eitaa logo
نذیر
178 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
748 ویدیو
17 فایل
راهکارهای مهارتی در تحکیم خانواده و آسیب‌های اجتماعی جامعه، رسانه و فضای مجازی مرتبط با خانواده آی دی جهت دریافت نظرها و پیشنهادها: @V_sh655
مشاهده در ایتا
دانلود
─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ بسم الله الرّحمن الرّحیم درس‌های محرم ۷ 🏴🏴🏴 : ادامه خباثت ابن زیاد با بست آب بر روی اهل بیت پیامبر صلوات الله علیهم ۱_ غمبارترین مصیبت کربلا شب و روز هفتم در یاد و خاطره و توسل شیعیان به طفل شیرخوار سیدالشهدا ، حضرت علی اصغر باب الحوائج گره خورده است روز عاشورا در خیمه گاه امام تنها دو مرد مانده بود: اباعبدالله الحسين(علیه السلام) و امام سجاد(علیه السلام) كه به اراده الهي بيمار بود تا پس از امام حسين(علیه السلام) زمین از حجت خدا خالی نماند امام(علیه السلام) چون تنها و بي ياور شد، حجت را بر مردم تمام كرد و بانگ برآورد: «آيا مدافعی هست كه از حريم رسول خدا دفاع كند؟ آيا يكتاپرستي هست كه از خدا بترسد و ما را ياري دهد؟ آيا فريادرسي هست كه به خاطر خدا ما را ياري رساند؟ آيا كسي هست كه به خاطر روضه و رضوان الهي به نصرت ما بشتابد؟». صداي اين كمك‏خواهي امام كه به خيمه‌ها رسيد و بانوان دريافتند كه حسين ديگر ياوري ندارد، صدايشان به شيون و گريه بلند شد. امام به سوي خيمه‌ها رفت، شايد كه بانوان با ديدن او اندكي آرام گيرند؛ كه ناگاه صداي فرزند شش ماهه‌اش «عبدالله بن الحسين» ـ كه به علي اصغر معروف بود ـ را شنيد كه از شدت تشنگي مي‌گريست. امام(علیه السلام) قنداقه‌ي علي اصغر را در دست گرفت و به سوي دشمن رفت؛ در مقابل لشكر يزيد ايستاد و فرمود:«اي مردم! اگر به من رحم نمي‌كنيد بر اين طفل ترحم نماييد ... » اما تيراندازي از بني‌اسد (كه گفته شده است «حرملة بن كاهل» بود) تيري در كمان نهاد و گلوي طفل را نشانه گرفت. ناگاه دستان و سينه امام(علیه السلام) به خون رنگين شد... سر كوچك و گردن ظريف طفل شيرخواره از بدن جدا شده بود ۲_ وفاداری تا لحظه شهادت مسلم بن عوسجه پیرمردی بزرگوار از طایفه بنی‌اسد و از ‏بزرگان كوفه و از هواداران اهل بیت (علیهم‌السلام) بود. او از اصحاب پیامبر (صلی‌الله علیه وآله) و از ‏مسلمانان به نام بود وی پس از ورود مسلم بن عقیل به کوفه، به یاری او شتافت و از مردم برای حمایت از امام حسین (علیه السلام) بیعت گرفت. او همچنین، کار خرید سلاح، دریافت کمک‌های مردمی و فرماندهی جنگجویان طایفه مذحج و بنی اسد را بر عهده داشت. مسلم پس از پراکنده شدن کوفیان و شهادت مسلم بن عقیل و هانی بن عروه، خود را از دید سربازان عبیدالله مخفی کرد و شبانه همراه خانواده خود از کوفه خارج شد و روز هفتم محرم به سپاه امام حسین(علیه السلام) پیوست. در روز عاشورا مسلم بن عوسجه سرسختانه به نبرد با آنها پرداخت. بنا بر گزارش‌های تاریخی وی حدود ۵۰ تن از جنگجویان ابن سعد را به خاک افکند و همچنان با شمشیر خود به قلب سپاه دشمن می‌زد. تا اینکه به عنوان اولین نفر در روز عاشورا به شهادت رسید ۳_ آبی که از آن هم دریغ کردند هفتم و شاید ششم محرم ، ابن زیاد در نامه ای دستور داد تا اجازه دسترسی به آب را به امام و همراهانش ندهند. عبدالله بن حصین ازدی که از قبیله بجیله بود فریاد برداشت که:‌ای حسین! این آب را دیگر بسان رنگ آسمانی نخواهی دید، به خدا سوگند که قطره‏‌ای از آن را نخواهی آشامید تا از عطش جان دهی. امام حسین (علیه السلام) فرمودند: خدایا او را از تشنگی بکش و هرگز او را مشمول رحمت خود قرار مده. حمید بن مسلم از مورخین حادثه کربلا می‌گوید: به خدا سوگند که پس از این گفتگو به دیدار او رفتم در حالی که بیمار بود، قسم به آن خدایی که جز او پروردگاری نیست، دیدم که عبدالله بن حصین آن‌قدر آب می‏ آشامید تا شکمش بالا می‏ آمد و آن را بالا می‏ آورد، و باز فریاد می‏ زد: العطش! باز آب می‏ خورد تا شکمش آماس می‏ کرد، ولی سیراب نمی‌شد، و چنین بود تا جان داد ─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ @Nazir_army https://eitaa.com/Nazir_army
─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ (بیدبیدک و بابا جمعه) 🔶بیدها حشره های کوچولویی هستند که دوست دارند در لباسهای کهنه زندگی کنند. لباسها و پتوهای پشمی و خلاصه هر چیزی که گرم و نرم باشد. بید بیدکِ قصه ما، اول یک بید کوچولو بود قبل از آن هم به صورت یک تخم بید. او در یک کت زمستانی سر از تخم بیرون آورده بود. همان جا هم مانده بود. 🔹غذای او نخ های کت پشمی بود. او هر وقت گرسنه اش میشد نخهای کت را میجوید و میخورد. برای همین هم کت سوراخ سوراخ شده بود. این کت پدر نرگس بود، او کت و بقیه لباسهای زمستانی اش را در یک چمدان گذاشته بود. کت زمستانی هم خانه بید بیدک شده بود. او خانه اش را خیلی دوست داشت و از زندگی در آنجا راضی بود. 🔸روزها به خوبی و خوشی می‌گذشت. آن روز هم بید بیدک یک غذای حسابی خورده و سوراخ بزرگی درست کرده بود. حالا هم راحت دراز کشیده بود و چرت میزد. ناگهان تکان سختی خورد و خانه اش زیر و رو شد. او محکم به کت چسبید. نرگس و مادرش تصمیم گرفته بودند لباسهای زمستانی را بیرون بیاورند؛ چرا که هوا کمی سرد شده بود....نرگس کت را این طرف و آن طرف کرد و گفت: "مامان... مامان.... ببین.... کت بابا سوراخ سوراخ شده، مادر کت را از دست نرگس گرفت و گفت: "وای... بید زده... چقدر هم سوراخش کرده این کت دیگر به درد نمی خورد. باید بیندازمش دور" 🔹بید بیدک توی جیب کت قایم شده بود. او همه حرفها را میشنید و با خودش گفت: "بیندازند دور؟ ولی چرا؟ این که کت خیلی خوبی است یک خانه گرم و نرم و عالی" بید بیدک نمیتوانست بفهمد که چرا آن کت دیگر برای پدر نرگس قابل استفاده نیست. او آن را بهترین جای دنیا می دانست. مادر نرگس کت را در کوچه، کنار نایلون آشغالها گذاشت. پیرمرد فقیری به نام "بابا جمعه" از آنجا می گذشت. کت را دید آن را برداشت و خوب نگاه کرد. این طرف و آن طرفش کرد. 🔸بید بیدک محکم به جیب کت چسبیده بود. بابا جمعه سرش را تکان داد و گفت: "چند تا سوراخ دارد؛ ولی کت گرم و خوبی است." بعد همان جا کت را پوشید و به راه افتاد. بید بیدک همچنان در جیب کت بود. بالا و پایین پرید و گفت: "سوراخهای کت برای این مرد مهم نیست پس حتماً اشکالی ندارد که من هم در جیبش بمانم، تازه این خانه من است که او پوشیده است!" 🔹بید بیدک همان جا ماند. بابا جمعه دور شهر میگشت، کاغذها را از این طرف و آن طرف شهر جمع می‌کرد. آنها را میفروخت و پولی به دست می آورد. بید بیدک هم با بابا جمعه گردش می کرد و راضی و سرحال بود. او خیلی خوشحال بود که در جیب یک مرد فقیر زندگی میکند. چون همیشه خالی بود و جای او هم همیشه راحت! ─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ @Nazir_army https://eitaa.com/Nazir_army
─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ ✨﷽✨ ✅ستایش در خوشی و ناخوشی ✍وقتی پیامبر اکرم(صلی‌الله علیه وآله) در حالتی قرار می‌گرفت که خوشایند وجود مبارکشان بود، خداوند را می‌ستودند: «الحمدلله علی سابغ نعم الله»، «الحمدلله المحسن المجمل»، «الحمدلله علی هذه النعمة»؛‌ ستایش مخصوص خداست به‌دلیل وسعت نعمت‌هایش، ستایش مخصوص خدایی‌است که به بندگان نیکی می‌کند و همه‌ی افعالی که از ذات او صادر می‌شود زیباست. ستایش مخصوص خداست که این نعمت را به من ارزانی کرد. ولی آن‌گاه که وضعیتی سخت برای ایشان پیش می‌آمد، می‌فرمودند: «الحمد لله علی کل حال» یعنی اگر سختی و ناراحتی و نگرانی برای من پیش آید، باز هم خدا را می‌ستایم. پیامبر(صلی‌الله علیه وآله) در جایی فرمودند: «اگر خداوند همه‌ی دنیا را یک‌جا به کسی بدهد و آن شخص در مقابل این نعمت‌ها بگوید «الحمدلله»، ارزش این ستایش بیشتر خواهد بود از همه‌ی آن‌چه خداوند به او داده است.» 📚 از کتاب سیاحت جمال ص ۶۰ و ۶۱ ─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ @Nazir_army https://eitaa.com/Nazir_army
─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ ✍ در زمان «مالك دينار» جوانى از زمره اهل معصيت و طغيان از دنيا رفت. مردم به خاطر آلودگى او جنازه‌اش را تجهيز نكردند، بلكه در مكان پستى و محلّ پر از زباله‌اى انداختند و رفتند. شبانه در عالم رؤيا از جانب حق تعالى به مالك دينار گفتند: بدن بنده ما را بردار و پس از غسل و كفن در گورستان صالحان و پاكان دفن كن. عرضه داشت: او از گروه فاسقان و بدكاران است، چگونه و با چه وسيله مقرّب درگاه احديّت شد؟ جواب آمد: در وقت جان دادن با چشم گريان گفت: يا مَنْ لَهُ الدُّنيا وَ الآخِرَةُ إرْحَمْ مَن لَيْسَ لَهُ الدُّنيا وَ الآخرَةُ. اى كه دنيا و آخرت از اوست، رحم كن به كسى كه نه دنيا دارد نه آخرت. مالك، كدام دردمند به درگاه ما آمد كه دردش را درمان نكرديم؟ و كدام حاجتمند به پيشگاه ما ناليد كه حاجتش را برنياورديم؟ 📔تفسير منهج الصادقين: ۸/۱۱۰؛ انيس الليل: ۴۵ ─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ @Nazir_army https://eitaa.com/Nazir_army
1_5943334279.mp3
5.85M
─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ 🕯🥀 شب‌های انتظار 💠 نوآهنگ| العجل یا منتقم 🌴 با همه سختیا باز آقا 🥀 راه دادی نوکرت، ممنونت 🌴 هم نوا میشه این شبا با 🥀 اون که این روضه رو میخونه 🎙محمدرضا طاهری 🤲 اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیکَ الفَرَجَ 🤲 ⚡️بحق فاطمه سلام الله علیها⚡️ ─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ @Nazir_army https://eitaa.com/Nazir_army
─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ 🔅 ✍ مثل یک مداد زندگی کن 🔹پسرک پدربزرگش را تماشا کرد که نامه‌ای می‌نوشت. 🔸 بالاخره پرسید: ماجرای کارهای خودمان را می‌نویسید؟ درباره من می‌نویسید؟ 🔹 پدربزرگش از نوشتن دست کشید و لبخندزنان به نوه‌اش گفت: درسته درباره تو می‌نویسم اما مهم‌تر از نوشته‌هایم مدادی است که با آن می‌نویسم. می‌خواهم وقتی بزرگ شدی مانند این مداد شوی. 🔸 پسرک با تعجب به مداد نگاه کرد و چیز خاصی در آن ندید. پرسید: اما این هم مثل بقیه مدادهایی است که دیده‌ام. 🔹 پدربزرگ پاسخ داد: بستگی داره چطور به آن نگاه کنی. در این مداد پنج خاصیت است که اگر به دستشان بیاوری، تا آخر عمرت با آرامش زندگی می‌کنی. 🔸 : می‌توانی کارهای بزرگ کنی اما نباید هرگز فراموش کنی که دستی وجود دارد که حرکت تو را هدایت می‌کند. اسم این دست خداست. او همیشه باید تو را در مسیر اراده‌اش حرکت دهد. 🔹 : گاهی باید از آنچه می‌نویسی دست بکشی و از مدادتراش استفاده کنی. این باعث می‌شود مداد کمی رنج بکشد اما آخر کار، نوکش تیزتر می‌شود. 🔸پس بدان که باید رنج‌هایی را تحمل کنی چراکه این رنج باعث می‌شود انسان بهتری شوی. 🔹 : مداد همیشه اجازه می‌دهد برای پاک‌کردن یک اشتباه از پاک‌کن استفاده کنیم. 🔸بدان که تصحیح یک کار خطا، کار بدی نیست. در واقع برای اینکه خودت را در مسیر درست نگه داری مهم است. 🔹 : چوب یا شکل خارجی مداد مهم نیست، زغالی اهمیت دارد که داخل چوب است.‌ پس همیشه مراقب باش درونت چه خبر است. 🔸 : همیشه اثری از خود به‌جا می‌گذارد. بدان هر کار در زندگی‌ات می‌کنی ردی به‌جا می‌گذارد و سعی کن نسبت به هر کاری که می‌کنی هوشیار باشی و بدانی چه می‌کنی. ─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ @Nazir_army https://eitaa.com/Nazir_army
─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ بسم الله الرّحمن الرّحیم 🏴درس‌های محرم ۸ 🏴 : آنگاه که حب جاه ، حب مال و حب زن و فرزند ، مانع از رستگاری می شود شب و روز هشتم محرم در نزد شیعیان و دلباختگان اهل بیت علیهم السلام به حضرت علی اکبر(علیه السلام) اختصاص دارد و همچنین حوادثی در این روز رخ داده که خواندنی است: ۱_ علی اکبر آقازاده ای که آقا بود حضرت علی اکبر(علیه السّلام) در زمان شهادت بیست و هفت ساله بود. آن حضرت ازدواج کرده بود، اما در کتب تاریخی فرزندی برایشان ذکر نکرده اند. حضرت علی اکبر اولین کسی از بنی هاشم بود که به شهادت رسید. امام حسین علیه‌السلام زمانی که علی اکبر به میدان نبرد رفت، گریستند و فرمودند: «خدایا، تو بر این قوم شاهد باش. همانا جوانی به سویشان رفت که شبیه ترین مردم به رسول خدا(صلی‌الله علیه وآله) در سیما و رفتار و گفتار است.» در میدان جنگ مردی از اهل کوفه او را صدا زد و گفت: «تو با امیرالمؤمنین یزید، خویشاوندی؛ اگر بخواهی، تو را امان می دهیم!» و حضرت علی اکبر پاسخ داد: «وای بر تو! خویشاوندی رسول خدا سزاوارتر است که رعایت شود» و آنگاه بر آنان تاخت، در حالی که چنین رجز می خواند: «من علی بن حسین بن علی هستم، قسم به کعبه، ما به پیامبر سزاوارتریم از شَبَث و شمر پست فطرت! من آنقدر به شما ضربه می زنم تا شمشیرم کج شود، ضربه ای می زنم که لایق یک جوان علوی هاشمی باشد. امروز تا جان دارم، از پدرم دفاع می کنم. به خدا سوگند اجازه نخواهم داد (یزیدِ) حرام زاده بر ما حکومت کند.» علی اکبر همچنان به دشمن یورش می برد و سپس نزد پدر بازمی گشت و می گفت: «پدرجان، العطش! (تشنگی)» امام حسين(علیه السلام) پاسخ می داد: «محبوب من، شکیبا باش. تو به شب نخواهی رسید مگر آنکه از جام رسول خدا(ص) سیراب شوی!» پس چند بار بر آنان تاخت تا عاقبت تیری به گلویش اصابت کرد و آن را درید. و درس آموز آن است که یکی از رزمندگان سپاه امیرالمؤمنین علیه السلام در جنگ صفین به نام مُرّة بن منقذ بن نعمان عبدی که پرچمدار عبد القيس در جنگ صفین بود در سپاه عمرسعد به جنگ حضرت علی اکبر آمد و به اطرافیان خود گفت: «تمام گناهان عرب بر دوش من باشد اگر این جوان حمله کنان سوی من بیاید و من پدرش را به عزایش ننشانم!» علی اکبر با شمشیر بر لشکر حمله می کرد که مُرّة جلوی راهش را گرفت و با نیزه به او زد. علی بر اثر این ضربت بر زمین افتاد و در حالی که در خون خود می غلتید، صدا زد: «پدر جان، خدا نگهدار، رسول خدا به تو سلام می رساند و می گوید: زودتر نزد ما بیا.» لشکر احاطه اش کردند و با شمشیرهای خود او را بریده بریده نمودند تا آنجا که نفسی برآورد و به شهادت رسید. امام حسین(علیه السلام) بر پیکر علی اکبرحاضر شد و گفت: «پسرم! خدا بکشد مردمانی را که تو را کشتند! چه وقیحانه بر خدا گستاخی کردند و حرمت پیغمبر را زیر پا گذاشتند!» آنگاه اشک از چشمش جاری شد و فرمود: «علی جان، پس از تو دنیا نابود باد!» زینب(سلام الله علیها) شتابان در حالی که فریاد می زد: «وای برادرم! وای برادرزاده ام!» خود را بر پیکر علی اکبر انداخت. امام حسین(علیه السلام) دست او را گرفت و به خیمه بازگرداند و به سوی علی اکبر برگشت. جوانان (بنی هاشم) به سرعت به سوی او رفتند. امام(علیه السلام) به ایشان فرمود: «برادرتان را بردارید.» آنگاه او را از قتلگاه برداشتند و در خیمه ای که رو به میدان نبرد بود، گذاشتند. ۲_ تحریم سلاحی تکراری اما ناکارآمد در روز هشتم محرم و بعد از دستور ابن زیاد در روز قبل مبنی بر تحریم آب برای امام و اصحابش ، تشنگی در نزد حضرت و یاران و خاندانش آغاز شد و لذا بنا به نقلی تعدادی از یاران امام اقدام به حفر چاه کرده بودند و به نقلی دیگر امام حسین علیه‌السلام شخصاً با روشی اعجاز گونه چشمه آبی با نیزه ایجاد کردند و همگی آب نوشیدند ولی خبر این ماجرا به عبیدالله ین زیاد رسید و او به عمر بن سعد دستور داد که فوراً جلوی حفر چاه را بگیرند تا امام حسین علیه السلام در تشنگی بمانند. عمر بن سعد هم یاران آن حضرت را تهدید کرد که چاه را از خاک پر کنند، در غیر این صورت به آن‌ها حمله خواهد کرد. ...👇 ─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ @Nazir_army https://eitaa.com/Nazir_army
─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ بسم الله الرّحمن الرّحیم 🏴درس‌های محرم ۸ 🏴 : آنگاه که حب جاه ، حب مال و حب زن و فرزند ، مانع از رستگاری می شود ۳_ تهدیدی که بر کوفیان و کوفی صفتان همواره کار ساز است روز هشتم محرم عبیدالله بن زیاد در مسجد بالای منبر رفت و برای مردم سخنرانی کرد تا آن‌ها را ترغیب و تهدید کند تا مقابل امام حسین علیه السلام بایستند. او اعلام کرد که هر کسی در این مدت به کربلا نرود و با لشکر امام حسین علیه السلام مقابله و مبارزه نکند، خونش حلال خواهد بود و حقوق او از بیت‌المال قطع خواهد شد. این طور بود که مردهای کوفی گروه گروه به لشکر ابن زیاد ملحق شدند و لشکرهای زیادی به سمت کربلا روانه شد. عبیدالله بن زیاد در عین حال به چند نفر از مردم خبیث آن زمان مانند کثیر بن شهاب، محمد بن اشعث، قعقاع بن سوید و اسماء بن خارجه دستور داد که بین مردم بچرخند و آن‌ها را با روش‌های گوناگون تهدید و تحریک کنند تا همه به کربلا بروند و در کشتن امام حسین علیه السلام شریک شوند. روز هشتم محرم، سپاه جدیدی از سوی عمر سعد همراه با چهار هزار نفر نیروی تازه نفس به کربلا رسیدند. این سپاه قرار بود به سرزمین دیلم اعزام شوند اما عبیدالله آنها را با اجبار به کربلا فرستاد به نظر می رسد ابن زیاد هدفش این بود که در این جنایت تاریخی همه مردم را شریک کند تا بعد از واقعه از شکل گیری مخالفین جنگ پیشگیری کرده باشد و الّا با وجود حدود سی هزار نفر در میدان جنگ برای مقابله با هفتاد نفر سپاه امام حسین، به قشون بیشتری نیاز نبوده است. ۴_ تلاش یکی از اصحاب برای ممانعت از تحریم آب و باز هم وسوسه مقام گرفتن در روز هشتم هنگامی که تحمل تشنگی بر امام و یارانش سخت شد، یکی از اصحاب حسین(علیه السلام) به نام زید بن حصین همدانی که مردی زاهد بود به امام حسین(علیه السلام) گفت «یابن رسول‌الله اجازه بده نزد ابن سعد بروم و با او درباره آب سخن بگویم؛ شاید از این مخالفت برگردد» امام نیز موافقت کردند. همدانی نزد عمر سعد رفت و هنگام ورود سلام نکرد، عمر گفت: ای همدانی! مگر مرا مسلمان ندانی که سلام نکردی؟ همدانی در جواب گفت: اگر چنان که می‌گویی مسلمان بودی، پس چرا بر خاندان پیامبر(صلی‌الله علیه وآله) شورش کردی و تصمیم به کشتن آن‌ها گرفته‌‏ای و آب فرات را که حتی حیوانات این وادی از آن می‏‌نوشند از آنان مضایقه می‌‏کنی و گمان بری که خدا و رسولش را می‌شناسی؟ عمر سعد گفت همه‌ی این‌ها را می‌دانم ولی نمی‌توانم از حکومت ری بگذرم. زید بن حصین همدانی بازگشت و ماجرا را برای امام حسین(علیه السلام) تعریف کرد و گفت: عمر بن سعد حاضر شده است شما را در برابر حکومت ری به قتل برساند. ۵_ باز هم رزمنده ای قدیمی و تنها گذاشتن امام به بهانه زن و فرزند فرق نمی کند عاشورای سال ۶۱ باشد یا عاشورای سال ۲۴۰۳ ، رزمنده و انقلابی باسابقه درخشان باشی یا نباشی . وقت امتحان که برسد گاهی حب جاه و گاهی حب مال و گاهی حب زن و فرزند تو را از رستگاری باز می دارد. «هرثمه بن سلیم»، همراه سپاه ابن زیاد به کربلا آمده بود. او قبلا از محبان امام علی(ع) و رزمنگانی بود که در جنگ صفین همراه با امام علی(علیه السلام) بود. هرثمه، وقتی به کربلا رسید، سوار شتر شد و خواست تا اباعبدالله الحسین(علیه‌السلام) را ببیند. خدمت امام که رسید، حضرت او را تکریم کرد. هرثمه گفت: در صفین همراه پدرت علی بودم که نماز بامداد به کربلا رسیدیم. پدرت علی، پیش از نماز خاک اینجا را به دو دست برداشت و گفت: خوشا به حال تو ای خاک پاک! از تو قومی برانگیخته می شود که بهشت بر او واجب است. امام حسین رو کرد به هرثمه و پرسید: اینک با مایی یا بر مایی؟ او پاسخ داد: نه با تو هستم و نه با دشمن تو. من زن و دختری در کوفه دارم که نگران آنها هستم و از عبیدالله زیاد می ترسم. امام فرمود: اگر سر یاری با ما نداری، پس زود از این سرزمین خارج شو. به جایی برو که شاهد شهادت ما و شنوای ناله های ما نباشی. سوگند به آنگه جان ما در دست اوست هرکس فریاد ما را بشنود و یاری نکند، خداوند او را مستقیم در دوزخ وارد خواهد کرد. هرثمه می گوید: از همان جا سوار بر شتر، فوری کربلا را ترک کردم. ─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ @Nazir_army https://eitaa.com/Nazir_army
─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ 🔴 و راههای مقابله با آن ✅ : (۱): 🌸 تعریف استرس در هر فرد متفاوت است و هر فردی تعریف خاصی از استرس دارد، بنابراین برای مقابله با آن، شناخت استرس و اینکه چه مواقعی به سراغ ما می آید و چگونه می توانیم آنرا مدیریت کنیم، به ما کمک بزرگی در حل مشکل خواهد کرد. 🌸 استرس اگر در حد طبیعی باشد، می تواند مفید بوده و به عنوان یک نیروی محرکه، باعث بالا رفتن سازگاری و افزایش انگیزه و همچنین رشد شما شود. 🌸 استرس فراتر از حد طبیعی، می تواند مضر و منفی باشد و باعث خستگی، از دست دادن روحیه، فرسودگی و حتی بیماری شود. 🌸 استرس با اضطراب تفاوت دارد، استرس دلیل مشخص دارد، اما اضطراب، دلیل روشنی ندارد. مثلا ؛ وقتی شما قرار است در جلسه ای صحبت کنید، ممکن است دچار استرس شوید و دلیل استرس شما مشخص است، که همان صحبت در جلسه است ... ─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ @Nazir_army https://eitaa.com/Nazir_army
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ ⬅️ پسره با موی دم اسبی و شلوارک گفت به احترام حضرت ابوالفضل آب نمیخورم ... صحبت‌های جالب هم‌وطن ساکن آمریکا درباره امام حسین (علیه السلام) و عزاداری‌های محرم در آمریکا ─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ @Nazir_army https://eitaa.com/Nazir_army
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ 🎙 حجت الاسلام عالی روضه فوق العاده سوزناک حضرت ابالفضل علیه السلام 🏴 ▪️التماس دعا ─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ @Nazir_army https://eitaa.com/Nazir_army
─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ ✅ انسانهای به صداقتِ حرف هیچکس شک نمی کنند و حرفِ همه را باور دارند. ❌ انسانهای تقریبا حرف هیچکس را باور ندارند و معتقدند که همه دروغ می گویند. ✅ انسانهای همواره در حالِ امیدوار کردن دیگرانند. ❌ انسانهای همیشه آیه یاس می خوانند. ✅ انسانهای همه را شرافتمند می دانند. ❌ انسانهای همیشه فکر می کنند که همه به آنها حسادت می کنند. ✅ انسانهای بیشترین کلامشان، تشکر از دیگران است. ❌انسانهای معتقدند که همه مشغول توطئه هستند ─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ @Nazir_army https://eitaa.com/Nazir_army
1_12566295126.mp3
8.91M
─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ مداح عراقی برای آقا علیه السلام از زبان حضرت به زبان ، غوغا به پا کرد 😭😭 ─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ @Nazir_army https://eitaa.com/Nazir_army
─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ ⚫️🥀 🏴 شب دهم محرّم، شب عاشورا و شبی است که امام حسین علیه‌السّلام و یارانش آن را احیاء داشته و تا صبح به قرائت قران و دعا و مناجات پرداختند. لذا احیاء این شب فضیلت فراوان دارد. در فضيلت احياء اين شب روايت كرده‌اند: 🔹 مانند آن است كه عبادت كرده باشد به عبادت جميع ملائکه، و عبادت در آن، برابر هفتاد سال عبادت است، و اگر كسى را توفيق دست دهد در چنين شبى در كربلا باشد و امام حسين عليه السّلام را زيارت كند و نزد آن حضرت تا صبح بيتوته كند، خدا او را آغشته به خون امام حسين عليه السّلام در زمره شهدا با آن حضرت محشور فرمايد. 🔹 سيّد بن طاووس در كتاب «اقبال الاعمال» براى اين شب دعاها و نمازهاى بسيار، با فضيلت‌هاى فراوان روايت كرده است، از جمله: 🌑 ۱- صد ركعت نماز که در هر رکعت بخواند: ▪️سوره «حمد» یک مرتبه ▪️سوره «توحيد» سه مرتبه ▫️و بعد از پايان صد ركعت، هفتاد مرتبه بگويد: ▪️«سبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَكْبَرُ وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ» و در روايت ديگر پس از العلى العظيم استغفار هم ذكر شده است. 🌑 ۲- چهار ركعت نماز در آخر شب، كه در هر ركعت بخواند: ▪️سوره «حمد» یک مرتبه ▪️«آية الكرسى» ده مرتبه ▪️سوره «توحيد» ده مرتبه ▪️سوره «فلق» ده مرتبه ▪️سوره «ناس» ده مرتبه ▫️و پس از سلام: ▪️صد مرتبه سوره «توحيد» را قرائت كند. 🌑 ۳- چهار ركعت نماز، که درهر ركعت بخواند: ▪️سوره «حمد» یک مرتبه ▪️سوره «توحيد» پنجاه مرتبه 👈..و اين نماز برابر است با نماز اميرالمؤمنين عليه السّلام كه فضيلت بسيار دارد. و پس از نماز، بسيار ذكر خدا كند و صلوات بسيار بر رسول خدا صلّى الله عليه و آله و سلّم فرستد، و هر چه می‌تواند بر دشمنان ايشان لعن كند. ─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ @Nazir_army https://eitaa.com/Nazir_army
─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ 🇮🇷 جلوه‌های ویژۀ حادثۀ 🍃🌹🍃 🔻حضرت (سلام الله علیها) قیام امام حسین (علیه السلام) و صحنه‌های به‌ظاهر دل‌خراش آن را با نگاه معنوی و الهی می‌بیند 📚 بحار الأنوار ج‏۴۵، ص: ۱۱۶ 🔹این رخداد عظیم تاریخی و شهادت حضرت سیدالشهدا که بنا به نظر برخی مفسرین آیه ۱۰۷ سوره صافات، مصداق «» قلمداد شده، دارای جلوه‌های ویژه است که به چند مورد می‌پردازیم: 1️⃣ : با آنکه همۀ یارانِ باوفای حضرت می‌دانستند قطعاً شهید می‌شوند، یا اینکه به حضرت عباس (علیه السلام) امان‌نامه آوردند ایشان آن را رد نمود. به همین خاطر، امام صادق (علیه السلام) را از ویژگی قمر بنی‌هاشم می‌شمارند. 2️⃣ اوج : نمونه بارز استقامت در نبرد حضرت ابوالفضل (علیه السلام) است که بعد از قطع شدن دست‌هایش، مشک آب را به دندان گرفت و جانانه جنگید. محتوای رجزِ این حضرت، دفاع از و و امامت بود. 3️⃣ نهایت : امام حسین (علیه السلام) و یارانش، همه هستی (خود و خانواده) را فدای اسلام نمودند. 4️⃣ اسارتِ : گزارش‌های تاریخی- روایی نشان می‌دهد که سرانِ اسرای کربلا، ازجمله حضرت امام سجاد (علیه السلام) و حضرت زینب (سلام الله علیها)، در محفل دشمن، بدون ترس و واهمه حرف‌هایشان را زده‌اند. 5️⃣ رضایت و محض الهی: بر اساس رؤیای امام حسین (علیه السلام)، شهادت حضرت و یارانش و اسارت خاندانشان، خواسته خدا بوده 📚 بحار الأنوار ج‏۴۴، ص: ۳۶۵ تا باعث حفظ اسلام گردد. لذا امام (علیه السلام) در آخرین لحظات شهادت به رضا و تسلیم امر خدا اقرار فرمودند. ✍️علی‌اکبر صیدی ─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ @Nazir_army https://eitaa.com/Nazir_army
─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ بسم الله الرّحمن الرّحیم درس‌های محرم ۹ 🏴🏴🏴 ، روز ادب و وفاداری عباس علیه السلام برابر آنچه در مقاتل و کتب تاریخی نقل شده است ، مهمترین رویدادهای روز نهم محرم را در چند موضوع می توان اشاره نمود. ۱_ ورود شمر بن ذی الجوشن به کربلا شمر لعنت الله علیه از ابتدای ورود امام حسین به صحرای کربلا، تلاشش این بود که تقابل سپاه ابن زیاد با حضرت سیدالشهدا به جنگ بینجامد و تا حد زیادی تلاش کرد با سعایت از عمر سعد نزد ابن زیاد ، خود را جایگزین او به عنوان فرمانده سپاه کند. از سوی دیگر عمر سعد گرچه برای رسیدن به حکومت ری تن به رویارویی با فرزند پیامبر داده بود اما مایل نبود که کارشان به جنگ و خونریزی کشیده شود. شمر با نامه ای از ابن زیاد خطاب به عمرسعد به کربلا آمد که یا به جنگ حسین ع می روی و یا فرماندهی را به شمر واگذار می کنی. عمر سعد نیز که حب دنیا او را فریفته بود تسلیم خواسته ابن زیاد شد. شمر هم به عنوان فرمانده پیاده نظام منصوب شد. ۲_امان نامه ای که پذیرفته نشد هم شمربن ذی الجوشن و هم بکی دیگر از فرماندهان لشگر عمر سعد از طایفه بنی اسد کلابیه (همان طایفه ام البنین) بودند و به همین دلیل از ابن زیاد برای حضرت عباس و سه برادرش ، امان نامه گرفتند اما این امان نامه با خشم قمربنی هاشم و پاسخ قاطع او روبرو شد: لعنت بر تو و بر امان تو، ما را امان مى‌ دهى و زاده رسول اللَّه در امان نیست؟ در روایتى حضرت عباس (علیه السّلام) او را مورد خطاب قرار داد: دستانت بریده باد، اى دشمن خدا بد امانى براى ما آوردى، به ما دستور مى‌ دهى که برادر و آقاى خود، حسین پسر فاطمه (علیهما السّلام) را ترک کنیم و از لعینان و لعین ‌زادگان اطاعت کنیم؟» برخی از مقتل نگاران یکی از دلایل امان دادن دو انگیزه مطرح کرده اند. یکی انگیزه تعصب عشیره ای و قبیله ای و انگیزه دیگری که قابل تامل است اینکه شمر ملعون با ان همه خباثت بعید است که برای فرزندان ام البنین دلسوزی کرده باشد بلکه غرض اصلی جدا نمودن دلاور مردانی چون حضرت عباس و برادرانش (علیهم السّلام) از حضرت امام حسین (علیه السّلام) می باشد تا بر اثر شجاعت و دلاوری این دلیر مردان، سپاه عمر بن سعد (لعنه الله علیه) متلاشی نشود. ۳_ حمله به خیام در عصر تاسوعا تمام مقاتل نوشته اند که در بعد از ظهر پنجشنبه نهم محرم طبق دستور ابن زیاد هجومی به سمت خیمه های حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السّلام) صورت گرفت. در همین زمان حضرت سیدالشهدا علیه السلام در مقابل خیمه زانو در بغل گرفته و بخواب رفته بودند که حضرت زینب آمد و برادر را از هجوم لشگر آگاه کرد حضرت حسین (علیه السّلام) سررا بلند کردند و فرمودند: رسول الله (صلّى اللّه علیه و آله) را در خواب دیدم به من فرمودند: شما به سوى ما مى‌ آیى. در این هنگام زینب سلام الله علیها به صورت خویش سیلى زد و گفت: اى واى بر من، حضرت فرمودند: خواهرم به مصیبت گرفتار نشوی خدا رحمتت کند آرام باش در این بین حضرت عباس بن على (علیه السّلام) آمدند و حضرت امام حسین (علیه السّلام) از جایش بلند شدند و فرمودند: عبّاس، جانم به فدایت برادرم سوار شو با آنها ملاقات کن بگو: چه شده است؟ چه اتفاقی افتاده است؟ و بپرس براى چه به اینجا آمده ‌اند؟ حضرت عباس (علیه السّلام) تقریبا با بیست اسب سوار که زهیر بن قین و حبیب بن مظاهر در میانشان بودند، روبروی آنان ایستادند. گفتند: چه اتفاقی افتاده است؟ و چه مى ‌خواهید؟ گفتند: فرمان أمیر عبید الله رسیده که به شما حمله کنیم تا تحت فرمان او درآیید یا شما را تحت فرمان او درآوریم. حضرت عباس (علیه السّلام) از آنها خواست تا تاملی کنند تا نزد امام برود و پیام را له ایشان منتقل کند . حضرت سیدالشهدا وقتی از قصد حمله آنها آگاه شد از قمر بنی هاشم خواستند تا از لشگر عمرسعد امشب را مهلت بگیرند و فرمودند: «پیش آنها بازگرد و اگر توانستى تا صبحدم جنگ را عقب بینداز و امشب آنان را از ما دورکن، باشد که بتوانیم امشب به درگاه پروردگار خویش نماز بخوانیم و دعا و استغفار کنیم. خدا مى ‌داند که من نماز خواندن به درگاه او و قرآن خواندن و دعا و استغفار بسیار را دوست دارم. البته در همین یک شبی که برای شروع جنگ از عمر بن سعد (لعنه الله) فرصت گرفته شد، گروهی از سپاه دشمن به حضرت سیدالشهدا (علیه السّلام) پیوستند و سبب هدایت برخی از افراد اگرچه به تعداد انگشت شمار گردید علاوه براین تاخیر نبرد از شامگاه تاسوعا به روز عاشورا موجب شد تا راویان و شاهدان زیادی بتوانند در روشنایی روز حوادث بینظیر این مقطع سرنوشت ساز را بخوبی گزارش کنند. ─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ @Nazir_army https://eitaa.com/Nazir_army
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ ﷽ 🎥 زیر یک پرچمدار 🍃🌹🍃 🔹کاربران فضای مجازی از مسیحیانی نوشته‌اند که زیر پرچم سیدالشهدا عزاداری می‌کنند. ─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ @Nazir_army https://eitaa.com/Nazir_army
1_12517038029.pptx
27.27M
─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ ✳️ پاور‌پوینت معرفی امام حسین علیه السلام به کودکان ✳️برای دوستان خود فوروارد کنید. ─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ @Nazir_army https://eitaa.com/Nazir_army
1_12430892547.mp3
6.86M
─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ 🕯🥀 بارون اشک 🎙 جواد مقدم اللّٰهُمَّ ارْزُقْنـٰا فِی الدُّنْیٰا زیٰارَۃَ الْحُسَیْن وَ فِی الْاٰخِرَۃِ شفٰاعَةَ الْحُسَیْن ─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ @Nazir_army https://eitaa.com/Nazir_army
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
─═ঊ🥀🕯🖤🕯🥀ঊ═─ 🔆 زنگ عبرت 🔴این روزها و شب ها ایستگاه های صلواتی و برخی مجالس که به اسم امام حسین علیه السلام است. خانمهای بدحجاب و بی حجاب را میبینی ♦️از اون طرف آهنگ مداحیها جوریه که بعضاً میشه باهاش رقصید. ♦️ هرچی هم میای حرفی بزنی، پیش خودت میگی حالا اشکالی نداره بذار بیان روضه، شاید اصلاح بشن ♦️ولی رهبرمعظم انقلاب با بیان یک خاطره از سید قطب و ماجرای کلیسایی که کاباره شده بود ،جوابمون را زیبا میدهند. ─═ঊ🥀🕯🖤🕯🥀ঊ═─ @Nazir_army https://eitaa.com/Nazir_army
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ استاد عالی در مراسم بیت رهبری نعمت جمهوری اسلامی به والله العظیم از بزرگترین نعمت‌های پروردگار عالم است که به ما داده. شیعه در طول تاریخ حکومت ولایی نداشته، حتی در زمان امیرالمومنین. تنها حکومت ولایی مال زمان ماست. در این چهل و پنج سال است که شیعیان و مومنین حاکم را بعنوان نائب امام زمان، بعنوان ولی خدا پذیرفتند. فقیه‌ترین، شجاع‌ترین، مدیرترین، مدبرترین، با تقواتری فرد امت در راس قرار گرفته. دیگه بعدش خود معصوم و ولی الله العظم است. ─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ @Nazir_army https://eitaa.com/Nazir_army
─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ بسم الله الرحمن الرحیم درسهای محرم🏴🏴🏴 : آه از روز دهم آنچه در روز دهم گذشت ، نتیجه همان رفتار و کرداری است که هم جبهه حق و هم جبهه باطل قبل از روز دهم محرم سال ۶۱ داشتند. اگر حر از سپاه ابن زیاد به سپاه سیدالشهدا پیوست و روز عاشورا به شهادت رسید. نتیجه کردار او و احترام او به حضرت در روزهای فبل بود که به حضرت گفت من احترام مادر شما را نگه می دارم . اگر شمر ذاتا به دنبال جنگ با امام بود و سر از بدن سیدالشهدا جدا کرد، ریشه در زنازادگی او بود که مادرش در بیابان در ازای آب از یک چوپان به حرام حامله شد و شمر را به دنیا آورد و اگر عمرسعد علی رغم تمایلش به نجنگیدن با امام بود اما در نهایت در مقابل حضرت ایستاد، ریشه در محبت دنیا و ریاست طلبی او داشت(وعده حکومت ری) و .... پس درس آخر در دهه اول محرم این است که بودن یا نبودن ما در سپاه حق در هر عصر و نسلی بسته به زمینه هائی است که قبلا ساخته ایم و در روز امتحان کسی در سمت درست تاریخ می ایستد که جوهره خود را برای این آزمون مهیا کرده باشد. گاه شمار عاشورا مرحوم دکتر احمد بیرشک در «گاه‌شماری ایرانی» واقعه عاشورای سال ۶۱ هجری قمری را به‌حساب گاه‌شماری شمسی، مطابق با ۲۱ مهر سال ۵۹ هجری شمسی اعلام کرده است. در سایتی دیدم که اوقات شرعی روز ۲۱ مهر به افق کربلا (که در طول قرون حداکثر ۳+- دقیقه اختلاف می‌تواند داشته باشد) را استخراج و روایات مقتل نگارها را با این ساعت‌ها تنظیم کرده‌ اند: ۵:۴۷ اذان صبح امام علیه‌السلام بعد از نماز صبح برای اصحاب سخنرانی و آن‌ها را به صبر و جهاد دعوت کرد؛ و بعد دعا خواند: «اللهم انت ثقتی فی کل کرب... خدایا تو پشتیبان من هستی در هر پیشامد ناگواری» سپاه دشمن نماز را به امامت عمر سعد خواند و بعد از نماز صبح به آرایش سپاه و استقرار نیرو مشغول شدند. حدود ۶ صبح امام حسین (علیه السلام) دستور داد تا اطراف خیمه‌ها خندق بکنند و آن را با خار و بوته‌ها پر کنند تا بعد آن را آتش بزنند و مانع از حمله سپاه از پشت سر بشوند. ۷:۰۶ طلوع آفتاب کمی بعد از طلوع آفتاب. امام سوار بر شتری شد تا بهتر دیده شود. روبه روی سپاه کوفه رفت و با صدای بلند برای آن‌ها خطبه‌ای خواند. صفات و فضایل خودش و پدر و برادرش را یادآوری کرد و اینکه کوفیان به امام (علیه السلام) نامه نوشته‌اند. حتی چند نفر از سران سپاه کوفه را مخاطب قرارداد و از حجارین ابجر و شبث ربعی پرسید که مگر آن‌ها او را دعوت نکرده‌اند؟ آن‌ها انکار کردند. امام نامه‌هایشان را به‌طرف آن‌ها پرتاب و خدا را شکر کرد که حجت را بر آن‌ها تمام کرده است. یکی از سران جبهه مقابل از امام (علیه‌السلام) پرسید چرا حکم ابن زیاد را نمی‌پذیرید و آن‌ها را از ننگ مقابله با پسر پیامبر نمی‌رهانید؟ اینجا امام آن جمله معروفشان را فرمودند: «الا و ان الدعی بن الدعی، قد رکز بین اثنین: بین السله و الذله و هیهات منا الذله... فرد پستی که پسر فرد پست دیگری است. من را بین کشته شدن و قبول شدن و قبول ذلت مجبور کرده. ذلت از ما دور است.» سخنرانی امام (علیه‌السلام) حدوداً نیم ساعت طول کشیده است. حدود ۸ صبح بعد از سخنرانی امام (علیه السلام) چند نفر از اصحاب آن حضرت به روایتی بُرَیر که «سید القرآء» (آقای قرآن‌خوان) های کوفه بود و به روایتی زهیر خطاب و کوفیان سخنان مشابهی گفتند. بعد از سخنان زهیر و بریر، امام فریاد معروف «هل من ناصر ینصرنی» را سر داد. چندنفری دچار تردید شدند؛ ازجمله حُر. فرد دیگری به نام ابوالشعثا و دو برادر که درگذشته عضو خوارج بودند. بعید نیست که کسانی دیگری هم با دیدن شدت گرفتن احتمال جنگ، از سپاه کوفه فرار کرده باشند. ─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ @Nazir_army https://eitaa.com/Nazir_army
─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ بسم الله الرحمن الرحیم درسهای محرم🏴🏴🏴 : آه از روز دهم حدود ۹ صبح شمر به عمر سعد پرخاش کرد که چرا این‌قدر تعلل می‌کند؟ عمر سعد عاقبت رضایت به شروع جنگ داد و اولین تیر را به سمت سپاه امام (ع) رها کرد و خطاب به لشگریانش فریاد زد: «نزد عبیدالله شهادت بدهید که من اولین تیر را رها کردم.» بعد از انداختن تیر توسط عمر سعد، کماندارهای لشکر کوفه همگی باهم شروع به تیراندازی کردند. امام به یارانش فرمودند: «این‌ها نماینده این قوم هستند. برای مرگی که چاره‌ای جز پذیرش آن نیست. آماده شوید.» چند نفر از سپاه امام در این تیرباران شهید شدند. (تعداد دقیق را نمی‌دانیم. تعداد کشتگان تیراندازی. با تعداد کشتگان حمله اول ۵۰ نفر ذکرشده.) حدود ۱۰ صبح بعد از تیراندازی، یسار غلام زیاد بن آبیه و سالم غلام ابن زیاد از لشکر کوفه برای نبرد تن‌به‌تن ابتدای جنگ بیرون آمدند. عبدالله بن عمیر اجازه نبرد خواست. امام حسین (ع) نگاهی به او کرد و فرمود: «به گمانم حریف کشنده‌ای باشی» عبدالله آن دو نفر را کشت. البته انگشتان دست چپش قطع شد. بعدازاین نبرد تن‌به‌تن، حمله سراسری سپاه امام حسین (ع) انجام شد؛ حبیب و یارانش در برابر او ایستادگی کردند. زانو به زمین زدند و با نیزه‌ها حمله را دفع کردند. همزمان شمر به جناح چپ سپاه امام (ع) حمله برد. زهیر و یارانش به جنگ مهاجمین رفتند. خود شمر در این حمله زخم برداشت بعد از عقب‌نشینی هر دو جناح کوفی، عمر سعد ۵۰۰ تیرانداز فرستاد که دوباره سپاه امام (ع) را تیرباران کردند و درآن حملات، علاوه بر از پا درآمدن هر ۲۳ اسب لشکریان امام (ع) تعدادی دیگر از اصحاب شهید شدند. الفتوح آن نفرات را ۵۰ نفر و این شهرآشوب ۳۸ نفر ذکر کرده است. اولین شهید، ابوالشعثا بود و ۸ تیر انداخت که ۵ نفر از دشمن را کشت. امام (ع) او را دعا کرد. گروهی از سپاه شمر خواستند از پشت سر به امام (ع) حمله کنند زهیر و ۱۰ نفر به آن‌ها حمله کردند. حدود ۱۱ بعدازاین حملات امام دستور تک‌تک به میدان رفتن را داد. اصحاب باهم قرار گذاشتند تازنده‌اند. نگذارند کسی از بنی‌هاشم به میدان برود. انگار برای کشته شدن باهم مسابقه داشتند. بعضی «در مقابل نگاه امام (ع)» شهید شدند. یکی از اولین کسانی که کشته شد. پیرمرد زاهد بربر بود. مسلم بن عوسجه بعد از او کشته شد. حبیب بر سر بالین او رفت و گفت کاش می‌توانستم وصیت‌های تو را اجرا کنم. مسلم با دست امام حسین (ع) را نشان داد و گفت: «وصیت من این مرد است.» یک‌بار هفت نفر از اصحاب امام (ع) در محاصره واقع شدند. حضرت عباس (ع) محاصره آن‌ها را شکست و نجاتشان داد. ۱۲:۵۰ اذان ظهر حبیب بن مظاهر وقت اذان ظهر شهید شد. چون‌که نوشته‌اند امام (ع) خطاب به اصحاب گفت یکی برود با عمر سعد مذاکره کند و بخواهد برای نماز ظهر جنگ را متوقف کنیم. یکی از لشکر کوفه صدا زد: «نماز شما قبول نمی‌شود.» حبیب به او گفت «ای حمار! فکر می‌کنی نماز شما قبول می‌شود و نماز پسر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم قبول نمی‌شود؟» به جنگ او رفت اما دوستانش به کمکش آمدند و حبیب کشته شد. امام (ع) از شهادت حبیب متأثر شده و برای اولین بار در روز عاشورا گریست. رو به آسمان کرد و گفت: «خدایا رفتن جان خودم و دوستانم را به‌ حساب تو می‌گذارم حدود ۱۳ ۳۰ نفر از اصحاب امام (ع) تا وقت نماز زنده بودند و بعدازآن ساعت شهید شدند؛ ازجمله زهیر و حر. بعد از کشته شدن اصحاب نوبت به بنی‌هاشم رسید. اولین نفر علی‌اکبر پسر امام حسین (ع) بود. این عبدالله بن مسلم، به طرز ناجوانمردانه‌ای شهید شد. شهادت او بر جوانان بنی‌هاشم خوانده است و بر بنی هاشم گران آمد. دسته‌جمعی سوار شدند و به دشمن حمله بردند. امام آن‌ها را آرام کرد. فرمود: «ای پسرعموهای من بر مرگ صبر کنید به خدا پس‌ازاین هیچ خواری و ذلتی نخواهید دید.» ─┅─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─┅─ @Nazir_army https://eitaa.com/Nazir_army