● - - - - - - - - •✨🌚•- - - - - - - -●
#نیهان
#پــارت_552
نگاهی به دوش حمام کردم و ناگهان زیر خنده زدم. حتی بهانه آوردنهایم هم بدون عقل و فکر بود.
- الان میام بیرون. نترس خودم رو نکشتم، سالمم!
دیگر حرفی نزد و من هم کمی خودم را جمع و جور کردم و درب حمام را باز کردم. با دیدنش که روی تخت نشسته بود و خیره به درب بود، اخمی کردم و نزدیک رفتم.
- چرا اینقدر صدا میدید؟ نمیذارید آدم یکم بخوابه.
چشمانش گرد شد و با تعجب گفت:
- خواب؟ تو رفتی تو حموم که بخوابی؟ تخت میخ داره مگه؟
خندهام گرفته بود اما خودم را کنترل میکردم تا روی خوش نشان ندهم. صورتم را چرخاندم که چشمم به درب اتاق خورد و چشمانم گرد شد.
- در کو؟
نگاهی به نقطهای که من نگاه میکردم انداخت و با نیشخند گفت:
- قفل کردی، منم بازش کردم.
●- - - - - - - - • ✨🌚•
کپی؟راضینیستم.