eitaa logo
نـیـهـٰان
30.5هزار دنبال‌کننده
676 عکس
602 ویدیو
0 فایل
پارت‌گذاری منظم و روزانه✨🌚 تبلیغاتمون🌸🕊❤️‍🩹 https://eitaa.com/joinchat/1692795679C16d4f59df1
مشاهده در ایتا
دانلود
● - - - - - - - - •✨🌚•- - - - - - - -● نفسی عمیق کشیدم و تصمیم گرفتم افکارم را کنار بگذارم‌. فکر به گذشته و حماقت‌های من دیگر چیزی را درست نمی‌کرد. من اگر خیلی باهوش باشم باید از آن حماقت‌ها درس بگیرم. درس‌های بزرگ که در آینده در گوش بچه‌ام بخوانم و او را به انسانی قوی تبدیل کنم. پتو را روی سرم کشیدم و دستم را روی شکمم گذاشتم‌. احساسش می‌کردم، حس این‌که زیر پوست و گوشت من جنینی درحال رشد است لذت بخش بود. کاش زودتر آن‌قدر بزرگ شود تا بتوانم بفهمم دختر است یا پسر و از صمیم قلبم آرزو میکنم دختر باشد، من دختری می‌خواستم تا برخلاف چیزی که خودم هستم تربیتش کنم. دختری می‌خواستم تا آن‌قدر قوی شود که به خودم ثابت کنم مشکل از من نبوده که این چنین ضعیفم. دستم را روی شکمم حرکت دادم و آرام لب زدم: - مامانی...تو ناراحت نباشیا، همه‌ی ناراحتی‌های من وقتی تو بیای بر طرف می‌شه. تو یادگاری از بهترین آدم زندگی منی دورت بگردم. از فکر به این‌که بچه‌ام هرچه زودتر متولد شود و او را در میان آغوشم بگیرم و در گوشش لالایی بخوانم باعث شد لبخندی پررنگ روی لبم شکل بگيرد. ●- - - - - - - - • ✨🌚• کپی؟راضی‌نیستم.