eitaa logo
نـیـهـٰان
24.8هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
831 ویدیو
1 فایل
پارت‌گذاری منظم و روزانه✨🌚 تبلیغاتمون🌸🕊❤️‍🩹 https://eitaa.com/joinchat/1692795679C16d4f59df1
مشاهده در ایتا
دانلود
● - - - - - - - - •✨🌚•- - - - - - - -● در این مدت به هرچیز که نرسیدم و هرچیزی که نشدم در عوض یک دروغگوی ماهر شده بودم. دروغگویی که تنها دروغ‌هایش مروبط می‌شه به گفتن حالش و خوب بودنش. من حتی در بین دروغگویان هم کوچک بودم. - بریم صبحونه بخوریم؟ سرم را به نشانه‌ی نه تکان دادم و آرام گفتم: - من خوردم، یکم خستم می‌خوام برم بخوابم اگر اجازه بدین. مارال با لبخندی پهن و دلنشین سریع گفت: - این چه حرفیه تو خانم این خونه‌ای هرکار بخوای می‌تونی بکنی. با شنیدن اینکه میگفت " تو خانم این خونه‌ای" احساس کردم هرچه زخم بر دل داشتم دوباره سر باز کرد و شروع کرد به خون‌ریزی‌. لبخندی تلخ به لب آوردم و قبل از این‌که سمت اتاقم بروم آرام زمزمه کردم. - ولی شما که زخم زدن بلد نبودی. ●- - - - - - - - • ✨🌚• کپی؟راضی‌نیستم.