eitaa logo
نو+جوان تنهامسیری
7.5هزار دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
4.4هزار ویدیو
45 فایل
اینجا اَبرها کنار رفتن،آسمون آبیِ آبیه💫 تو آسمونت چه رنگیه؟!بیا کنار هم باشیم رنگها با هم که باشن🎨 دنیا رو قشنگ میکنن...😍 ادمین: @F_mesgarian پاسخگویی مطالب کانال : @Hosein_32
مشاهده در ایتا
دانلود
🦋🐚🦋🐚🦋 ✍دخترک رو به روی گنبد نشسته بود. 😍 اولین بار بود می اومد مشهد، زائر اولی بود.🤩 همه بهش می گفتن: - التماس دعا🤲 - منو خیلی دعا کنی ها یا دست می کشیدن رو سرش و می گفتن: - دعات حتما مستجابه... هر چیزی از امام✨ بخوای بهت می ده. 😊با شنیدن همه‌ی اینا ذوق زده بود. 🦋 همه رو دعا کرده بود و حالا خودش مونده😉 بود. 😌 چشماش بست و گفت: - امممم حالا چی بخوام ازتون آقا؟! امممم ذوق زده گفت: - آخ فهمیدم! اینو دست گرمی می گما... بعدا کلی چیز میز می خوام ازتون! آب دهنش را چند بار فرو برد و خواسته‌شو گفت. 🤩 تا چشمش رو باز کرد یه خانم مهربون یه پلاستیک گرفت جلوش. - بفرما عزیزم! یه دونه برداشت و تا اون خانم رفت نگاهش👀 داد به اون چیزی که برداشته. چشماش برقی زد و بازش کرد. باورش نمی شد...😮 خواسته‌اش برآورده شد. یه لواشک ترش و خوش مزه😋 هدیه ✨امام رضا(علیه السلام) بود🎁 💝💖💓 :سراب.م 😎 نو+جوان تنهامسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
💳💻📱🖨 🔶پس از اجرای طرح دولت الکترونیک💳 و تسریع در روند امورات اداری پیامکی📲 بدین مضمون به جوان نود ساله ای 🎅ارسال شد. وام ازدواج پدر بزرگ جد پدری شما به حسابش واریز شد💸💰🤣 با در دست داشتن برگ انحصار وراثت📜 به بانک ملی مراجعه کنید🏃‍♂ متاسفانه این خبر موجب ذوق زدگی 🤩جوان و بیوه شدن یک دختر👱‍♀ دم بخت شد😫 پس از فوت💀 این جوان ناکام دولت مصوب کرد از این پس وام ازدواج 💵🧟‍♂بدون خبر قبلی 😳و آرام آرام🤤....... 9⃣9⃣4⃣1⃣ به حساب متقاضی واریز خواهد شد😵🤐 🙄😬🤣🤣🤣😂😂 ⬅️ 😂 😎 نو+جوان تنهامسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 😁 لبخند بزن رزمنده 😁 در دوران تقريبا همه سعي مي كردند نامه اي 💌 بنويسند و براي شان 👨👩👧👦 بفرستند . بچه هاي اسير هم عده اي كم سواد و بي سواد بودند كه مي گفتند نامه شان 💌 را يكي ديگه بنويسه . روز ها هم براي ما چند تا كتاب📕 آورده بودند در زندان از نهج البلاغه . يه روز ديديم يكي از بچه هاي كم سواد اومد گفت : من نامه 💌 از نامه هاي حضرت علي رو از نهج البلاغه كه خيلي هم بلند نبود نوشتم رو اين كاغذ📄 براي بابام ؛ ببينيد خوبه ؟ گرفتيم نامه ي 💌 امير المومنين به معاويه 😈 است كه اين رفيقمون برداشته براي پدرش نوشته.... 😐😐😂😂 😎 نو+جوان تنهامسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
🐻🦁🦉🦇🐗🦅🐺🐯 🙈از بس شلوغی و خرابکاری می کرد زبل خان و میگ میگ و پت و مت را توی جیبش می گذاشت. 😁 🙃الغرض و بی مرض می‌گویم آزار و اذیت دیگران خوراکش بود.😇 با هر نفس کشیدنش یک جا را به هم می ریخت. 💥 خانه ی پدرش از دادگستری شلوغ تر شده بود. 🌪 اگر یک قاضی در خانه شان استخدام می شد حریف پرونده هایش نمیشد. 🗄🗂📂 یکی می گفت توپ بچه ام را پاره کرده . ⚽️🏀 دیگری می گفت گوش بچه ام را کشیده. 👂 سومی می گفت لباس بچه ام را خاکی کرده. 🤼‍♂ چهارمی میگفت کتاب و دفتر بچه ام را خط خطی کرده. 📝 پنجمی می گفت شیشه ی خانه ام را شکسته. ☄ ششم می گفت ماشینم را پنچر کرده وووو..... 🚗 🚪تا یکی درب خانه را می زد پدر قبل از بازکردن در میگفت:جناب دیگه چکار کرده؟!😤 یا با طعنه به او می گفت : خوب جناب! دوباره چه دسته گلی به آب دادی؟ 😠 جناب! چرا آدم نمیشی؟ 😡 آهای جناب! من با تو چکار کنم؟🤬 جناب! اونی که توی کاسه سرت هست ناسلامتی به اون مغز می گن. بی زحمت یه ذره ازش استفاده کن.🤯 از بس پدر جناب جناب می گفت توی محله دوست و دشمن، آشنا و غریب، کوچک و بزرگ، زن و مرد به او می گفتند جناب😎 بزرگ شد، مثلا عاقل شد🤓، بدتر از آن، زن گرفت🤣 بازم هم به او می گفتند جناب! باورتان می‌شود ؟! حتی زنش هم به او می گفت جناب. 😌 یک روز جناب 😉با ماشین آخرین سیستم آن زمان، پیکان جوانان🚗، با یکی از دوستان از بم به کرمان می آمد. پژویی جوری از او سبقت گرفت که مجبور شد توی خاکی. برود. 🛤 خیلی عصبانی شد.🤨 گاز ماشین را گرفت و دنبال پژو راه افتاد. اما به گرد پاش هم نرسید. تا بالاخره پژو را کنار کافه ای ایستاده دید. جناب هم پیکان جوانانش را پشت پژو چسباند از ماشین پیاده شد.🤦‍♂ توی کافه رفت. با صدای بلند داد:🗣 زد صاحب پژو کیه؟ یک دفعه چهار نفر 👥👥قد بلند لات گردن کلفت با سبیل های قاجاری از پشت میز بلند شدند و آمدند دور جناب را گرفتند و با صدای خشن گفتند :فرمایش؟🤦‍♂ جناب تا چشمش👀 به آنها افتاد دستشوییش گرفت.🙃 یک دفعه رفیقش توی کافه آمد وقتی دید هوا به شدت پس است گفت : جناب ولشون کن بیا بریم تا گفت جناب بیا بریم. یکی از لات ها گفت :جناب سرهنگ عرز می خواهیم بچگی کردیم نفهمیدیم🤣🤣😁😁 جناب هم رفت تو حس مأمور راهنمایی و رانندگی👮‍♂ و گفت: این دفعه که جریمه شدید می فهمید گردن کلفتی در مقابل مأمور قانون یعنی چی؟ 📝 لات ها به التماس افتادند تا اینکه مثلا جناب از آنها گذشت .😛✅ ولی وقتی از کافه بیرون آمد نشست توی پیکان و با آخرین سرعت از محل خطر دور شدوباخودش میگفت : بابا خدا رحمتت کنه لقب جناب رو رویم گذاشتی☺️ 😎 نو+جوان تنهامسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
👕👖👟🧢 💇‍♂👨‍🎤🕶 😁 👨‍🎤چاکرتون خوش تریپ از باكلاسای مدرنیته ی ما بعد تاریخم 😉 یه روز خیر سرمون حالمون گل كرد بریم مسافرت.🚌 👝ساك و بستیم و خودمون رو  خوشگل و جیگل و میگیل كرديم👨‍🎤 تا بین خلق الله بی كلاس بازی در نیاریم. 👈آخه امروزه توی كوچه و خیابون رفتن با كلاسش خوبه. 🤛 انسانیت و اخلاق و غیرت و حیا رو وللش.  آخه اینا كلاس نداره.😒 😪 خیلی منذرت میخوام تیپ و تریپ بازار كلاسش داغ داغه.🤠 🙄 بمیرم برای اون خرایی كه رفتن تو رستورانا و الآن نیستن ببینن چقدر تو مد هستن🐴به روزن  . مدرنن💯 🔰القصه  پاهای مباركمون رو  حواله كردیم به شلوار لی خیلی سفت و تنگ👖، دور كمرمون رو با یه تسمه ی كت و كلفت، خیلی سفت بستیم و یه تی شرت آستین كوتاه تنگ كوتاه👕 هم تنمون كردیم كه هزار جور حرف و كلمه ی اجق وجق  لاتین روش نوشته شده بود. 👣 خواستم  از خونه برم بیرون. شلوار لامصب خیلی تنگ بود .🤦‍♂ قبل از به هم خوردن اعتدالمون ، تدبیر كردیم كه با تاكسی دربست🚕بریم ترمینال، كه سرانجام با رایزنی های متعدد  با ٥ +١ یعنی ٥ راننده و خودم با یكی توافق كردیم ما رو به عنوان مسافر به رسمیت بشناسه  و با این توافق كنار اتوبوس تو ترمینال پیاده شدیم.🚌  😁مثل سوسانو آرام و با احتیاط و با ضرب و زور وارد اتوبوس شدیم و به راننده گفتیم : سام علیك عامو🙋‍♂ راننده كه از ما خیلی باكلاستر بود غرید كه  سامالیك دااش💁‍♂ ادامه دارد.......... 👨‍🎤👕👖👔 😷 نو+جوان تنهامسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
🧣🧢👕👖🤳👨‍🎤  # لوتی_مدرنیته 😁 ✍ از ترس اینكه پاچه و  زیر بغلمون پاره نشن  به ضرب و زور چپیدیم رو صندلی🚌، از همون لحظه دردسرهای تریپ چاكرتون خوش تریپ شروع شد.🤦‍♂ 💁‍♂ بسوزه پدر این كلاس،  یه كمی اطراف خودمون رو پاییدیم  و به چند نفر از این مسافرا ی خوش پك و پوز یه نگاه باكلاسی انداختیم و مثل یك مدیر كل، سری به اطراف تكان دادیم و  مسافرین هم از سر ناچاری زوركی اظهار ارادتی كردن .🙋‍♂ 🐝 تا اومدیم به خودمون بیاییم یهو یك مگس بی نزاكت بی فرهنگ كه احتمالا زیبایی اندام 💪هم كار كرده بود با اون هیكل زنبوریش بازوی براق ما رو دید  نشست روی بازو . نمیدونم  چه جوری نیش زد یهو سوزشی😬همراه با خارش  بازوم رو ناخوداگاه تكون داد. طاقت اوردیم و به رو🙄 خودمون نیاوردیم . آخه آدم با كلاس كه هیچوقت از جاش تكون نمی خوره .😑 پشت بندش مگس بعدی اومد  و بعدشم یكی دوتای دیگه و چند تا پشه و …😵 👀 ریختن دور و برم و چشمتون روز بد نبینه تا میومدم برای این بازو پرونده سازی🗂و تحقیق🔍و تفحص كنم اون یكی می سوخت. تا سراغ اون میرفتم دوباره این یكی رو دستبرد میزدن. 🔻 اختلاس گوشت بازو شروع شد . یك بخور بخوری راه انداخته بودن كه نگو و نپرس ... 😅😁🤪 ادامه دارد.......... 😂  😷 نو+جوان تنهامسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
🧣👕👖👨‍🎤🤳 # لوتی_مدرنیته . 🤦‍♂تازه فهمیدم اینی كه ما توش زندگی میكنیم محیط زیست نیست طویله است . لابد اونجاهایی كه اختلاس میشه سر توربه 💰 مثل این بازوی ما لخت💪 و بازه كه گاه گاهی یه تكونی به همه میده . 〽️⚠️🌀 القصه هر چند ثانیه چند بار، این چندتا مگس و🐝 پشه، عین چندتا طراح و  كارشناس بین المللی، از بازو تا سرانگشت ما رو متر و وارسی می كردن.😳 😎 اینجانب هم، با حفظ جایگاه و  كلاس خود، عینهو رباطی كه برقش اتصالی پیدا كنه  هر چند ثانیه یك زلزله ی هفت ریشتری رو تولید می فرمودیم تا بترسن و برن .🙄 مگس هم مگس های قدیم . 😶🤭 نمیدونم این مگس های نسل جدید با كدوم شبكه ی اجتماعی در ارتباطن كه اینقده چشم سفید شدن.🙀 گاهی هم كه شلوغش میكردن عصبانی😡میشدم و برای اقدام نظامی  و كشتن یكی شون، چنان با كف دست بر بازو و دستم میكوفتم كه رد پنج انگشتم روی بازو میافتاد. 👋 ولی لامصب مگس و پشهه نمی افتادن . 🤨 🤣😅😁 😷 نو+جوان تنهامسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
 👕👖🤳👨‍🎤 .....فقط صدای راننده بلند شد كه🗣آقای محترم باكلاس ، تو ماشین، ترقه بازی ممنوع .😁 دیگه تكرار نشه  . برای اینكه آبروم نره به همون پس لرزه ها و تكون خوردنا بسنده كردم.  😇 👈از طرف دیگه تابش آفتاب ☀️ از پنجره ی اتوبوس، دست و بازومون رو می سوزوند شانس كچل ما پرده ی اتوبوس كنار من، یك متر بود كه سوراخای دومتری داشت.🤣 ما هم مجبور بودیم با یه دست، پرده ی پاره پوره و زوار دررفته ی اتوبوس🚌 رو روی بازومون بكشیم كه آفتاب اذیت نكنه. ♨️سمت راهروی اتوبوس گاهی  کمربند كت و كلفت باكلاس آقایی ، بازوی لاین چپ چاكرتون خوش تریپ رو نوازش میکرد كه اگه كسی میدید خیال میكرد خالكوبی كردم  و شدم غرتی باكلاس . ⚠️〽️ 🙃🤨 اون لحظه آرزوم این بود كه ای كاش دوتا دست دیگه هم زاپاس میداشتم تا در محاصره ی حشرات و آفتاب🌞 و بندکمربند و تسمه، از خودم دفاع میكردم🙆‍♂ ادامه دارد........ 😁 😷 نو+جوان تنهامسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
👕👖🤳👨‍🎤😁 🤨از طرف دیگه  از پشت سر و رو به رو ، چندتا آدم با تحصیلات فضول،🧐 خیره خیره به كلمات روی پیراهنم🔠 زل زده بودن و در پیرامون معانی این كلمات با هم گفتگوی علمی میكردن . 😛 هر وقت ما در اثر اقدامات ایذایی در مقابل گزینه های روی میز پشه و مگس تكانی 🌀 میل می فرمودیم آقایان فرمایش میكردن كه آقای محترم بچه❗️ كه نیستی اینقدر ورجه ووروجه نكن ببینیم رو پیراهنت👕چی نوشتن⁉️ سر زبون گفتم خواهش میكنم بفرمایید ؛ ☺️ ولی تو دلم می گفتم :😏 نوشته مرگ😤نوشته زهرمار  من بدبخت با اون هیكل قناس شده بودم بحث روز چندتا قزمیت تو اتوبوس . 😰😡 😱 اینا همه یك طرف . مهمتر از همه گل به روتون یك حاجتی هم داشتیم 🙄 كه بایستی قضا می شد  اون همه درگیری  و فشاری كه از بالا و پایین و  از درون و برون  وارد شده بود داشت چاكرتون رو به مرز خطر ترق و تروق و انفجار می رسوند😬 🤣🤣🤣🤣🤣 😷 نو+جوان تنهامسیری 💫 @NojavanTanhamasiri
👕👖🤳👨‍🎤 ......اون لحظه دستشویی🙈 بزرگترین آرزوی زندگیم بود . تو همین هیر و بیر ، نامزدم زنگ زد📱كه اگه یه الو میگفتم به كلمه ی جانم عزیزم نرسیده..... آبروریزی میشد. 🤨 با خودم میگفتم ای كاش  به جای نامزدم یكی از دستشویی زنگ بزنه و از فضای دلربای اونجا بگه یا خدا كنه راننده، همدرد ما بشه ☹️ شكم باد كرده و شلوار تنگ و مثل آدمای باكلاس صاف نشستن ،  پدر آدمو در میاره. 😓 اگه هركول بود بی كول شده بود.😟   آدم با كلاس با فرهنگی امروزی ، باید همه وسایلش نصف ونیمه وتنگ وکوتاه باشه از كفش و جوراب🧦 و  شلوار 👖و  پیراهن گرفته تا حتی قد  و قیافه و چشم👁 و ابرو مو و گردن و زبون و مغز و قلب❣ و… هر چه کوتاهترظریف تر و با كلاس تر  . شلوار و تی شرت ما هم از این قاعده مستثنی نبود  از همون اول وقتی كه رو صندلی نشستیم  شلوار تنگمون كمی كشیده می شد پایین  و تی شرت كوتاهمون كشیده می شد بالا  و گل به روتون كمی از ستون فقرات و سه نقطه  پیدا می شد🤦‍♂ 🙅‍♂ خداییش غیرتمون اجازه نمی داد بیش از این باكلاس باشیم به ناچار خودمون رو عین دستگاه پرس چسبوندیم به صندلی كه رفع اشكال كنیم  زحمت قسمتی از پیراهن و شلوار  به گردن صندلی افتاده بود. قربون این صندلیا برم كه از ما مردترن كه هم می پوشونن و هم لو نمیدن .☺️ باور كنید تمام كلاس مدرنیته و مد و  خوش تریپی یادم رفته بود 😢گیر كرده بودم بین صندلی و پشه و مگس و چندتا فضول و بند تسمه ی چرمی و  فشار درون و برون . 😤 كافی بود 🤵 لباس می پوشیدم تا این بلاها سرم نمی اومد.  🚌 تو همین اوضاع یه دفعه راننده ترمز  رو كشید و گفت مسافرا دست به آب  .🤩 😌 زیباترین جمله ی جهانی  و بیشترین محبت بین المللی رو داشتم میدیدم و می شنیدم با سختی میرفتم كه از ماشین پیاده شم كه راننده رو دیدم لپ های تورفته اش رو ماچ كردم و گفتم  فدات شم دااش كه منو از فدا شدن نجات دادی🙃 وقتی رفتم دستشویی  دوست داشتم با تمام وجود فریاد بزنم دوستت دارم دستشویی😁 😆 هیچكسی كلاسش به تو نمی رسه. 🤓 به یاد بود این خاطره سنگ  توالتی رو به عنوان باكلاس ترین ابزار دنیا خریدم و كنار رسیورم گذوشتم. ✅خداییش مثه آدم لباس تنتون كنید تا در مواقع اضطراری موشكل پیدا نكنید..... چاکرتون لوتی مدرنیته✋😁 😄😁😆😅😂🤣  😷 نو+جوان تنهامسیری 💫 @NojavanTanhamasiri