eitaa logo
نـیـهـٰان
24.8هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
831 ویدیو
1 فایل
پارت‌گذاری منظم و روزانه✨🌚 تبلیغاتمون🌸🕊❤️‍🩹 https://eitaa.com/joinchat/1692795679C16d4f59df1
مشاهده در ایتا
دانلود
● - - - - - - - - •✨🌚•- - - - - - - -● تند تند اشکِ جاری شده روی صورتش را پاک کرد و با نهایت توانش گفت: - آقا هاتف...تصادف کرده. این‌بار من بودم که وارد شک و حیرت شدم. هاتف تصادف کرده بود؟ کی؟ کجا ؟چطوری؟ شاید بی‌رحمی باشد اما اولین جمله‌ی که در ذهنم روشن می‌شد این بود" تقاص بدی همینه" - الان کجاست؟ سمیه تلفنی که در دست داشت را مقابل من گرفت و گفت: - مارال خانم پشت خطه، آدرس بگیرید. سری تکان دادم و تلفن را از دستانش گرفتم‌. گلوی صاف کردم و گفتم: - مارال؟ جوری با تردید نامش را بر زبان می‌آوردم که گویا قرار است کسی غیر او جوابم را بدهد. - نیهان، ماشین می‌فرستم دنبالت بیارتت این‌جا، لباس بپوش آماده باش. ●- - - - - - - - • ✨🌚• کپی؟راضی‌نیستم.