● - - - - - - - - •✨🌚•- - - - - - - -●
#نیهان
#پــارت_553
چشمانم از این اندازه بازتر نمیشد. رسما با یک دیوانه باید زندگی میکردم! مگر هر دربی قفل باشد دلیل میشود برای شکستن و خورد کردنش؟
- در هرجا قفل باشه این جور باز میکنی؟
سرش را به نشانهی نه تکان داد و درحالی که روی تخت لَم میداد گفت:
- وقتی با اون حال وارد اتاق شدی و در رو قفل کردی، مجبور شدم اینجوری باز کنم.
با یادآوری اتفاقات ابروانم را درهم کشیدم و روی صندلی مقابل او نشستم. لبخندی به گره ابروان من زد که گفتم:
- چرا بهم دروغ گفتی؟ چقدر فکر کردی تا این جور منو گول بزنی؟
کمی لبانش را غنچه کرد و با حالتی متفکر گفت:
- خیلی کم! نیاز به فکر کردن نداشت، فقط لازم به یه فیلم فتوشاپ داشتم. همین!
راست هم میگفت! همه که مثل من احمق نیستند! سرم را محکم به پشتی صندلی کوبیدم که ناگهان از جا بلند شد و گفت:
- به خودت آسیب نزن!
●- - - - - - - - • ✨🌚•
کپی؟راضینیستم.