eitaa logo
نـیـهـٰان
25.1هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
759 ویدیو
1 فایل
پارت‌گذاری منظم و روزانه✨🌚 تبلیغاتمون🌸🕊❤️‍🩹 https://eitaa.com/joinchat/1692795679C16d4f59df1
مشاهده در ایتا
دانلود
● - - - - - - - - •✨🌚•- - - - - - - -● کاش مرده بودم و پا به این خانه نمی‌گذاشتم. نه به دلیل بلا‌هایی که بر سرم آمده، به دلیل آتش زدن به جان شهریار. لبانم را به کمک زبانم خیس کردم و با لکنت و جان دادن نالیدم: - ب...بله؟ فرو ریخت! به راحتی می‌توانستم بفهمم اعتماد و باور شهریار فرو ریخت و نابود شد! گریه‌هایم شدت گرفت و به هق‌هق افتادم. سکوت شهریار برایم از زهر تلخ‌تر بود و از سم کشنده‌تر. - چطور رفتی اون‌جا؟ چطور رفتم؟ چطور باید توضیح می‌دادم؟ آب دهانم را به سختی فرو فرستادم و با بیچارگی لب زدم: - به خاطر شما اومدم پیش هاتف. صدای نیشخند تلخ‌ش را به خوبی شنیدم و نصفه جان شدم از این‌که حرفم را باور نمی‌کرد. - به خاطر جون من رفتی پیش دشمن من؟ منِ احمق فکر می‌کردم از هاتف متنفری. ●- - - - - - - - • ✨🌚• کپی؟راضی‌نیستم.