eitaa logo
نـیـهـٰان
24.8هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
831 ویدیو
1 فایل
پارت‌گذاری منظم و روزانه✨🌚 تبلیغاتمون🌸🕊❤️‍🩹 https://eitaa.com/joinchat/1692795679C16d4f59df1
مشاهده در ایتا
دانلود
● - - - - - - - - •✨🌚•- - - - - - - -● احساس می‌کردم شهریار اولین و آخرین فردی بود که در وجود من به دنبال خواسته‌های خودش نبود. البته اگر آن موضوع دریا را فاکتور بگیریم. با یادآوری دریا نگاهی به اتاق انداختم، یعنی اینجا اتاق دریا هم بوده؟ هرچه باشد دریا هم سال‌ها در این خانه زندگی کرده پس یعنی این اتاق برای اوست؟ البته با سراغی که از دریا داشتم مطمئنم اتاقش را با هاتف شریک بوده. شابد باورش سخت باشد اما آرزو می‌کردم جای دریا باشم، جای کسی که از او متنفر بودم...! تنها دلیلی که برای این آرزو داشتم این بود که دریا هیچ وقت مثل من مورد استفاده نبود‌. همیشه هرکاری که کرد برای خواسته‌های خودش بود. به خاطر آرزویی که در دلش داشت دلِ شهریار را شکست و به خاطر جشن‌هایی که مورد علاقه‌اش بود به عقد این پیرمرد درآمد. با این‌که همه گمان می‌کنند کار دریا بَد و زشت است اما من باوری دیگر دارم؛ کار دریا اصلا زشت نبود تنها آرزو‌هایش زشت بود. ●- - - - - - - - • ✨🌚• کپی؟راضی‌نیستم.