#ریحانه🌸
| درعشـق،تواقتـدابہزهـراڪردۍ
| صدپنجـرهنور،برجهـانبازڪردۍ✨
| آرامـشورستگــارۍعالمرا
| درخیمـہچـادࢪٺمهیـاڪردۍ😌❤️
#ریحانه #حجاب
#چادر #عفاف
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#دلواپسیم_آقا...😔💔
امسال حتی در خیابان روضه می خوانیم
ما قشر نوکر، پای این ارباب می مانیم
این حرف یک احساس نه، یک اعتقاد است:
بی #اربعین ما زندگی را مرگ می دانیم
#8_روز تا #اربعین🏴
#اللهم_ارزقنا_زیارٺ_اربعین💚
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
مداحی_آنلاین_عراقی_مجنونتم_من_از_ایران_محمدیان.mp3
2.82M
🔳 #استودیویی ویژه #اربعین
🌴عراقی مجنونتم من از ایران
🌴کی میشه یعنی حسین جان
🎙 #حسین_محمدیان
👌بسیار دلنشین
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#ذکرروز👆
⚜﷽⚜
❣ذكر روز شنبه
يا رَبَّ العالَمين
🌸اي پروردگار جهانيان
#نمازحاجت_روزشنبه
#درجه_پیغمبران
هرڪس روزشنبه
این نمازرابخواندخدااورا
دردرجه پیغمبران صالحین وشهداقراردهد
[۴رڪعت ودرهررڪعت
حمد،توحید،آیةالکرسے]
📚مفاتیح الجنان
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#دست_تقدیر۲ #قسمت_هفدهم 🎬: جمع خانواده عباس آقا جمع بود، رضا گرم صحبت با محمد هادی بود و رقیه ظاهر
#دست_تقدیر۲
#قسمت_هجدهم🎬:
صدای دستپاچه صادق در گوشی پیچید: رضاجان باید یه کاری برام انجام بدی
رضا که هنوز باورش نمیشد صادق پشت خط هست گفت: سلام آقا صادق، کجایین شما؟! ما همه نگرانتون بودیم.
با شنیدن نام صادق، ولوله ای در خانه افتاد و رقیه زودتر از رؤیا خودش را به رضا رساند و اقدس همانطور که خیره به رضا بود جلوتر آمد و رقیه گوشی را قاپید و گفت: کجایی مادر؟! دلمون هزار راه رفت، من یکی که داشتم قالب تهی می کردم، صادق اگر تو طوریت بشه به خدا من میمیرم، دیگه طاقت یه داغ دیگه ندارم، آخه..آخه تو یادگار محیای منی..
صادق با لحنی آرام و مهربانی گفت: قربونت بشم مامان رقیه، من حالم خوب خوب هست، یه اتفاق افتاد چند ساعتی ارتباطم با همکارا قطع شد، حالا بزار یه خبر خوب بهتون بدم تا مامان جون گلم بعد از این استرس زیاد، خوشحال بشه،البته هنوز مطمئن نیستم اول باید با بابام حرف بزنم تا یه چیزایی را تایید کنه و بعد...
رقیه وسط حرف صادق پرید و گفت: بگو مامان قربونت بشه، بگو تا ببینم چی میگی...صادق نفسش را آهسته بیرون داد و گفت: فکر کنم که دکتر کیسان محرابی واقعا برادر من هست اما اون میگفت اسم پدرش یه چیزی دیگه است اون گفت ابو...ابومعروف... آره یه همچی اسمی بود
رقیه با شنیدن اسم ابومعروف دستهایش شروع به لرزیدن کرد و یکدفعه روی مبل پشت سرش ولو شد و زیر لب گفت: خدا از ابو معروف نگذره...پس خودشه...اون پسر محیای منه...اون داداش تو هست و بعد همانطور که اشک هاش جاری شده بود و انگار میترسید سوال مهم تری بپرسد که جوابش دلش را به درد بیاره، با لحنی آهسته و با لکنت گفت: کیسان...کیسان از مادرش چ..چ..چی می گفت؟!
صادق که حال اونم دست کمی از مامان رقیه نداشت گفت: تا جایی متوجه شدم مادرم زنده است، اما انگار الان ایران نیست و بعد با لحنی قاطع گفت: اما مامان رقیه، خیالت راحت باشه من مادرم را پیدا می کنم و میارم پیشت ...
رقیه هق هقش بلند شد که صادق گفت: حالا که خبر سلامتی دخترتون را شنیدین گوشی را بدین آقا رضا..
رقیه بدون حرفی گوشی را داد به رضا و صادق گفت: ببین رضاجان! یادته چند وقت پیش با هم یه برنامه ها ریختیم و قرار شد یه چیزایی را امتحان کنیم؟!
رضا که متوجه منظور صادق شده بود گفت: آره...آره...الان چکار کنم؟
صادق گوشی را توی دستش محکم گرفت و همانطور که به صاحب سؤییت که فرشته نجاتش شده بود نگاه می کرد گفت: اون میکروفن و ردیابی که با فن اوری خودت ساخته بودیم را به ماشین کیسان چسپوندم، البته قبلش فعالش کردم.
الان میری پشت سیستم، با دقت سیگنالهاش را دنبال می کنی، آقا مهدی هم درجریان میگذاری، باید تا قبل هفتاد و دو ساعت کیسان را پیدا کنیم، ما می تونیم از طریق کیسان به جای مادرم محیا برسیم و از اون گذشته، نقشه های خوبی برای موساد دارم.
رضا با تعجب گفت: موساد!!
صادق سرش را تکان داد و گفت: فقط کاری را گفتم انجام بده، من با اولین پرواز میام مشهد..
👈 #ادامه_دارد....
#رمان #دست_تقدیر
فصل دوم
✍ نویسنده ؛ « طاهره سادات حسینی »
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
╔═.🥀🍃🥀.═══════╗
👇
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
╚═══════🥀.🍃🥀.═╝
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#دست_تقدیر۲ #قسمت_هجدهم🎬: صدای دستپاچه صادق در گوشی پیچید: رضاجان باید یه کاری برام انجام بدی رضا
#دست_تقدیر۲
#قسمت_نوزدهم🎬:
محیا برای چندمین بار داخل اتاق دبورا شد، نگاهی به دستگاه کنار او که علائم حیاتی این دختر بچه را نشان می داد کرد، صورت سرخ دبورا نشان از تب بالایش داشت.
محیا جلو رفت و تب سنج الکتریکی را روی پیشانی دبورا گذاشت و سری تکان داد و زیر لب گفت: تبش خیلی بالاست و پس به طرف دکمهٔ قرمز رنگی که حکم ارتباط او با جهان بیرون را داشت رفت و دستش را روی زنگ گذاشت.
در کمتر از دقیقه، مردی قد بلند با لباس های آبی یکبار مصرف که همه استریزه شده بود، در اصلی را باز کرد و داخل شد و مستقیم به سمت یکی از سه اتاق ساختمان که اتاق دبورا بود رفت، وارد اتاق شد و رو به محیا گفت: چی شده خانم ریچل؟! برای چی زنگ را فشار دادین؟!
محیا اشاره ای به دخترکی که بیش از چهار سال از عمرش نمی گذشت کرد و گفت: این بچه به دارویFG نیاز دارد اگر به موقع این دارو را نرسانید این یکی هم از دست خواهد رفت.
مرد با تعجب نگاهی به محیا کرد و گفت: چی میگین خانم دکتر؟! مگه خودتون این دارو را برای دبورا و همزادانش قدغن نکردین حالا چی شده خودتون...
محیا وسط حرف ان مرد دوید و گفت: الان تشخیصم اینه که باید این دارو را به این دختر تزریق کرد...
مرد خیره در چشمان محیا شد و گفت: راستش را بگین! آیا قصد شما از تزریق این دارو به دبورا، کشتن این بینوا نیست؟! فراموش نکنید دبورا اگر بخواهد مادری داشته باشد، غیر از شما کسی لیاقت مادری او را ندارد، حالا چطور در حق فرزند خودتون این حماقت را انجام میدین؟!
محیا با لحنی محکم و قاطع گفت: دارید اشتباه می کنید آقای ساموئل درسته که دبورا و چند خواهر و برادرش طی فرایند طبیعی پا به این دنیا نگذاشتند، اما از نظر من انسان زنده اند و هر انسان مستحق احترام هست و هیچ کس نمی تواند انسان دیگری را از نعمت زندگی محروم کند گرچه ان انسان دبورا باشد که پدر و مادری در این دنیا ندارد و با فرآیند آزمایشگاهی بوجود آمده، الان به عنوان یک پزشک ژنتیک و یک محقق و کسی که در فرایند شکل گیری دبورا و دیگر همزادانش نقش اساسی داشت، توصیه می کنم که سریع داروی FG را بدستم برسانید وگرنه این یکی هم مثل اون چند کودکی که تا یکسالگی زنده ماندند، از دنیا خواهد رفت.
ساموئل سرش را به دو طرف تکان داد و گفت: چطور توقع داری من حرف تو را باور کنم؟! تویی که حاضر نشدی پیوند کبد که نجات بخش زندگی دبورا بود را انجام بدی...
محیا صدایش را بالا برد و گفت: اون هم علت خودش را داشت،بارها و بارها اذعان کردم من راضی نیستم جان کودکی دیگر را که چشم و چراغ خانواده اش هست بگیرم برای اینکه به کودک خودساخته شما جان ببخشم
حالا هم اگر به زنده ماندن دبورا علاقه داری دارویی را که گفتم به من برسان..
👈 #ادامه_دارد....
#رمان #دست_تقدیر
فصل دوم
✍ نویسنده ؛ « طاهره سادات حسینی »
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
╔═.🥀🍃🥀.═══════╗
👇
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
╚═══════🥀.🍃🥀.═╝
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#دست_تقدیر۲ #قسمت_نوزدهم🎬: محیا برای چندمین بار داخل اتاق دبورا شد، نگاهی به دستگاه کنار او که علا
#دست_تقدیر۲
#قسمت_بیستم🎬:
ساموئل نگاه خیره اش را به چشمان پر از راز و رمز محیا دوخت و گفت: خانم میچل من برعکس اینکه به همسرت ابو معروف اعتماد کامل داشتم، به پسرش معروف و تو هیچ اعتمادی ندارم، شما هنوز نفهمیده اید که زندگیتان باید وقف خدمت به قوم برگزیده باشد، حیف از ابو معروف که خیلی راحت در دام مسلمانها افتاد و او را کشتند.
محیا آه کوتاهی کشید و سعی کرد مثل همیشه مهر سکوت بر لب زند، او خوب می دانست که بر لبهٔ تیغ قرار دارد و کوچکترین حرفی که باعث شک این آدمخواران شود به قیمت جان خود و پسر عزیزش تمام می شود، پسری که نمی دانست اینک به ترفند این جانیان در کجا به سر میبرد، این روباهان مکار، کیسان را به بهانه ای از انگلیس بیرون کشیده بودند و در دامی که خود پهن کرده بودند گرفتار نمودند.
ساموئل که سکوت محیا خسته اش کرده بود قدمی به عقب گذاشت و در همین هنگام صدای بوق هشدار دستگاهی که علائم حیاتی دبورا را کنترل می کرد بلند شد.
محیا نگاهی سرد به دبورا کرد و گفت: این یکی هم مُرد.
ساموئل با دو دست روی چشمهایش را گرفت و فریاد زد جواب آنها را چه بدهم و با خشم محیا را نگاه کرد و گفت: باشد حالا که برای بقیه دل می سوزانی وخلاف خواسته ما قدم برمی داری کاری می کنم که روزی هزار بار بمیری و زنده شوی..
تو باید یاد بگیری که به قوم برگزیده خدمت کنی و اگر نکنی جان خودت و آن پسر یکی یکدانه ات به باد خواهد رفت، اصلا از نزدیکان ابومعروف باشید، مهم این است الان ابومعروفی نیست که شفیعتان شود، چنان می کنم که در افسانه ها بنویسند و با اشاره به محیا فریاد زد: برو وسایلت را جمع کن، تو را به جایی منتقل می کنم که در شبانه روز حتی وقت خوابیدن هم نداشته باشی، برو خانم دکتر...دکتر برگزیده بهترین دانشگاه مجارستان....
محیا تنش از این تهدید ساموئل لرزید او خوب می دانست که ساموئل از او کینه به دل گرفته و حتما حرفهای تهدیدآمیزش را عملی می کند، اما نمی دانست او را به کجا منتقل خواهند کرد..
👈 #ادامه_دارد....
#رمان #دست_تقدیر
فصل دوم
✍ نویسنده ؛ « طاهره سادات حسینی »
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
╔═.🥀🍃🥀.═══════╗
👇
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
╚═══════🥀.🍃🥀.═╝
🌹🍃#مهربان_شدن_زن_و_شوهر_بهم:
💜✨از حضرت امام جعفر صادق علیـہ السلام نقل است:
💜✨اگر ڪسے با ایمان سورہ مبارڪـہ« نساء »را بـہ جهت موافقت زن و شوهر با نیت خالص و توجـہ بـہ خدا و معنی آن و با حال وضو بخواند مقصود حاصل شود و زن و شوهر بهم مهربان گردند
📚منابع:خواص آیات قرآن ڪریم ص ۴۵
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
🌹🍃#دستورالعمل_جلب_خواستگار:
💜✨در«جنة الواقیه»و«الخواص»آمدہ است که:
✨امام صادق(ع)فرمودند:
💜✨اگر دختری در خانه ماندہ باشد وکسی به خواستگاری او نیامد،سورہ مبارکه احزاب را بر پوست آهو یا پارہ ای کاغذ بنویسد ودر کوزہ کوچکی قرار دهند وآن کوزہ را در خانه ای که در آن دختر زندگی می کند،قرار دهند پس خواستگاران آن دختر زیاد می شوند.
📚در کتاب جنة الامان آمدہ که این کار برای سریع آمدن خواستگار نیز مفید است
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
🌹🍃#برای_رفع_آزار_یڪ_فرد
💜✨يـعـقـوب بـن سـالم گـويـد:
خـدمـت حـضـرت صـادق (ع ) بـودم پـس عـلاء بـن كـامـل بــہ آن حـضـرت عرض كرد:
💜✨همانا فلان كس بـہ من (آزار) مى كند (و هر چـہ خواهد) مى كند؟ اگر صلاح مى دانيد بدرگاه خداى عزوجل بر او نفرين كنيد
فرمود: اين از ضعف (و ناتوانى ) تو است بگو:
🌸✨« اللَّهُمَّ إِنَّكَ تـَكْفِي مِنْ كُلِّ شَيْءٍ وَ لَا يَكْفِي مِنْكَ شَيْءٌ فَاكْفِنِي أَمْرَ فُلَانٍ بِمَ شِئْتَ وَ كَيْفَ شِئْتَ وَ مِنْ حَيْثُ شِئْتَ وَ أَنَّى شِئْتَ»✨🌸
📚منابع: اصول ڪافے ج 4 ص 278
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
🌹🍃#وصول_قرضهایی_که_به_دیگران_داده ای
🔑ولید بن صبیح می گوید:
به امام صادق علیه السلام شکایت کردم از قرض هایی که به دیگران دادم یا نتوانسته اند یا نخواستند بدهند چه کنم پولهایم وصول شود؟
💜✨حضرت فرمود :
این دعا را بخوان به خواسته ات خواهی رسید :
🌸✨« اللَّهُمَّ هَبْ لِي لَحْظَةً مِنْ لَحَظَاتِكَ تُيَسِّرُ
عَلَى غُرَمَائِي بِهَا الْقَضَاءَ وَ تُيَسِّرُ لِي بِهَا مِنْهُمُ
الِاقْتِضَاءَ إِنَّكَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ وَ صَلَّى
اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ»✨🌸
📚مصباح کفعمی ص176
📚کافی ج 2 555
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
🌹#رفع_خسیسی_اشخاص:
💜✨با ایمان خالص و توجه قلبی آیه ۹۲ از سوره مبارکه آل عمران را بیست و یک مرتبه بخواند.
💜✨سپس آنرا بر کاغذ بنویسد و در آب حل کند و به فرد مورد نظر بنوشاند ، به اذن خداوند متعال بخل و خساست آن فرد از بین میرود.
🌸🍃«لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّى تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَ
وَمَا تُنفِقُواْ مِن شَیْءٍ فَإِنَّ اللّهَ بِهِ عَلِیمٌ »🍃🌸
توجه شود،این عمل را میتواند به مدت یک
هفته ادامه دهد.
📚بحارالانوار
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
🌹🍃 #خیر_دنیا_و_آخرت_از_نگاه_امام_حسین_علیه_السلام
🔻امام صادق علیهالسلام فرمودند:
🔸مردى خدمت امام حسين بن على علیهالسلام نامهای نوشت و از آن حضرت درخواست کرد که مرا از خير دنيا و آخرت آگاه كن؟
✍️ امامحسین علیهالسلام در پاسخ چنین نوشتند:
🔸بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
اما بعد:
1️⃣ هر كسی در پی کسب رضاىخدا باشد، هرچند مردم از او ناراحت باشند، خدا امور او را به سرانجام میرساند.
2️⃣ ولی هرکسی به دنبال کسب رضایت مردم باشد در حالی که خدا را خشمگین کرده باشد، خدا کار او را به مردم واگذار میکند.
و السلام.
📚👈 امالى شيخصدوق ص: ۲۰۱
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
29_Goriz_Az_Rajim_1401_06_14_Moharram_1444_aminikhaah.ir.mp3
35.6M
⭕️سلسله مباحث
«#گریز_از_رجیم»
✅جلسه بیست و نهم
🛑شیوه های اذیت و آزار جنّیان چیست؟
🛑 چگونه از شر شیاطین رها شویم؟
🛑 داستان برصیصای عابد؛
🛑 آیا جنیان میتوانند بر اجسام مسلط شوند؟
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
منتظر حقیقی .mp3
1.85M
🔊 #صوت_مهدوی
📌 #پادکست «منتظر حقیقی امام زمان»
👤 استاد #شجاعی
⁉️ چرا شیعه باید یه کار کنه تا ظهور بشه، خود حضرت خودشون بیاین دیگه؟!!
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
جاده ظهور.mp3
9.08M
✔️ چرا مدعی هستید اربعین، جادهی ظهور امام زمان علیهالسلام است؟
#پادکست_روز
#استاد_شجاعی | #استاد_میرباقری
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
07 Be Vaghte Shaam (1403-05-21) Mashhad Moghadas.mp3
44.85M
🔈 #به_وقت_شام
🔰 جلسه هفتم
* تکرار سنتهای الهی و تاریخ در بیان آیات و روایات [1:32]
* غیبت امام زمان (علیهالسلام)؛ اراده الهی بر تکرار تاریخ تمام غیبتهای انبیاء (علیهمالسلام) [6:02]
* خطبه جناب سلمان در ماجرای سقیفه؛ ای مردم سنت بنیاسرائیل بر شما جاری شد [9:21]
* امام حسن و امام حسین (علیهماالسلام)؛ شهیدِ حکومت شام [22:27]
* پیامبر اکرم (صلاللهعلیهوآله): بنیامیه یهودیان امت من هستند [28:39]
* توجه یهودیان به کوروشکبیر و صهیونیست خواندن وی [33:33]
* حضرت یحیی (علیهالسلام) و معرفی حضرت عیسی (علیهالسلام) به عنوان منجی [40:09]
* شک بنیاسرائیل در مورد حضرت عیسی (علیهالسلام) و انتظار عدهای از ایشان برای ظهور حضرت مسیح[46:26]
* معجزه حضرت عیسی (علیهالسلام) در بیان قرآن کریم: سخن گفتن در گهواره و پیری (بعد از 2400 سال) [49:56]
* منجیهای دروغین: سفیانی برای مسلمانان و دجال برای یهودیان [55:10]
* تحریف چهره حضرت عیسی (علیهالسلام) توسط یهود؛ جنگآوری و شمشیر کشیدن ایشان بر علیه یهود [59:33]
* فقال الحسن عليه السلام إن الذي يؤتى إلى سم يدس إلى فأقتل به ، ولكن لا يوم كيومك يا أبا عبد الله عليه السلام [1:08:01]
⏰ مدت زمان: ۱:۲۴:۴۰
📆 ۱۴۰۳/۰۵/۲۱
#آخرالزمان
#شام
#ظهور
#یهود
#مشهد
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
📣📣📣📣📣📣📣📣🤭🤭🤭
💌سلام عزیزان فرد آبرومند نیازمند 💌دستان پر سخاوت من و شما ایشان
💌مشکل پیدا کرده بنده با تحقیق
💌 جستجو صدق گفتارش را
💌 تاییدمیکنم.
💌اگر دوستان دوستداران که صدقه
💌بدهند به آیدی زیر مراجعه کنید.
💌شماره حساب رابط که این شماره
💌حساب برای امور خیر هست را بدم
💌خدمتون اجر همگی با مولا
👇👇👇👇👇👇
@Yahosin31
🌹🌹😔😔😔😔🌹🌹🌹😔😔
✨ساعت ۸ به وقت امام هشتم✨
زیر ایوان طلایت بخت با من یار شد
شور و حالم قیل و قالِ کوچه و بازار شد
چون دلش میخواست راه گفتگویش وا شود
زائرت از عمد پای پنجره بیمار شد
پیش تو فرقی ندارد حال دارا با ندار
هر کسی بار دعا آورد،بارش بار شد
#السلام_علیک_یاامام_رئوف
#یاامام_رضاجانم😍✋
اللهّمَ صَلّ عَلے عَلے بنْ موسَے الرّضا المرتَضے الامامِ التّقے النّقے و حُجّّتڪَ عَلے مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثرے الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ ڪثیرَةً تامَةً زاڪیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَـہ ڪافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلے اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِڪَ
#زيارت_مختصر_امام_رضا ع👇
https://eitaa.com/Monajatodoa/132
💌💌💌💌💌💌💌
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#مهدےجان❤️
در کوی تو به ملک جهانم نیاز نیست
با روی تو،به باغ جنانم نیاز نیست
تنها نشان عاشق تو،بینشانی است
من عاشقم،به نام و نشانم نیاز نیست
از هرچه غیر دوست دگر دل بریدهام
جز دیدن امام زمانم نیاز نیست
به رسم وفای هر شب بخوانیم
#دعای_فرج_و
#الهی_عظم_البلاء_رو😍
متن دعا و طریقه خواندن نماز #امام_زمان عج 👇
https://eitaa.com/Monajatodoa/102
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#مهدےجان❤️
آب از سرم گذشتہ صدا میکنے مرا؟
در یڪ قنوٺِ سبز،دعا میکنے مرا؟
این شوقِ پر زدن ڪه بہ جایے نمیرسد
بال و پرم شڪستہ،هوا میکنے مرا؟
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕