🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗#گام_های_عاشقی💗
قسمت30
بعد نیم ساعت ،رسیدیم خونه سارا اینا
زنگ در و زدیم و وارد خونه شدیم
پدر سارا به همراه چند تا آقای دیگه اومدن بیرون استقبال ما
بعد از احوالپرسی وارد خونه شدیم
منو امیر کنار هم نشستیم
یعنی صدای ضربان قلب امیرو میشنیدم
آروم زیر گوش امیر گفتم: داداشی ضایع بازی در نیاری
امیر لبخند میزد و چیزی نمیگفت
بعد از ده دقیقه سارا با سینی چایی وارد شد
و امیر هاج و واج نگاهش میکرد که با پام زدم به پاش که نگاهشو برداشت
سارا بعد از تعارف کردن چایی به بقیه ،به سمت ما اومد
امیر از خجالت نمیتونست چایی رو برداره
یه لبخندی زدمو آروم به سارا گفتم: سارا جان داداشم دست و پاشو گم کرده ،من براش چایی رو برمیدارم ،میترسم گند بزنه
سارا هم لبخندی زد و رفت
امیر زیر گوشم گفت: آیه بریم خونه میکشمت
منم یه لبخندی تحویلش دادمو مشغول خوردن چایی و شیرینیم شدم
بعد از کمی صحبت کردن بزرگترها
،بی بی گفت ،اگه اجازه بدین این دو تا جوون برن حرفاشونو بزنن
بابای سارا هم گفت: اجازه ما هم دست شماست ،بعد روشو کرد سمت سارا گفت: سارا جان آقا امیر و راهنمایی کن
سارا بلند شد و امیرم بلند شد که آروم بهش گفتم : داداشی میخوای منم بیام که گند نزنی
امیر هم یه لبخندی زد که پشت این لبخند پز از خط و نشون بود واسه من نیم ساعتی گذشت که امیرو سارا وارد خونه شدن
با دیدن چهره خندونشون همه فهمیدن که جواب سارا مثبته بی بی هم با دیدنشون صلواتی فرستاد که بعدش بقیه هم شروع کردن به صلوات فرستادن با دیدن امیر به خودم میگفتم ای کاش رضا هم مثل امیر بود تا زودتر مال همدیگه میشدیم
توی راه برگشت امیر فقط میخندید ،با خنده ی امیر ما هم میخندیدیم
بی بی رو هم آوردیم خونه خودمون ،مامان لحاف بی بی رو توی اتاق من گذاشت
روی تخت دراز کشیده بودمو ،مشغول خوندن کتاب شدم
که یاد پیشنهاد هاشمی افتادم ،تو همین فکر بودم که یه فکری به ذهنم رسید...
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
نوید دلها 🫀🪖
سلام سلام میخوام این اخر سالی هر حرفی دارین بزنین انتقادی پیشنهادی من همونم ک تو متنام مینویسم رفی
عزیزای دل
برای حمایت
به ادمین تبادلمون چرا پیام نمیدین😂♥️
شوقپروازتویـڪروزرساندتبهخدا
شوقپروازبدهروحزمینگیرمرا:)
#پروفایل
#شهیدانه♥️
#شهیدنویدصفری
کانال رسمی شهید نوید صفری♥️
enc_16459496956781877365674.mp3
4.92M
ماه اسفند میدهد بوی شیرمردان بیشه خیبر
همت افتاد
باکری افتاد ....
گریه میکرد یک نفر میگفت که رفیقم طلاییه جاموند
https://eitaa.com/Navid_safare✨
نوید دلها 🫀🪖
ماه اسفند میدهد بوی شیرمردان بیشه خیبر همت افتاد باکری افتاد .... گریه میکرد یک نفر میگفت که رفیق
اخرین شب جمعه سال ۱۴۰۱ه
یادی کنیم ازونایی که ارامش الانمونو مدیونشونیم
ازونایی ک چشم مادراشون به در خشک شد مادرایی ک ارزوی تو لباس دومادی دیدن پسراشون رو ب گور بردن ...
یادی کنیم از پسرایی ک میتونستن الان به شلوغ کردن بچه هاشون ذوق کنن
میتونستن دکتر باشن
مهندس باشن
پسرایی که خواب ارومشونو به خشم شبو ترس عملیاتو تیکه تیکه شدن رفیقاشون جلو چشمشون فروختن
پسرایی که غذای گرمو خوش طعم مادرشونو به خوردن خاکو ترکشو شیمیایی فروختن
پسرایی ک شیطنتای جوونی رو فروختن به تشنگی ، خمپاره،شیمیایی،ترکش،قطع عضو و....
پسرایی که لباسای مارکو،تیپ زدنو،عطرای لاکچریو .... فروختن به لباسای خاکیو سنگین از گل و قرمز از خون رفیقا
پسرایی ک بجای پای مادر سر روی سنگ گذاشتنو خوابیدن
اصلا رفیق میدونی رفیقت جلوت اتیش بگیره ینی چی ؟؟
میدونی برااخرین بار بچه ای که تازه یاد گرفته بگه بابا رو ببینی و دل بکنی ینی چی؟؟
میدونی دست دخترتو ول کنی که بری برای دخترای میهنت ینی چی ؟؟
میدونی ندونی بعد تو خانوادت چی میشه اما برییی چون باید بری ....
نمیدونیم خیلیامون نمیدونیم 🙃اگر میدونستیم انقدر کف کفشامون به خونشون اغشته نبود ...
😞😞🍃
عذرخواهی میکنم اگر اشک خانواده شهیدی رو دراوردم🙏
#سادات_نویس
#خادم_اقانوید
https://eitaa.com/Navid_safare✨
نریمانی _ نمیشه باورم (2).mp3
6.65M
تورو سفید شدی
خوشا به این سعادتت
حالا ک اشک تو
نگاه فاطمه خرید
حالا ک دست تو به دامن حسین رسید
مارو نترسونید از جون دادن برا خدا
زمین ما پره از خون آسمونیا
نمیزاریم علم بمونه دیگه رو زمین
https://eitaa.com/Navid_safare✨
نوید دلها 🫀🪖
تورو سفید شدی خوشا به این سعادتت حالا ک اشک تو نگاه فاطمه خرید حالا ک دست تو به دامن حسین رسید
درادامه حالو هوای شهداییمون
این مداحیم هواییتون میکنه ...
اگر دلتون لرزید
دلتون هوایی شد
منم دعا کنین لایق نگاهشون بشم نگام کننو دلو روحمونو نجات بدن 🙃