● - - - - - - - - •✨🌚•- - - - - - - -●
#نیهان
#پــارت_646
به خاطر خوابی طولانی که داشتم هیچ احساس خستگی نمیکردم برای همین از جا بلند شدم و با برداشتن بشقاب مقابلم گفتم:
- نه، تو برو بخواب خودم این رو میشورم.
سمیه سریع به طرفم دوید و درحالی که سمت دیگر بشقاب را در دست گرفته بود گفت:
- نه خانم عمراً اگه اجازه بدم.
نفسم را کلافه فوت کردم و گفتم:
- هاتف اینجا نیست که ببینه! تا ساعت دو هم نمیاد پس ول کن و برو بخواب.
سمیه که پیدا بود این امر دقیقاً چیزی هست که در دلش آرزویش را دارد گفت:
- آخه خانم نمیشه که، شما خانم این خونهای!
بشقاب را محکم از دستانش کشیدم و با حرص گفتم:
- حالا که خانم این خونه هستم میگم برو بگیر بخواب و کمتر منو روانی کن! یدونه بشقاب بشورم نمیمیرم نگران نباش!
●- - - - - - - - • ✨🌚•
کپی؟راضینیستم.