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 عرفان در وادی عمل جلسه ۳۲۲ (۱۹بهمن۱۳۹۸) 🔴 بخش دوم ✅ در مورد اسم «رزاق»، ما می‌خواهیم همین مرحله اول را توضیح بدهیم. اسم «رزاق» از آن اسمایی است که هر روز با آن سروکار داریم. هر روز سر سفرۀ اسم «رزاق» نشسته‌ایم و حداقل روزی سه وعده غذا می‌خوریم. همۀ فعالیت‌های اقتصادی ما با اسم «رزاق» است و هر روز با آن درگیریم. 🔵 ۱. تقویت اندیشه‌های بنیادین ❇️ اگر کسی بخواهد اسم رزاق را بفهمد، باید ایمان به خدا و ایمان به علم و قدرت و تدبیر او داشته باشد. هرچه تلاش کند که خدا را بشناسد و وسعت علم حق‌تعالی و قدرت او و تدبیر او را بفهمد، این خودش به «روزی» هم کشیده می‌شود. اینکه انسان بداند، علم خدا چقدر وسیع است و خدا می‌داند به دیگران چقدر و چرا روزی بدهد. در مورد قدرت حق‌تعالی در روزی این‌گونه است که اگر خدا بخواهد به کسی روزی بدهد، هیچ‌کس مانع او نیست. حق‌تعالی در روزی دادن قدرتِ بی‌انتها دارد. علم و قدرت را به تدبیر حق‌تعالی اضافه کنید. خداوند سبحان چیزی را که خلق کرده است، رها نمی‌کند؛ تدبیرش می‌کند. اگر کسی همین چند مورد را بداند، اندیشۀ روزی برایش معنادار می‌شود. این را می‌گوییم راهکار از طریق «بنیاد». ✳️ اگر بنیادها تقویت شود، اثر دارد. این تقویت گاهی از طریق تفکر است و گاهی از طریق القاء است. مثلاً در جلسه‌ای که این معارف گفته می‌شود، شرکت کند؛ جلسه‌ای که قدرت حق‌تعالی را جلوی چشم او بیاورد و در صحنۀ جانش حاضر باشد. اگر این (علم و قدرت و تدبیرِ حق‌تعالی) به چشم بیاید، بعد از مدتی انسان می‌بیند که روزی از لوازمِ واضحِ آنها است. لوازم واضح یعنی طبیعی است که خدا باید روزی بدهد و می‌دهد. این چگونه به دست آمده است؟ از راه باور به خدا و باور به قدرت و علم و تدبیر حق‌تعالی. 🔵 جایگاه دروس معارفیِ حوزه ✳️ باید قدرِ درس‌های معارفیِ حوزه را دانست. یکی از کارکردهای درس‌های معارفی حوزه این است که بنیادها را در جان ما راسخ می‌کند. برخی اصلاً این مباحث در ذهنشان نیست. من می‌بینم کسانی که در سنت معقول خوب درس خوانده‌اند، همیشه به عمق وصل‌اند و از همان عمق مسئله را حل می‌کنند. اصلاً مشکلی ندارند. این قدرت دروس معارفی حوزه است. ولی متأسفانه ما این سفره را در جامعه پهن نمی‌کنیم. ✅ به متدینین عادی می‌گویم: شما قرآن را خوب بخوانید. یعنی، در سطح الفاظ نمانید. قرآن را خوب خواندن چه فایده‌ای برای متدینان عادی دارد؟ چون به قرآن باور دارند، بنیادها در ذهنشان خیلی راحت شکل می‌گیرد. چون این اندیشه خیلی خوب در قرآن گفته شده است، می‌بینند. بعد از مدتی به‌راحتی می‌فهمند که چه کسی می‌تواند در برابر قدرت الهی بایستد؟! «أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا» (بقره ۱۶۵)؛ «إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا» (یونس ۶۵)؛ با این آیات، نوع نگاه آدمی تغییر می‌کند. ❇️ بنده خیلی دیده‌ام که اساتید ما اینها را در جامعه منتشر کردند و به تعبیر مرحوم شاه‌آبادی، وقتی این کُفریات را به مردم گفتند، واقعاً نوع رفتار مردم تغییر کرده است. حتی برخی از اینها را استاد نگفته است، بلکه فقط عمقش را گفته است. این یک واقعیت است. باید بنیادها را جدی بگیریم. یک راهش همین فلسفه اسلامی است. کم‌کم در سنت معقول اسرار را می‌فهمیم و به‌تدریج می‌بینیم که خیلی دست‌مان باز می‌شود. ✳️ با توجه به تجربه‌ای که داریم، آنها که در معقول خوب کار کرده‌اند، خیلی راحت‌تر مشکلات‌شان برطرف می‌شود. ✅ اگر در معقول کار می‌کنید، مزاحمش را نیاورید. اگر در اعمالتان گناه باشد، در حال جنگ با این عقاید هستید و این عقاید را به هم می‌زنید. اگر در معقول کار می‌کنید، مزاحمش را نیاورید؛ واجبات را انجام دهید و محرمات را ترک کنید؛ بعد از مدتی می‌بینید که از نظر معرفتی خیلی عمق پیدا کرده‌اید. این درس گفتن در سیر معقول ما، خودش ذکر است. یعنی، در عین اینکه فکر است و عمق می‌دهد، ذکر هم هست. دقت می‌کنید. سنت معقول ما این‌گونه است. ❇️ ملاعبدالنبی نوری به‌گونه‌ای با مردم کاری کرده بود که مردم عادی آن‌قدر قوی شده بودند که روحانیون درس نخوانده، می‌ترسیدند از آن خیابان رد شوند. چرا؟ به خاطر اینکه از نظر معرفت قوی بودند. ✳️ آن زمان آیت‌الله شاه‌آبادی و ملاعبدالنبی نوری این مباحث را به عموم مردم منتقل کردند. در جامعه کنونی جوان‌ها به این معارف خیلی نیازدارند و باید این معارف را برایشان بیان کرد. 🔵 تقویت اندیشه‌های پایه‌ای برای رزق و روزی ✅ «اللَّهُ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ يَقْدِرُ لَهُ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَليم»(عنکبوت ۶۲)؛ در این کریمه به علم بی‌انتهای حق‌تعالی اشاره شده است. خداوند سبحان به هر چیزی آگاه است. ✳️ «إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتينُ»(ذاریات ۵۸)؛ تنها و تنها خدا روزی می‌دهد. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 عرفان در وادی عمل جلسه ۳۲۲ (۱۹بهمن۱۳۹۸) 🔴 بخش دوم ✅ در مورد اسم «رزاق»، ما می‌خواهیم
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 عرفان در وادی عمل جلسه ۳۲۲ (۱۹بهمن۱۳۹۸) 🔴 بخش سوم ✅ «هَلْ مِنْ خالِقٍ غَيْرُ اللَّهِ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ»(فاطر ۳)؛ آیا غیر از خدا برای شما خالقی وجود دارد تا به شما روزی دهد؟ علامه طباطبایی توضیح می‌دهد که خلق از تدبیر منفک نیست. خداوند خالق است و در عین حال مدبّر است. 🔵 سنت معقول ✳️ مواظب سنت معقول باشید. ما گاهی قدر این سنت را نمی‌دانیم. سنت معقول فقط بدایه و نهایه نیست؛ بلکه بیش از این است. ولی در همین بدایه و نهایه هم مبانی فراوانی نهفته است. همۀ معارف قرآنی در سنت معقول حل شده است. گاهی در یک مسئله معقول، سیصد آیه و روایت جمع می‌شود. این سفره را برای خودتان پهن کنید و از آن فاصله نگیرید. ❇️ روال قرآن این است که معارف را از بنیاد گفته است. ما هم این معارف را برای عموم مردم بگوییم. با توجه به امکاناتی که امروزه فراهم است، با فایل صوتی همه می‌توانند خیلی از کتاب‌ها را بخوانند و بدانند. امروزه عموم مردم بسیاری از اندیشه‌های عرفانی و فلسفی را می‌فهمند. در آن دوره‌ای که عموم مردم نمی‌فهمیدند، برخی از بزرگان کاری کردند که مردم را به عمق کشانده‌اند. ✅ این راهکار اول به طور کلی است: خدا و علم خدا و قدرت خدا و تدبیر خدا. 🔵 ۲. علم به تأثیر باطن عالم در ظاهر و علم به در دست خدا بودن تقدیر امور ✅ راهکار دوم این است که در عالم همه‌چیز از عمق به سطح می‌آید؛ از باطن به ظاهر می‌آید. از آسمان‌ها به زمین می‌آید. هیچ‌چیزی اینجا نیست مگر اینکه نازل شده از بالا است. «وَ إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ»(حجر ۲۱). این هم یک راهکار است که از بنیاد و علت به سمت ظاهر و معلول است. نگاه قرآن به عالم از عمق به سمت ظاهر است؛ از آسمان به سمت زمین است و واقعاً همین‌طور است. ✳️ بگذارید مثالی بزنم. الان بنده وقتی دستم را تکان می‌دهم، در درون خودم می‌دانم چه کار می‌کنم. ولی کسی که از بیرون مرا می‌بیند، نمی‌داند من دقیقاً چه کار می‌کنم. این یک بروز از دورن و باطن به سمت بیرون و ظاهر است. حال اگر کسی فوق عرش باشد، عرش و کرسی و هفت آسمان و زمین را می‌بیند. او می‌بیند که از آنجا تصمیم گرفته می‌شود و عرش و کرسی و هفت آسمان را طی می‌کند و به زمین می‌رسد. ✅ کسی این را بفهمد، خیلی راحت این آیۀ «وَ إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ» را می‌فهمد. همه‌چیز از آنجا رقم می‌خورد، حتی روزی. خدایی که سکان‌دار است؛ کلیدی که دارد؛ مقالید آسمان و زمین دست اوست و هیچ‌کس جلودار او نیست. از آنجا توفیق و رفق می‌دهد و آن را پایین می‌آورد و در زمین اجرا می‌کند. ✳️ «هُمُ الَّذينَ يَقُولُونَ لا تُنْفِقُوا عَلى‏ مَنْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّى يَنْفَضُّوا وَ لِلَّهِ خَزائِنُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لكِنَّ الْمُنافِقينَ لا يَفْقَهُونَ»(منافقون ۷)؛ آنها می‌گویند: انفاق نکنید تا از دور و بر پیامبر بروند. خداوند می‌فرماید: خزینه‌ها دست من است. شما چه کاره‌اید؟! ✅ «لَهُ مَقاليدُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَليمٌ»(شوری ۱۲) این اندیشه قضا و قدری می‌شود که آن را در مورد بحث روزی داریم پیش می‌بریم و الا قضا و قدر در همه‌جا هست. شیوه‌اش هم این است: همه‌چیز از باطن به سمت ظاهر می‌آید. این مسئلۀ از باطن به ظاهر آمدن را اگر کسی خوب حل کند، بسیاری از مسایل دشوارِ معرفتیِ قرآن را می‌تواند حل کند؛ دسته‌ای از مسایل سنگین علمی را می‌تواند حل کند. حتی دسته‌ای از مسایل سنگین علم تجربی را هم می‌تواند حل کند. ✳️ این از باطن به سمت ظاهر آمدن در سنت قرآنی آمده است که با بحث قضا و قدر مرتبط است. این مسئله را باید با کار علمی حل کرد و نوع کسانی که این را می‌فهمند، کسانی هستند که در سنت معقول ما خوب کار کرده‌اند. ملاصدرا حتی «بداء» را با همین مسئله حل کرده است که عموم علما نتوانستند از پس این مسئله بر بیایند. ✅ هر چه که پیش می‌آید، از بالا به پایین می‌آید. معنایش این نیست که ما تحلیل در سطح را و روابط علّی و معلولیِ عالم ماده را حذف کنیم. نه. اینها پا برجا است؛ ولی افزون بر سطح عالم ماده، عمقش را هم در نظر می‌گیریم. ✳️ این معارف را در قالب تفسیر قرآن به مردم عادی هم می‌توان منتقل کرد و وقتی کمی قوی شدند، برای آنها معارف هم می‌شود گفت. مردم وقتی اینها را یاد بگیرند، از ما بهتر عمل می‌کنند. چنین فردی، وقتی قوت پیدا کرد، خواب‌هایش هم حساب و کتاب دارد. بنده‌خدایی خواب دیده بود که کسی می‌آید و به او می‌گوید: در فلان امتحان رتبه‌ات این شده است. بعد از یکی‌دو ماه در بیداری دید که همان شخص آمده است و به او خبر می‌دهد که رتبه‌ات در امتحان این شده است. 🍃🌸🍃🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
نسیم عرفان
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 عرفان در وادی عمل جلسه ۳۲۲ (۱۹بهمن۱۳۹۸) 🔴 بخش سوم ✅ «هَلْ مِنْ خالِقٍ غَيْرُ اللَّهِ
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 عرفان در وادی عمل جلسه ۳۲۲ (۱۹بهمن۱۳۹۸) 🔴 بخش چهارم ✅ برخی از بزرگان اهالی جبهه و جنگ را دیده ام که از این نوع اخبارها که در خواب یاب بیداری داشتند و مساله قضا و قدر خیلی خوش برایشان حل شده است. ❇️ در مورد شنیده اید که چه گفته است؟ ایشان قبل از شهادت می داند که کجا شهید می شود. دستنوشته ای دارد: «ای پاها همراهی کنید! ای دست ها همراهی کنید!» یعنی می داند این کارها را خودش باید انجام دهد، که انجام می دهد و هم می داند که تقدیر الهی این است. ✅ بنده با سه واسطه از نقل می‌کنم که وقتی ایشان در سوریه بود، در لحظۀ آخر می‌گفت: «آقا، ما هیچیم و دیگری است که تدبیر می‌کند و من دارم به سمت مقتل می‌روم!» - ایشان این را هم می‌داند با پای خود رفتن یعنی چه؟ یعنی با اختیار خود رفتن. - و این را هم می‌داند که تقدیر یعنی چه؟ و این را هم بشارت می‌دهد - و دست الهی را هم می‌داند چه می‌کند. ✳️ دوست شهید سلیمانی، هم در جبهه این‌گونه بود. در مورد این شهید بزرگوار (یوسف الهی) نقل می‌کنند: کسی موظف شده بود که مقدار بالا و پایین آمدنِ آب را ثبت کند که خوابش می‌برد و بقیه را از خودش اضافه می‌کند. شهید یوسف الهی به او گفت: با این کار شهادتت عقب افتاد. او خبر دارد. ❇️ رهبر معظم انقلاب از نقل کرده‌اند: در عملیاتی یکی‌دو نفر شهید شدند و خبری از آن ها نداشتند. همه مضطرب بودند که چه کار کنند. گفت: «اینها فردا بر می‌گردند. البته جنازه‌هایشان بر می‌گردد!» همین‌طور هم شد. ما می‌گوییم این بزرگواران به جایی رسیده‌اند که تقدیراتش را می‌بینند. کسانی که به تقدیرات رسیدند، می‌دانند که هم دست خودشان است و هم دست خدا؛ هم کار ما است هم کار خدا؛ هم اراده ما است و هم اراده خدا. و چگونه خدا دارد تقدیر می‌کند. چگونه الان نوبت من نیست. ✅ آنها از قضا و قدر و تقدیرات الهی خبر دارند و قضا و قدر برایشان حل شده است. وقتی به اینجا رسیدند، در مورد رزق و روزی چه می‌گویند؟ می‌گویند: همه دست خدا است. کسانی که وصل شده‌اند، خیلی راحت می‌توانند (این‌طور) بگویند. اما کسانی که نرسیده‌اند، باید از طریق ایمان عمل کنند. معرفت درست (و صحیح) را در بنیادها درست و به جان القاء کنند. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 https://eitaa.com/Nasimehekmat_ErfandarvadiAmal https://eitaa.com/nasimehekmat
هدایت شده از نسیم حکمت
🛑 خواص نیاز به اوج مباحث عرفانی در تفسیر قرآن را دارند 🛑 💠 ما در تفسیر آیات قرآن بیشتر توجه می‌کنیم به نیاز جامعه امروز فارسی زبان که عبارتست از دانستن ترجمه گویا و روان از قرآن و آنگاه تبیین مفاهیم قرآنی در حدی متوسط (منظور از حد متوسط این است که اکثر مفاهیم قرآنی دارای اوج‌های  و و معرفتی است. گرد آن مفاهیم چندان نخواهیم گشت مگر در موارد ضروری و لازم) مثلاً در همین سوره حمد امام (رضوان‌الله‌علیه) در اطراف همین مباحث چند جلسه درس تفسیر فرمودند که اوج مباحث  بود من هم خودم دستم به آن اوج‌ها نمی‌رسد و هم فعلاً برای عموم این سطح متوسط را ضروری‌تر می‌شمارم اگرچه مطمئناً به آن قله‌ها هم دارند. با این مقدمات سوره مبارکه حمد را شروع می‌کنیم. 🔉 بیانات در جلسه دوم تفسیر سوره حمد_ ١٣۶٩/١٢/٢٢ 🌐🌐 خانه طلاب جوان 🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/2731802626C6597703c2f https://eitaa.com/nasimehekmat