eitaa logo
نـیـهـٰان
30.7هزار دنبال‌کننده
507 عکس
450 ویدیو
0 فایل
پارت‌گذاری منظم و روزانه✨🌚 تبلیغاتمون🌸🕊❤️‍🩹 https://eitaa.com/joinchat/1692795679C16d4f59df1
مشاهده در ایتا
دانلود
● - - - - - - - - •✨🌚•- - - - - - - -● این هم حتما یکی از هزار قانون مسخره‌ی هاتف بود. خودش زندگی و کار همه را به گَند می‌کشید، آن وقت نوبت به خودش که می‌رسید، فضولی و کنجکاوی ممنوع می‌شد! صورتم را کج و معوج کردم و با ابروانی گره خورده گفتم: - من حق ندارم بفهمم توی چه خونه‌ای زندگی میکنم؟ سمیه دوباره نگاهی به درب انداخت. از این همه ترس او تعجب می‌کردم! درب اتاق شکسته بود، به معنای اصلی کلمه خورد شده بود. آن‌وقت او می‌ترسید؟ - اتاق در نداره، کسی هم بیاد راحت مشخص می‌شه و من می‌بینم نیاز نیست بترسی. سمیه نگاهش را به سمت من کشید و با آرامش خیال لب زد: - ببخشید خانم، ولی چرا باید براتون مهم باشه توی چه خونه‌ای زندگی می‌کنید؟ هرلحظه چیزی عجیب برای تعجب کردنم پیدا می‌شد. حالا علاوه بر این‌که باید به هاتف می‌گفتم از او بی‌زارم، مجبور بودم به تمام خدمت‌کارهایش هم توضیح دهم چه احساسی دارم. ●- - - - - - - - • ✨🌚• کپی؟راضی‌نیستم.