eitaa logo
نـیـهـٰان
32.3هزار دنبال‌کننده
204 عکس
114 ویدیو
0 فایل
پارت‌گذاری منظم و روزانه✨🌚 تبلیغاتمون🌸🕊❤️‍🩹 https://eitaa.com/joinchat/1692795679C16d4f59df1
مشاهده در ایتا
دانلود
● - - - - - - - - •✨🌚•- - - - - - - -● روی پاشنه‌ی پا ایستادم و دستانم را آن‌قدر کش آوردم تا به کلید برسد. اما مردکِ نردبان چنان دور گذاشته بود که هرچی بالاتر می‌رفتم بیشتر نمی‌رسیدم. - آروم بگیر برای بچت بَده. مبهوت به سمت او بازگشتم. بچه‌ی خودش نیست و هر ثانیه یک بار تجویز می‌کند و کاری را برایم ممنوع می‌کند. گمان کنم اگر بچه‌ی‌ خودش بود درون شیشه می‌گذاشتم تا اراده‌ی هیچ کاری نداشته باشم. - بیا بشین این‌جا. نمی‌خورمت که... هرکار که قرار بود باهات انجام بدم رو دادم. پس این‌قدر نترس از من! نیت خدا از دادن این همه وقاحت و بی‌حیایی به بعضی از مرد‌ها چه بود؟ چیزی را به راحتی و آسانی بر لب می‌آورد که من حتی با فکر به آن احساس شرمندگی می‌کردم و به دنبال چاهی می‌گشتم تا خودم را درون آن بیندازم. چند قدمی را نزدیکش رفتم و در دورترین نقطه‌ی تخت نشستم. دلم می‌خواست دلیل توجه‌اش را به این جنین بفهمم برای همین مقاوت نکردم و گفتم: - چرا وقتی بچه‌ی تو نیست بازم برات مهمه چی براش خوبه و چی بَد؟ ●- - - - - - - - • ✨🌚• کپی؟راضی‌نیستم.