eitaa logo
گلچین نکته های ناب
1.8هزار دنبال‌کننده
11هزار عکس
16.4هزار ویدیو
74 فایل
خوش آمدید بزرگواران نشر صدقه جاریه🌴💎🌹💎🌴 #آقا_تنهاست کانال شعرمون @Yas8488 خادم @Yasamanha @YaAbootorab8488
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دعای روزهای آخر ماه شعبان 🌴💎🌹💎🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این چه مغناطیسیه ؟ چه جذابیتیه ؟ 🌷 به برکت این توسل هرآدمی که باشی نجات پیدا میکنی🌸(مرحوم کافی) 🌴💎🌹💎🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دعای روز یکشنبه 🌴💢🌴به نام خدايي كه جز به فضل و بخشش او اميد نبستم، 🍃 و جز از عدالت او نهراسم، و جز به سخن او اعتماد نميكنم، 🌴💢🌴 و جز به ريسمانش چنگ نزنم، 🍃 تنها به تو پناه ميآورم اي خداي بخشايشگر مهربان از ستم و دشمني، 🌴💢🌴 و مصائب روزگار و اندوه هاي پياپي و پيش آمدهاي ناگوار دوران 🍃 و از گذشت عمر پيش از مهيّا شدن و توشه برداشتن 🌴💢🌴 و تنها از تو راهنمائي ميجويم به سوي آنچه خير و صلاح من در آن است 🍃 و فقط از تو ياري ميخواهم در آنچه پيروزي و رستگاري با آن همراه است، 🌴💎🌴 و در پوشيدن لباس عافيت و كمال آن و فراگيري سلامتي و دوام آن تنها به تو دل ميبندم 🍃 و به تو پناه مي آورم اي پروردگار من از وسوسه هاي شياطين 🌴💎🌴 و به ياري سلطنت تو دوري ميجويم از ستم پادشاهان، 🍃 پس آنچه از نماز و روزه ام صورت گرفته پذيرا باش 🌴💎🌴 و فردا و روزهاي پس از آن مرا بهتر از اين ساعت و امروزم قرار ده 🍃 و مرا در بين خويشاوندان و بستگانم عزيز گردان، 🌴💎🌴 و در بيداري و خواب نگهدارم باش 🍃 چرا كه تويي خدا و بهترين نگهدار و تويي مهربانترين مهربانان. 🌴💎🌴 خدايا من در امروزم و يكشنبه هاي ديگر ،به سوي تو بيزاري ميجويم از شرك و بي ديني 🍃 و دعايم را تنها براي تو خالص ميكنم تا در معرض اجابت قرار گيرد، 🌴💎🌴 و به اميد پاداش تو بر طاعتت پايداري ميكنم، 🍃 پس درود فرست بر بهترين آفريده ات محمّد آنكه دعوت كننده مردم به حقانيّت تو بود 🌴💎🌴 و مرا عزيز گردان با عزّت ذلّت ناپذير خود و به ديده بي خواب خودت حفظ كن، 🍃 و كارم را با گسستن از همه خلق و پيوستن به تو 🌴💎🌴 و عمرم را با آمرزش خويش پايان بخش، 🍃 هماناتويي بسيارآمرزنده ومهربان . التماس دعا 🙏🏻 🌴💎🌼🌹🌼💎🌴 @Noktehhayehnab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ذکر یکشنبه «یا ذَالْجَلالِ وَالْاِکْرام» «ای صاحب جلال و بزرگواری» 🌴💎🌹💎🌴 @Noktehhayehnab گلچین نکته های ناب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 صبحت بخیر یابن الزهرا❤️ 🌺 دیده در حسرت دیدار شما مانده هنوز 🌸 و به امید نگاهت دل ما مانده هنوز...   🌺 فقرا پیش کریمان که معطل نشوند 🌸 منتظر بر سر راه تو جدا مانده هنوز 🌺 می‎شود دیدن روی تو نصیبم یا نه؟ 🌸 دل من بین همین خوف و رجا مانده هنوز 🌴💎🌼💎🌴
مادربزرگ شهید عزیز ((جهاد مغنیه)) دو هفته بعد از شهادت جهاد، خواب دیدم آمده پیشم،مثل زمانی که هنوز زنده بود و به من سر می‌زد،گفتم:عزیز دلم،چرا اینقدردیر آمدی؟خیلی منتظرت بودم.  گفت: بازرسی‌ها طول کشید،برای همین دیر آمدم.درعالم خواب یادم نبود شهید شده،فکر کردم بازرسی  های سوریه را می گوید.گفتم:مگر از بازرسی رد می شوی؟ گفت: آره،بیشتر از همه سر بازرسی نماز ایستادم. با تعجب گفتم بازرسی چی؟  گفت: بازرسی نماز،و ادامه داد،بیشتر از همه چیز از نماز صبح سؤال می شود. نماز صبح.تازه یادم آمد جهادم شهید شده.پرسیدم: حساب قبر چی؟  گفت: شهدا حساب قبر ندارند.حسابی در کار نیست.ما هم الان کارمان تمام شد و راه افتادیم 🕊🌸 آقا جان یا صاحب العصر و الزمان عج الله تمام امیدم به دعا و نگاه پرخیر،برکت و رحمت شماست آقاجانم گوشه‌ی چشمی از شما تمام عمر مرا کفایت می‌کند🕊🌸 اللّهُمَ عجّل لِولیکَ الفرج به حق عمه جان حضرت زینب س 🕊🌸سه مرتبه🕊🌸 🕊🍃یادمان نرود که تا ابد مدیون شهدای عزیزمان هستیم🕊🍃 🌴💎🌼💎🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر روزی آمدی و من نبودم بدان این لحظه را آرزو کردم....💔✨ 🌴💎🌼💎🌴 @Noktehhayehnab گلچین نکته های ناب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▫️ ممنوع بودن بی صبری در انتظار فرج 🎙 گفتاری از مقام معظم رهبری ‌‌‌•الّلهُـمَّ‌عَجِّــلْ‌لِوَلِیِّکَـــ‌الْفَـــرَج . 🌴💎🌼💎🌴 @Noktehhayehnab گلچین نکته های ناب
🇵🇸👆 دیوار نوشته‌ای در غزه: به فرزندان خود بیاموزید که فلسطین در اشغال است، مسجدالاقصی اسیر است، اسرائیل صهیونیستی دشمن است و هیچ دولتی به نام اسرائیل وجود ندارد. 🌴💎🌹💎🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسمـ رب العشق هشتاد و سوم - علمدارعشق# مرتضی بردن اتاق عمل بعداز ۵-۶ساعت دکتر ارغوانی هم به تیم پزشکی پیوست به خاطر شوکی بهش واردشده بود مجبور شدن دستشم قطع کن ساعتها ساعتهای سختی برای همون بود گوشیم زنگ زد به اسم روش نگاه کردم داداشم محمد بود -الو سلام داداش ••سلام خواهر -داداش صدات چرا گرفته ••‌نرگس بیا قزوین بیا تا برای آخرین بار سیدهادی ببین گوشی تلفن ازدست افتاد ازمن چه توقعی داشتید برادرزاده ام .شوهرم چندساعتی با ترزیق چندتا آرامش بخش به دنیا خوش بی خبری رفتم فقط چشمام باز کردم مادرشوهرم کنارم بود با چشمای اشک آلود عزیزمادر صبور باش به مجتبی گفتم تو رو برسونه برگرده تا الان عمل مرتضی خوب بوده برو خداحافظی برگرد عزیزم سوار ماشین شدیم سرم به شیشه چسبونده بودم گریه میکردم مجتبی یه جای نگه داشت بعداز چند دقیقه زد به شیشه -بله آقا مجتبی ""زنداداش روسری مشکی خریدم براتون تا من یه چیزی بخرم که فشارتون دوباره نیفته شما سرش کنید بالاخره به خونه خودمون رسیدیم مجتبی گفت:زنداداش من واقعا شرمندم باید برگردم شما بیزحمت با سیدمحسن برگردید . یا زنگ بزنید آژانس وارد خونه شدم گویا به شرایط سخت شهادت هادی اجازه بازگشایی تابوت نمیدادن مائده تا چشماش به خورد عمه دیدی سیاه بخت شدم عمه سیدهادیت پرپر شد عمه نمیذارن ببینمش عمه زینبم بی پدرشد خودم هق هق میزدم اما دویدم سمت بغلش کردم عمه فدای مظلومیت بشه آروم باش عزیزم عمه دخترم حتی روی پدرش ندید مراسم به سختی تموم شد مائده سادات جیغ نمیزد اما بارها بارها بیحال شد زینب یه ماهه هم که چیزی متوجه نمیشد فقط گریه میکرد ساعت ۹شب بود به سمت بیمارستان راه افتادم با آژانس رفتم تا وارد حیاط بیمارستان شدم زهرا دیدم نزدیکش شدم زهرا چی شده چرا اینطوری هستی صداش به زور دراومد داداشم ترسیدم داداشت چی خودش انداخت تو بغلم نیم ساعت پیش نبضش ایستاد 🌴📚🌴 -یعنی چی دستش تکان دادم زهرا بگو مرتضی زنده است تروحضرت زهرا بگو زنده است 🌴📚🌴 نویسنده :بانو......ش بامــــاهمـــراه باشــید🌹 🌴📚🌼📚🌴
بسم رب العشق هشتادو چهارم - علمدارعشق# نرگس سادات عزیزم آروم باش بیا بریم ببینن داداش😭😭😭 وارد راهرو سردخانه یاد خوابم افتاد حرکاتم دست خودم نبود تو راهرو داد زد امام رضا مگه نگفتی آقا بسپرش به من پس چرا رفت چرا شهیدشد چرا برادرزاده جوانم پرپر شد آقا شوهر جوانم بهم بده واردسردخونه شدم انقدر سرد بود من با لباس داشتم منجمد میشدم زیرلب گفتم مادرجان تاحالا ازتون چیزی نخاستم شمارا ب حسینتون قسم میدم شوهرم بهم برگردونید یخچال بازشد زیب کاور پایین اومد یهو اون دکتر سردخونه گفت کاور دوم بخار کرده یاامام رضا مرتضی خیلی سریع منتقل شد بخش مراقب ویژه سه چهار روز طول کشید تا حالتش صداش طبیعی بشه امروز ده روز مرتضی من برگشته قراره منتقل بشه بخش -مرتضی جان اجازه میدی من برم خونه برگردم چشماش باز بسته کرد گفت برو اما زود بیا -چشم وارد خونه شدم نرجس سادات رو تاب تو حیاط نشسته بود تمام سعیم کردم نشون ندم خستم -سلام آبجی خانم چه عجب از اینورا &&سلام عجب به جمالت -چیه آبجی خانم قرمزشدی &&🙈🙈من مامان شدم -ای جانم عزیزم امروز چه روز خوبیه مرتضی هم قراره بخش من برم لباسهام جمع کنم برگردم تهران بهش قول دادم زود برگردم &&نرگس لباسات جمع کردی قبل از رفتن بیا میخام باهات حرف بزنم -چشم لباسام جمع کردم گذاشتم تو ماشینم -آبجی خانم بفرمایید بنده در خدمتم &&نرگس تصمیمت برای آینده چیه؟ -یعنی چی حرفت ؟ &&تو که نمیخای مرتضی تنها بذاری -نرجس میفهمی چی میگی پاشدم وایستادم اشکام جاری شد اون مردی که تو بیمارستان هست عشق منه نفسم به نفسش وصله شیمیایی ،پیوند و قطع دست چیزی نیست که اگه حتی یه تیکه گوشت برمیگشت همسرم بود فهمیدی نرجس خانم خواهرت انقدر نامرد فرض کردی &&نرگس من منظورم این نبود، - بسه به همه بگو نفس نرگس به نفس مرتضی وصله پس فکر بیخود نکنن راهی تهران شدم تمام راه اشک میرختم سرراهم یه شاخه گل رز قرمز براش خریدم وارد بخش شدم پرستار :خانم کرمی دکتر ارغوانی گفتن اومدیم حتما برید پیششون -چشم وارد اتاق مرتضی شدم چشمام قرمز بود لب زد طوری که مادر نبینه چیزی شده سرم به چپ و راست تکان دادم یعنی نه با صدای بغض آلودی گفتم این گل مال تو خریدم عزیزم رو کردم به مادر :مامان چند دقیقه دیگه میشه باشید من برم پیش دکتر برگردم مادر: آره عزیزم درزدم صدای خانم دکتر بود که گفت بفرمایید -خانم دکتر گفتید بودید بیام پیشتون خانم دکتر:آره دخترم بشین ببین دخترگلم معجزه است شوهرت برگشته شاید همکاری دیگه بگن من خرافاتیم اما من باوردارم خانمی ببین شوهرت از اینجا رفت تا شش ماه باید غذاش میکس بشه چون پیوند ریه زده -چشم ممنونم خاستم خارج بشم صدام کرد دخترم -بله میشه از امام رضا بخای گمشده ی منم برگرده با تعجب نگاش کردم گفت میشه بشینی چندلحظه -بله ۳۰سال پیش که بعث به ایران حمله کرد مردمنم رفت جبهه الان ۲۷ساله تو مجنون گم شده دعا کن برگرده سرم انداختم پایین گفتم چشم وارد اتاق مرتضی شدم مادر داشت میرفت از ما خداحافظی کرد رفت +ساداتم چی شده خانم -مرتضی من عاشقتم قبول کن +‌میدونم عزیزم -‌پس چرا ازم میخان نرن +کی گفته گریه ام گرفت تو چشماش نگاه کردم گفتم دوستت دارم سرم گذاشت رو سینه اش گفت میدونم 🌴📚🌴 نویسنده بانو.....ش بامــــاهمـــراه باشــید🌹 🌴📚🌼📚🌴
بسم رب العشق هشتاد و پنجم- علمدارعشق# روزها از پی هم میگذشتن و من همچنان کنار مرتضی تو بیمارستان بودم ازش دور نمیشدم چون طاقت دوری هم نداشتیم اگه نبودم غذا نمیخورد، و این براش خیلی ضرر داشت دیروز دکتر بهم گفت از سوریه بپرسم ازش تا تو خودش نگه نداره چون باعث ناراحتیش میشه باهم تو حیاط بیمارستان نشسته بودیم -مرتضی +جانم خانم -از شهادت سیدهادی بگو برام چطوری شهید شد +نرگس خیلی سخت و تلخ بود طاقت شنیدنش داری؟ -آره میخام بشنوم بگو +‌ما که از اینجا راه افتادیم بعداز چندساعت رسیدیم سوریه نرگس تا روزی میخاستیم بریم حمص همه چیز خوب بود اما اونروز نزدیکای حرم صدای مرتضی بغض آلود شد نرگس تو کاروان ما یه جفت برادر دوقلو بودن چندصد متری حرم این دوتا داداش شهیدشدن نرگس یکیشون که کلا مفقودالاثر شد یکیشون هم سر در بدن نداشت نرگس ما بدون اونا رفتیم حمص نرگس هادی جلو چشمای ما مثل ارباب سر بریدن ما کاری نتونستیم کنیم نرگس من مرده بودم تو یخچال یهو چشمام باز شد دیدم تو یه باغم همه همرزهای شهیدم بود خانم حضرت زهرا و امام رضا بین بچه ها بود امام رضا اومدن سمتم دستش گذشت سر شانه ام گفت به خانمت بگو من مادرم قسم نمیدادی هم به حرمت سادات بودنت شفای همسرت میدم آستین مانتوم به دهن گرفته بودم هق هق میزدم یهو مرتضی با دستش محکمـ تکونم داد سادات سادات حرف بزن دختر یهو به خودم اومدم سرم گذاشتم رو پاش گریه کردم -گریه کن خانمم سبک میشی 🌴📚🌴 نویسنده بانو.......ش بامــــاهمـــراه باشــید🌹 🌴📚🌼📚🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا