eitaa logo
نو+جوان تنهامسیری
7.5هزار دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
4.4هزار ویدیو
45 فایل
اینجا اَبرها کنار رفتن،آسمون آبیِ آبیه💫 تو آسمونت چه رنگیه؟!بیا کنار هم باشیم رنگها با هم که باشن🎨 دنیا رو قشنگ میکنن...😍 ادمین: @F_mesgarian پاسخگویی مطالب کانال : @Hosein_32
مشاهده در ایتا
دانلود
👧🧒 نذری که قبول شد دستم را زیر شیر آب گرفتم؛ آب کف دستم قلپ قلپ جمع می شد و از لای انگشتانم پایین می ریخت، لب های خشک شده‌ام را به آب، نزدیک کردم. یک نفر از رو به رو داشت نگاهم می کرد. پسرک ژولیده ای با چشمان سیاهش زل زده بود به دستانم... یاد حرف مامان افتادم: با زبان روزه نروی فوتبال! تشنگی امانم را بریده بود! پسر اما هنوز نگاهم می کرد... دانلود قصه سوم رمضان، از سایت کودک منتظر : 👈 نذری که قبول شد «استدیو "داستان کودک" » 🌱نو+جوان تنها مسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
👧🧒 ※ چرخ دستی پربرکت دُم خال خالی، با سرعت توی رودخانه شنا می کرد. خودش را به پایه های چوبی اسکله رساند . صدای قیژ قیژ چرخ دستی را شنید . از همان جا صدا زد بچه ها حامد داره میاد. یعنی حامد برامون چی آورده؟ دانلود قصه ششم رمضان، از سایت کودک منتظر : 👈 چرخ دستی پربرکت «استدیو "داستان کودک" » 🌱 نو+جوان تنهامسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
👧🧒 ※ رادیوی قدیمی صدای آقاجون از فاصله دور بلند شد: خانم جون این صدای چیست؟!...امیرحسین تو هستی بابا؟ امیر حسین هول شده بود. هر کاری کرد نتوانست موج رادی را به حالت اول برگرداند. با عجله رادی را خاموش کرد... تق! رادی تکان تکان خورد و روی زمین افتاد... دانلود قصه هشتم رمضان، از سایت کودک منتظر : 👈 رادیوی قدیمی «استدیو "داستان کودک" » 🌱 نو+جوان تنهامسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
👧🧒 خانه تکانی دلها تارا کوچولو گفت: من از بابا و مامان خواستم امشب جلوی در ورودی میز بگذاریم و به مردمی که رد می شوند افطاری بدهیم؛ اما بابا گفتند برای اینکار باید از شما اجازه بگیریم. آقای مرادی گفت: به بابا بگو.... دانلود قصه هفتم رمضان، از سایت کودک منتظر : 👈 خانه تکانی دلها «استدیو "داستان کودک" » 🌱 نو+جوان تنهامسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
👧🧒 خانه تکانی دلها تارا کوچولو گفت: من از بابا و مامان خواستم امشب جلوی در ورودی میز بگذاریم و به مردمی که رد می شوند افطاری بدهیم؛ اما بابا گفتند برای اینکار باید از شما اجازه بگیریم. آقای مرادی گفت: به بابا بگو.... دانلود قصه هفتم رمضان، از سایت کودک منتظر : 👈 خانه تکانی دلها «استدیو "داستان کودک" » 🌱 نو+جوان تنهامسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
👧🧒 ※ روزه یواشکی به ساعت که نگاه کرد نیم ساعتی تا وقت داروهایش فرصت داشت. بعد از سحری آب نخورده بود، درد کلیه ها دوباره به سراغش آمده بود . لیوانش رو پر از آب کرد و گذاشت روی میز، سرش را گرفت سمت آسمان و گفت: خدا جون ..... من روزه ام. دانلود قصه نهم رمضان، از سایت کودک منتظر : 👈 روزه یواشکی «استدیو "داستان کودک" » 🌱 نو+جوان تنهامسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
👧🧒 ※ مثل یک مادر چند نفر به یک نفر؟ تنها گیر آوردید؟ الان نشانتان میدهم... ترسوها، جرات دارید بایستید ! دست پسر را گرفت و گفت: - بلند شو، باید از اینجا برویم.... دانلود قصه دهم رمضان، از سایت کودک منتظر : 👈 مثل یک مادر «استدیو "داستان کودک" » الّلهُمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکَ‌الْفَرَج🌸 🌱نو+جوان تنها مسیری 💫 @NojavanTanhamasiri