🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
😁 لبخند بزن رزمنده 😁
#طنـزجبـهه
در دوران #اسارت تقريبا همه سعي مي كردند نامه اي 💌 بنويسند و براي #خانواده شان 👨👩👧👦 بفرستند .
#بين بچه هاي اسير هم عده اي كم سواد و بي سواد بودند كه مي گفتند نامه شان 💌 را يكي ديگه بنويسه . #اون روز ها هم براي ما چند تا كتاب📕 آورده بودند در زندان از #جمله نهج البلاغه .
يه روز ديديم يكي از بچه هاي كم سواد اومد گفت : من #يك نامه 💌 از نامه هاي حضرت علي رو از نهج البلاغه كه خيلي هم بلند نبود نوشتم رو اين كاغذ📄 براي بابام ؛ ببينيد خوبه ؟ گرفتيم #ديديم نامه ي 💌 امير المومنين به معاويه 😈 است كه اين رفيقمون برداشته براي پدرش نوشته....
😐😐😂😂
#داستان_طنز
😎 نو+جوان تنهامسیری
💫 @NojavanTanhamasiri
🌴سفارش #شهید به پسرش ...
حسین بابا ... من تو را و تمام اعضایِ
#خانواده را خیلی دوست دارم ...
اگر تونستی# مانند همیشه و بلڪه بیشترهر شب🌙 قبل از خواب مادر، خواهر وبرادرت را ببوس و صبحها با سلام ڪردن و صبح 🌥بخیر گفتن روحیهبخش خانواده باش. 🌱
#شهید_مدافع_حرم_آلالله ...
#شهید_محمد_رضا_عسکری_فرد🌷
#ادب_نسبت_به_اعضای_خانواده🌷
#الگوی_خودسازی✌️
🌱 نو+جوان تنهامسیری
💫 @NojavanTanhamasiri
✨عرفهای در کنار مادرم
❇️ روایت حضرت آیتالله #خامنهای از انجام اعمال #روز_عرفه در دوران نوجوانیشان در کنار #خانواده
🔸 #رهبر_انقلاب : یادم است هنوز بالغ نبودم که اعمال روز عرفه را بجا آوردم... مادرم خیلی اهل #دعا و توجه و اعمال مستحبی بود.
🔹میرفتیم یک گوشه حیاط که سایه بود - منزل ما حیاط کوچکی داشت - آنجا فرش پهن میکردیم؛ چون #مستحب است که زیر آسمان باشد. هوا گرم بود؛ آن سالهایی که الان در ذهنم مانده، یا تابستان بود، یا شاید پاییز بود، روزها نسبتاً بلند بود. در آن سایه مینشستیم و ساعتهای متمادی، اعمال روز عرفه را انجام میدادیم.
🔸 هم دعا داشت، هم ذکر و هم نماز. مادرم میخواند، من و بعضی از برادر و خواهرها هم بودند، میخواندیم.
🔹دوره جوانی و نوجوانی من اینگونه بود؛ دوره اُنس با معنویات و با دعا و نیایش
🗓 ۱۳۷۶/۱۱/۱۴
🌱 نو+جوان تنهامسیری
💫 @NojavanTanhamasiri