● - - - - - - - - •✨🌚•- - - - - - - -●
#نیهان
#پــارت_544
کاش مرده بودم و پا به این خانه نمیگذاشتم. نه به دلیل بلاهایی که بر سرم آمده، به دلیل آتش زدن به جان شهریار.
لبانم را به کمک زبانم خیس کردم و با لکنت و جان دادن نالیدم:
- ب...بله؟
فرو ریخت! به راحتی میتوانستم بفهمم اعتماد و باور شهریار فرو ریخت و نابود شد! گریههایم شدت گرفت و به هقهق افتادم.
سکوت شهریار برایم از زهر تلختر بود و از سم کشندهتر.
- چطور رفتی اونجا؟
چطور رفتم؟ چطور باید توضیح میدادم؟ آب دهانم را به سختی فرو فرستادم و با بیچارگی لب زدم:
- به خاطر شما اومدم پیش هاتف.
صدای نیشخند تلخش را به خوبی شنیدم و نصفه جان شدم از اینکه حرفم را باور نمیکرد.
- به خاطر جون من رفتی پیش دشمن من؟ منِ احمق فکر میکردم از هاتف متنفری.
●- - - - - - - - • ✨🌚•
کپی؟راضینیستم.