بسم الله الرحمن الرحيم
📌چه نیازی به اهل بیت (علیهم السلام)؟!
عادی شدن غیبت برای مردم و درنیافتن نیاز به حجّت خدا در برخی روایات هم مورد اشاره و پیشگویی قرار گرفته است.
✳️ در روایت امام رضا (علیه السلام) از رسول خدا صلی الله علیه و آله وارد شده:
قسم به خداوندی که مرا به حق مبعوث کرد، قائم از فرزندان من به عهدی که از او گرفته شده، پنهان خواهد شد تا آن جا که بیشتر مردمان بگویند:
خدا را نیازی به آل محمد (علیهم السلام) نیست، ودیگرانی در ولادتش شکّ کنند.
پس هر کس آن زمان را درک کرد دینش را محکم بگیرد و نگذارد شیطان با تشکیک بر او دست یابد که از ملّت و آیین من خارج شود، که همان شیطان بود که پدر و مادرتان را از بهشت خارج کرد. و به راستی که خداوند شیاطین را اولیای افرادی قرار داده که ایمان نیاورند.
▪️عن أبي الحسن علي بن موسى الرضا عن أبيه عن آبائه عن علي علیهم السلام قال قال النبي صلی الله علیه وآله: «و الذي بعثني بالحق بشيرا ليغيبن القائم من ولدي بعهد معهود إليه مني حتى يقول أكثر الناس ما لله في آل محمد حاجة و يشك آخرون في ولادته .فمن أدرك زمانه فليتمسك بدينه و لا يجعل للشيطان إليه سبيلا بشكه فيزيله عن ملتي و يخرجه من ديني فقد أخرج أبويكم من الجنة من قبل و إن الله عز و جل جعل الشياطين أولياء للذين لا يؤمنون».
🔷از این روایت شریفه نکات زیر استفاده می شود:
🔻بیشتر مردم در آن زمان، نیازی به اهل بیت (علیهم السلام) نمی بینند؛ حتّی گروهی منکر ولادت امام زمان (علیه السلام) می شوند.
🔻این گروه در عین حال در ظاهر اعتقاد به خدا و پیغمبر (صل الله علیه و آله) هم دارند، چرا که گفته ی آنان این است: «خدا نیازی به اهل بیت علیهم السلام ندارد». پس این افراد، مردمی هستند که می خواهند خلأ نبود امام را با جایگزین های دیگر پر کنند.
سياق روایت می رساند احساس بی نیازی از حجّت خدا (علیه السلام) انحرافی بزرگ و موجب خروج از دین هست (نستجیر بالله).
🔻این انحرافات در اثر طولانی شدن غیبت شکل می گیرد.
بنابراین سابقه ای میان شیعیان نداشته و به تدریج میان آنان این افکار آشکار شده و با گذر زمان وضعیّت بدتر می شود.
⬅️ در نتیجه تصوّر غلطی خواهد بود که مردم به خودی خود جامعه را آماده ی ظهور گردانند؛ مردمی که اکثریّت آنان از عقاید و احکام ناب اسلامی، منحرف گشته و اساساً نیازی به حجّت خدا نمی بینند چگونه معقول است زمینه ساز ظهور باشند؟!
https://drhasheminasab.blog.ir/1400/12/26/%DA%86%D9%87-%D9%86%DB%8C%D8%A7%D8%B2%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%A7%D9%87%D9%84-%D8%A8%DB%8C%D8%AA-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87%D9%85-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85
نور شریعت:
📌أدله عدم مشروعیت نماز جمعه در عصر غیبت
روایت حنان بن سدیر
عن عبدالله بن سنان عن ابی جعفر علیه السلام قال یا عبدالله! ما من عید للمسلمین اضحی و لا فطر الا و هو یجدّد لآل محمد صلی الله علیه و آله فیه حزن. قلت و لم؟ قال لانهم یرون حقهم فی ید غیرهم.
ضعف سند روایت حنان بن سدیر
یکی از ادله مرحوم بروجردی این روایت است که در من لایحضره الفقیه از حنان بن سدیر نقل میکند.
در نسخه قدیمه من لایحضره الفقیه «عن عبدالله بن سنان» آمده است. و لکن هم کافی و هم علل الشرایع «حنان بن سدیر عن عبدالله بن دینار» دارد. و در این من لایحضره الفقیه چاپ مرحوم آقای غفاری هم در متن «عن عبدالله بن دینار» است و در پاورقی «و فی بعض النسخ عن عبدالله بن سنان» را ذکر کرده است.
مرحوم مجلسی در روضة المتقین که شرح من لایحضره الفقیه است میفرماید که این متن «عبدالله بن سنان» است ولی در بعض نسخ «عبدالله بن دینار» آمده است و هو الصحیح؛ چون معهود نیست حنان بن سدیر از عبدالله بن سنان نقل کند و عبدالله بن سنان هم از امام باقر نقل کند.
و به نظر ما، این مطلب درستی است. و وقتی عبدالله بن دینار راوی شد چون توثیق ندارد دیگر این روایت که آقای بروجردی مطرح فرمود به گمان اینکه سندش صحیح است، سندش صحیح نخواهد بود.
و اینکه در تهذیب چنین ذکر کرده: « عَنْ حَنَانِ بْنِ سَدِيرٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ ذُبْيَانَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ»، اشتباه کرده و یا اشتباه نساخ بوده است، و قطعا راوی به نام عبدالله بن ذبیان وجود ندارد. این عبدالله بن دینار است: مولی عمر بن الخطاب و از فقهاء عامه ولی توثیق ندارد.
دعای صحیفه سجادیه
اما دعاء صحیفه سجادیه: اللهم ان هذا المقام مقام خلفائک و مواضع امنائک قد خصصتهم بها فی درجة عالیة قد ابتزوها
ایشان در البدر الزاهر فرموده بودند این نشان میدهد مقام امامت نماز جمعه منصب ائمه است و دیگران نمیتوانند بدون اذن ائمه متصدی این منصب بشوند.
بررسی سند صحیفه
ما عرض کردیم راجع به سند صحیفه همانطور که آیت الله خمینی قدس سره در مکاسب محرمه دارند، فی الجملة وثوق به صدور این متن از امام حاصل میشود ولی تک تک جملهها را نمیشود گفت حتماً از امام صادر شده است. مثل نهج البلاغة. این مثال را خود امام در مکاسب محرمه میزنند. و انصافاً این مطلب درستی است.
ولی از نظر فنی نمی شود سند این کتاب را تصحیح کرد؛
1-مرحوم میرزا حسین نوری در مستدرک الوسائل شواهدی میآورند که این کتاب در زمان ائمه مطرح نبوده: میگویند اگر در زمان ائمه مطرح بود یکی از ائمه به اصحابشان میفرمود که جد ما امام زین العابدین کتاب دعا دارد.
2-راوی این کتاب هم متوکل بن عمر بن متوکل هست که میگوید کتاب را از یحیی بن زید در آن لحظات آخر عمرش گرفتم. متوکل بن عمر بن متوکل توثیق ندارد. و لذا از نظر فنی نمیشود سند این کتاب را تصحیح کرد.
3-در بحار جلد 103 صفحه 211 حدودا سند هایی ذکر میکند ولی این سندها به اصل نمیرسد؛ مثلا سند به یکی از علماء میرسد بعد قطع میشود. و تا امام سجاد علیه السلام ادامه پیدا نمی کند.
🔻مناقشه دردلالت دعای صحیفه بر عدم مشروعیت نماز جمعه
راجع به دلالت این روایت اشکالاتی مطرح میشود:
🔻مناقشه اول
هر چند امامت جمعه بالاصالة برای ائمه بوده، اما أئمه به شیعه اذن عام در برگزاری نماز جمعه داده اند؛
1-صحیحه زراره: اذا اجتمع سبعة نفر من المسلمین و لم یخافوا امهم بعضهم و خطبهم. که حتی اگر این ذیل را هم کلام صدوق بدانیم، صدر این حدیث: علی من تجب الجمعة؟ قال تجب علی سبعة نفر من المسلمین دلالت بر این اذن عام می کند، زیرا حمل سبعة نفر من المسلمین بر هفت نفری که امام معصوم یا نائب خاص حضرت در آن است شبیه حمل بر فرد نادر است.
2-یا صحیحه عمر ین یزید: اذا کانوا سبعة نفر صلوا الجمعة فی جماعة و یلبسوا البرد و یتکؤ علی عصا او قوس و یصلی بخطبة. که در این روایت هم حمل بر هفت نفری که در بین آن ها امام معصوم یا نائب خاص است، خلاف ظاهر است.
3-یا آن روایاتی که چنین می گفتند: اگر در قریه گروهی جمع شدند، صلوا الظهر اربعا اذا لم یکن لهم امام یخطب. اگر امامی که خطبه بخواند نداشتند مردم نماز ظهر را با جماعت بخوانند: متفاهم عرفی این است که اگر امام یخطب بود نماز جمعه بخوانند. و حمل امام یخطب، بر امام معصوم یا نائب خاص آن حضرت (که مرحوم بروجردی ادعا کرده اند)عرفی نیست: زیرا روایت میگوید که گروهی که یکجا جمع شدند، اگر امامی داشتند که خطبه میخواند، نماز جمعه بخواند. این را بگوییم یعنی امام معصوم در بین اینها بود یا نائب خاص آن حضرت بود، اینجور توجیه عرفی نیست.
و لذا ظاهر این روایات این است که امام اذن عام به شیعه داده است و مادامی که امام معصوم بسط ید ندارد اگر شیعه با شرائط صحت نماز جمعه مثل اجتماع هفت نفر و امام عادلی که قدرت بر خطبه دارد نماز جمعه بخواند، مشروع خواهد بود.
🔻مناقشه دوم
اشکال دوم اشکالی است که مرحوم آقای حائری کردهاند. فرموده اند: مراد از هذا المقام در اللهم ان هذا المقام مقام خلفائک مقام خلافت است نه منصب امامت جمعه:
مقام خلافت مقامی است که مقام خلفاء خدا است و مواضع امناء خدا است. شاهدش ذیل روایت است که بحث از غصب خلافت است که خدایا ما راضی هستیم به قضا و قدر تو که ما را مظلوم قرار دادهاند و حق ما را غصب کردهاند.
جواب
ظاهر اللهم ان هذا المقام مقام خلفائک و اصفیائک و مواضع امنائک امامت جععه است زیرا چنین ذکر شده: و کان من دعائه یوم الجمعة و یوم الاضحی. و قبل از این دعاء هم امام راجع به کسانی که در نماز جمعه حاضر بودند دعا کرد.
اول دعاء این است؛ اللهم ان هذا یوم مبارک میمون و المسلمون فیه مجتمعون فی اقطار ارضک. و این که و المسلمون فیه مجتمعون فی اقطار ارضک، روز جمعه و روز عید قربان و روز عید فطر می باشدو اینکه ذیل مربوط به غصب خلافت می شود حتی عاد صفوتک و خلفائک مغلوبین مقهورین مبتزین یرون حکمک مبدلا و کتابک منبوذا و فرائضک محرفة و سنن نبیک متروکة. این قرینه نمی شود که هذا المقام را به معنای مقام خلافت بگیریم.
نکته:
تأنیث قدابتزّوها به خاطر رجوع به خلافۀ نیست بلکه می تواند به اقامۀ نماز جمعه و یا مواضع أمنائک رجوع کند.
🔻مناقشه سوم
مرحوم آقای حائری فرموده اند که ما قبول می کنیم که امامت جمعه توسط خلفا غصب مقام ائمه بوده است، اما این دلالت بر عدم مشروعیت نمی کند زیرا؛
در نحوه امامت جمعه دو حالت وجود دارد:
گاهی به این عنوان که من خلیفه خدا و رسول خدایم، نماز جمعه می خواند که این جایز نیست. اما گاهی این ادعا را ندارد و خاضعا خاشعا به عنوان اینکه نماز جمعه واجب یا مستحب است، نماز جمعه می خواند که این صورت اشکالی ندارد.
مانند باب زکات که گاهی شخصی مسئول جمع آوری زکات می شود و خود را ولی أمر زکات می داند که این غصب و حرام است. اما گاهی بدون اینکه ادعای ولی امری زکات کند از زکات دهنده تقاضای زکات برای رساندن به فقراء می کند و صرفاً وکیل او می شود. که این صورت جایز است.
جواب
این تقیید بلامقید است: ظهور عرفی هذا المقام مقام خلفائک که بحث نماز جمعه بوده و دعا برای نمازگزاران نماز جمعه بوده است مقام امامت جمعه است . ومقام امامت جمعهای که شخص امام جمعه خود را خلیفة النبی بداند، در روایت نیست.
نکته:
امام در این روایت در حقیقت مصائب مختلف را بیان می کند هم غصب منصب امامت جمعه و هم غصب مقام خلافت را. و لزومی ندارد تنها در مقام بیان یک مصیبت مثل غصب خلافت باشد.
🔻مناقشه چهارم
مرحوم حائری فرموده اند: اگر قبول کنیم منصب امامت جمعه حق امام است باز میگوییم: معنای حق امام بودن این است که مزاحمت امام جایز نیست.
مثلا میگویند مسجد حق برای مصلین است: یعنی به جای اینکه مصلین نماز بخوانند مصلین را راه ندهند درس برگزار بشود. مزاحمت مصلین با برگزاری مجالس که مانع از نماز باشد جایز نیست. اما اگر مزاحمتی نبود، دیگران هم میتوانند از مسجد استفاده کنند.
امامت جمعه حق امام معصوم است یعنی دیگران نباید مزاحمت کنند. خلفاء مزاحمت میکردند. اما ما که مزاحمت نمیکنیم.
جواب
معنای عرفی حق فقط این نیست که لایجور المزاحمة، مگر اینکه قرینهای بر این معنا باشد:
من سبق الی مکان فهو احق، من سبق الی سوق المسلمین فهو احق، به این معنا است که تا او راضی نباشد نمیشود در حق او تصرف کرد. بله یک جا قرینه داشته باشیم مثل مسجد که نسبت به حق مصلین، قرینه داریم که مزاحمت مصلین جایز نیست. و بیش از آن دلیل نداریم و الا در مسجد میخوابیدند، در مسجد جلسات دعاء و ذکر و درس و اینها داشتند.
🔻نتیجه چهار مناقشه:
پس این جواب های سه گانه مرحوم آقای حائری درست نشد. جواب صحیح همان جوابی است که ما عرض کردیم وفاقا للسید الخوئی. که ما از روایات اذن عام را استفاده کردیم.
#درس_خارج_فقه #کتاب_الصلاة
https://drhasheminasab.blog.ir/1400/12/23/%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D8%A7%D8%AF%D9%84%D9%87-%D8%B9%D8%AF%D9%85-%D9%85%D8%B4%D8%B1%D9%88%D8%B9%DB%8C%D8%AA-%D9%86%D9%85%D8%A7%D8%B2-%D8%AC%D9%85%D8%B9%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D8%B9%D8%B5%D8%B1-%D8%BA%DB%8C%D8%A8%D8%AA
هوالعزیز
🔹ابتدای امر باید گفت که انسان باید آنقدر فهم و جهانبینی داشته باشد که فریب افراد و سخن های زیبا را نخورد.
و عمله ی این و آن ، و این گروه و آن گروه نشود.
وقتی کسی، آنقدر شخصیت خود را تقلیل داد، و برای دیگران جایگاه عملگی و مزدوری پیدا کرد ، یقیناً محکوم به این است که بعد از استفاده حداکثری، مانند یک تفاله او را بیرون بریزند.
و در این جایگاه فرقی نمیکند که وزیر و رئیس جمهور باشی یا کارمند و کارگر و طلبه.
🔸در کنار این، آنهایی که در عداوت از چیزی دریغ نمیکنند ،همیشه برای توجیه اعمال و رفتار خود ، رسانه هایشان ، درحال مرمت ارواح جریحه دار مردم است.
پس باید گفت نه فریب بخور ، و نه فریب بخور.
فریب اول را نخور بواسطه اینکه آخرش حقارت شخصیتت است.
فریب دوم را نخور چرا که باعث تحمیق شخصیت اجتماعیتت میشود.
.
توجیه معاویه برای قتل عمار یاسر
(کسانی که به اسم )صحابه پیامبر بودند :
آن کس که عمار را به صفین آورده بود، او را کشت.
#تاریخ_اسلام #فریب #مغالطه
عمرو بن عاص به معاویه گفت: ای معاویه! آیا نشنیدی که عبدالله چه گفت!؟ معاویه گفت: چه گفت؟ عمرو عاص اعتراض پسرش در مورد کشتن عمار در صفین، توسط معاویه، علی رغم خبردادن پیامبر بر کشته شدن عمار توسط گروه ستمگر را برای معاویه تعریف کرد. معاویه در جواب عمرو عاص گفت: تو آدم احمق و بی عقلی هستی! همیشه داری حرف می زنی و در نجاست غرق شدی!! آیا ما او را کشتیم؟ نه، آن کس که عمار را به صفین آورده بود، او را کشت. وقتی معاویه این توجیه را در مورد قتل عمار مطرح کرد؛ تمام لشگریان معاویه از چادرها و خیمه های خود بیرون رفتند و گفتند که عمار را کسی کشت، که او را به این نبرد آورد.
[ابن کثیر، البداية والنهاية، ج7، ص 270]
وقتی عمار بن یاسر کشته شد، عمرو بن حزم به پیش عمرو بن عصا رفت و گفت که عمار کشته شد و پیغمبر هم گفته بود که او را گروه ستمگر خواهند کشت. عمرو بن عاص با حالت نگرانی برگشت تا وارد بر معاویه شد. معاویه به او گفت: چه شده است؟ گفت: عمار کشته شد! معاویه گفت: خوب کشته شد، مگر چه می شود؟ عمرو گفت: من از رسول خدا شنیدم که می گفت: او را گروه ستمگر می کشند! معاویه به او گفت: تو خود را در نجاست آلوده کردی! آیا ما او را کشتیم؟ همانا او را علی و یارانش کشت! آنها عمار را به میدان نبرد آوردند تا در میان نیزه های ما و یا شمشیرهای ما قرار بگیرد و کشته شود! [مسند أحمد بن حنبل،ج4، ص 199، ح 17813]
عبدالله بن حارث می گوید: همانا عمرو بن عاص به معاویه گفت: ای امیرالمؤمنین! آیا از پیامبر نشنیدی که موقع ساخت مسجد به عمار گفت: همانا تو خیلی مشتاق جهاد هستی! تو از اهل بهشت هستی و گروه ستمگری تو را خواهند کشت. معاویه گفت: بله شنیدم! عمرو گفت: پس چرا او را کشتی؟ معاویه گفت: به خدا قسم که تو همیشه در نجاست خود غوطه ور بودی! آیا ما او را کشتیم؟ نه، آن کس که عمار را به صفین آورده بود، او را کشت.
[المعجم الكبير، للطبرانی، ج 19، ص330، ح 758 و مسند أبي يعلى، ج13، ص 333، ح 7351]
┏━━━••••••••••━━━┓
@norshariat110
┗━━━━••••••••••━━┛
https://www.instagram.com/p/CRdGP6Bjxhw/?utm_medium=copy_link
نور شریعت
محل نشر آثار ، عقاید ، و دروس استاد دکتر سید صائب هاشمی نسب
( هاشمی طباطبائی)
┏━━━••••••••••━━━┓
@norshariat110
┗━━━━••••••••••━━┛
🔻عدالت در سطح نظام سیاسی 🔻
تحقق عدالت و برابری یکی از اهداف رسالت پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بود.
قرآن کریم در اینباره میفرماید: «براستی که پیامبرانمان را همراه با پدیدههای روشنگر فرستادیم و همراه آنان کتاب آسمانی و میزان فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند.»
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) عدل را میزان خداوند در زمین میداند. و میفرماید:
«اگر میخواهید شما را از امارت و رهبری با خبر سازم اولش ملامت است و دومش ندامت و سومش عذاب روز قیامت؛ مگر آن کس که عدالت ورزد.»
این سخن از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نشان دهنده ارزش اجرای عدالت و سختی این کار است.
هجرت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از مکه به مدینه تاثیر مهمی بر تشکیل دولت داشت و این مسئله در تحقق عدالت و امنیت مؤثر بود و نقش بهسزائی در این زمینه داشت و این امر از آن رو با اهمیت است که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با شعار توحید و یگانگی و برابری انسانها با یکدیگر و اسکان در مدینه و تمرکز در آن راه را برای ایجاد دولت و تحقق امنیت و عدالت هموار نمود.
🔸عدالت در اجرای قانون
حضرت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در جهت اجرای بهتر عدالت در جامعه و رفع خصومات، ساختاری برای قضاوت و دادرسی پدید آورد و خود نخستین قاضی حکومت اسلامی بود.او که خود در نگاه کردن به اطرافیانش نیز عدالت میورزند، نماد کاملی از قضاوت صحیح و عادلانه در جامعه بود.برای نمونه در فتح مکه زنی از اشراف قبیله بنی مخزوم مرتکب سرقت شد و از نظر قضایی جرمش آشکار شد، خویشاوندان آن زن که اجرای حد را برای شرافت قبیلهای خود زیانبار میدیدند، اسامه بن زید که نزد پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ارج و قربی داشت را وادار به شفاعت نمودند؛ اما همین که اسامه زبان به شفاعت گشود، آن حضرت خشمگین شد و فرمود: «مگر میتوان حدود و قانون را اجرا نکرد.» و فوراً دستور مجازات را صادر کرد و نیز فرمود: «اقوام و ملل پیشین دچار سقوط شدند؛ زیرا در اجرای قانون تبعیض روا میداشتند. قسم به خدایی که جانم در دست اوست در اجرای قانون درباره هیچ کس کوتاهی و سستی نمیکنم؛ اگرچه مجرم از نزدیکان من باشد.»
قرآن کریم بر اجرای عدالت و داوری به حق اصرار ورزیده و میفرماید: «هرگاه میان مردم حکم کردید، باید به عدالت حکم کند.»
حتی گفتار شما نیز بر اساس عدالت باشد، «و هنگامی که سخن میگویید عدالت را رعایت نمایید.»
📍برشی از کتاب (دین سیاسی،سیاست دینی)، استاد دکتر هاشمی طباطبائی
#فقه_سیاسی #عدالت #قانون #نظام_سیاسی
┏━━━••••••••••━━━┓
@norshariat110
┗━━━━••••••••••━━┛
🔹تقیه ، حکم ترخیصی یا حکم اصلی⁉️
🔸 میگویند :
تقیه تنها یک رخصت به شمار میآید و در موارد اضطرار است و به عبارت دیگر در منزل احکام اصلی و اولیه دین قرار نمیگیرد....
🔸 میگوییم :
تقیه ضروری مذهب امامیه و مهمترین فارق میان این مذهب با فرقه زیدیه است که به تقیه اعتقادی ندارند و قیام و جهاد را شرط امامت میدانند. چنانچه در روایات تصریح شده ، کسی که تقیه ندارد ، دین نداشته و مسئول به خطر افتادن جان و مال مؤمنان است که گناهی نابخشودنی در ردیف حق الناس خواهد بود.
همچنین ترک تقیه به عنوان گناهی بدتر از گناهان کبیره در ردیف انکار نبوت و امامت عنوان شده که اهمیت آن در حفظ اساس مذهب را میرساند.
تقیه در غیبت امام معصوم مهمترین راهبرد مذهب برای حفظ عقاید و مصالح شیعه است و بر جهاد و قیام و امر به معروف ، مقدم شده است....
رخصت، عبارت است اجازه ترک یا فعل به جهت تسهیل امور برای مکلفین. برخی معتقدند مؤدای حکم رخصت همیشه اباحه است ؛ بنابر این اگر تقیه در شرایطی واجب یا ترک آن حرام باشد دیگر نمیتوان آن را رخصت دانست. در مقابل برخی معتقدند رخصت گاه واجب یا مستحب یا مکروه نیز میتواند بود. در این صورت غرض طراحان شبهه حاصل نمیشود ، چه طراحان شبهه سعی دارند از وجوب تقیه فرار کنند با آنکه تقیه هر چند رخصت باشد در شرایطی واجب یا دست کم مستحب خواهد بود. در فقه از تقیه به عنوان یکی از عناوین ثانویه یاد شده که در مقابل احکام اولیه قرار میگیرد. باید توجه داشت ثانوی بودن یک حکم به معنای مباح بودن یا جواز ترک آن نیست..... آنچه درباره اضطرار گفته شده تنها در تقیه خوفی قابل فرض است ، اما در تقیه مداراتی که شامل روابط حسنه و رواداری مذهبی و جلب مودت است ، قابل فرض نیست. مدارا مختص شرایط اضطرار نیست.... به فرض تقیه رخصت باشد نه عزیمت ، در تقیه برابر عامه مسلمین هم همینطور است و این تنها در قبال قدرتهای جهانی و کشورهای غربی نیست. پس طرفداران این نظریه نباید نسبت به ابراز برائت علنی از سایر مسلمین و غیر امامیه بر لزوم تقیه پافشاری نمایند....
#تقیه #شبهات #فقه #اصول_فقه #فقه_سیاسی
┏━━━••••••••••━━━┓
@norshariat110
┗━━━━••••••••••━━┛