eitaa logo
آقای‌اباعبــداللّٰــہ...
1.3هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
1.1هزار ویدیو
0 فایل
‹بِسـم‌ِ‌رَب‌الحُسِـین› ‌مشکلات‌من‌فقط‌ڪنج‌حـرم‌حل‌می‌شود؛ دعوتم‌کن‌کربلا‌خیلی‌گرفتارم‌حسین :)!... شرایط‌کپی‌وَلِف؟‌: دعایِ‌شهادتمون🙂🚶🏻
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به وقت سلام اسلام علیک یا علی بن موسی الرضا علیه السلام التماس دعای خیر یافاطمه الزهرا سلام الله علیها
وقتی حاجتت را به ‌تاخیر می‌اندازد ، دارد ‌چیزِ بزرگ‌تری را به تو ‌می‌دهد . منتها تو حواست ‌به خواسته‌ی ‌خودت هست ‌و متوجه نمی‌شوی . . ‌تو نان می‌خواهی ، ‌او به تو جان می‌دهد :) [ حاج اسماعیل‌ دولابی ]
هرگاه که نمازت قضا شد و نخواندی در این فکر نباش که وقت نماز خواندن نیافتی بلکه ! فکرکن چه گناهی را مرتکب شدی که خداوند نخواست در مقابلش بایستی! نماز را سبک نشماریم
سلام بزرگواران رفقای عزیز ممکنه بنده تو این چند روز فعالیتی نکنم و یا کم فعالیت بکنم، یه مشکلی برام پیش اومده که کم میتونم بیام ایتا و درگیر یه موضوعی هستم خلاصه شرمنده تونم اگر کم کاری صورت گرفت به بزرگی خودتون بخشید دیگه ...
انالله‌‌وانا‌الیه‌راجعون🖤 چهل‌روز‌گذشت،چهل‌روز‌با‌سوز‌گذشت ..
00:00 الهم الرزقنا حرم حرم":)🥲❤️‍🩹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
30_ahd_01.mp3
1.82M
┏⊰✾🇮🇷✾⊱━─━┓ @Nurulsama ┗─━━⊰✾🇮🇷✾⊱┛
یه‌سلامم‌بدیم‌خدمت‌آقاجانمون؛ اَلسَلام‌ُعَلَیك‌یاصاحِب‌اَلعَصروَالزَمان..(:💚 السَّلامُ‌علیک‌یابقیَّةَ‌اللّٰہ یااباصالحَ‌المَهدی‌یاخلیفةَالرَّحمن ویاشریکَ‌القرآن ایُّهاالاِمامَ‌الاِنسُ‌والجّانّ‌سیِّدی ومَولایالاَمان‌الاَمان . . . 🌱
زیارت اربعین: السَّلامُ عَلَى وَلِیِّ اللهِ وَ حَبِیبِهِ السَّلامُ عَلَى خَلِیلِ اللهِ وَ نَجِیبِهِ السَّلامُ عَلَى صَفِیِّ اللهِ وَ ابْنِ صَفِیِّهِ السَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهِیدِ السَّلامُ عَلَى أَسِیرِ الْکُرُبَاتِ وَ قَتِیلِ الْعَبَرَاتِ اللهُمَّ إِنِّی أَشْهَدُ أَنَّهُ وَلِیُّکَ وَ ابْنُ وَلِیِّکَ وَ صَفِیُّکَ وَ ابْنُ صَفِیِّکَ الْفَائِزُ بِکَرَامَتِکَ أَکْرَمْتَهُ بِالشَّهَادَةِ وَ حَبَوْتَهُ بِالسَّعَادَةِ وَ اجْتَبَیْتَهُ بِطِیبِ الْوِلادَةِ وَ جَعَلْتَهُ سَیِّدا مِنَ السَّادَةِ وَ قَائِدا مِنَ الْقَادَةِ وَ ذَائِدا مِنَ الذَّادَةِ وَ أَعْطَیْتَهُ مَوَارِیثَ الْأَنْبِیَاءِ وَ جَعَلْتَهُ حُجَّةً عَلَى خَلْقِکَ مِنَ الْأَوْصِیَاءِ فَأَعْذَرَ فِی الدُّعَاءِ وَ مَنَحَ النُّصْحَ وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَکَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَیْرَةِ الضَّلالَةِ وَ قَدْ تَوَازَرَ عَلَیْهِ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْیَا وَ بَاعَ حَظَّهُ بِالْأَرْذَلِ الْأَدْنَى وَ شَرَى آخِرَتَهُ بِالثَّمَنِ الْأَوْکَسِ وَ تَغَطْرَسَ وَ تَرَدَّى فِی هوَاهُ وَ أَسْخَطَکَ وَ أَسْخَطَ نَبِیَّکَ وَ أَطَاعَ مِنْ عِبَادِکَ أَهْلَ الشِّقَاقِ وَ النِّفَاقِ وَ حَمَلَةَ الْأَوْزَارِ الْمُسْتَوْجِبِینَ النَّارَ [لِلنَّارِ] فَجَاهَدَهُمْ فِیکَ صَابِرا مُحْتَسِبا حَتَّى سُفِکَ فِی طَاعَتِکَ دَمُهُ وَ اسْتُبِیحَ حَرِیمُهُ اللهُمَّ فَالْعَنْهُمْ لَعْنا وَبِیلا وَ عَذِّبْهُمْ عَذَابا أَلِیما السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ سَیِّدِ الْأَوْصِیَاءِ أَشْهَدُ أَنَّکَ أَمِینُ اللهِ وَ ابْنُ أَمِینِهِ عِشْتَ سَعِیدا وَ مَضَیْتَ حَمِیدا وَ مُتَّ فَقِیدا مَظْلُوما شَهِیدا وَ أَشْهَدُ أَنَّ اللهَ مُنْجِزٌ مَا وَعَدَکَ وَ مُهْلِکٌ مَنْ خَذَلَکَ وَ مُعَذِّبٌ مَنْ قَتَلَکَ وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ وَفَیْتَ بِعَهْدِ اللهِ وَ جَاهَدْتَ فِی سَبِیلِهِ حَتَّى أَتَاکَ الْیَقِینُ فَلَعَنَ اللهُ مَنْ قَتَلَکَ وَ لَعَنَ اللهُ مَنْ ظَلَمَکَ وَ لَعَنَ اللهُ أُمَّةً سَمِعَتْ بِذَلِکَ فَرَضِیَتْ بِهِ اللهُمَّ إِنِّی أُشْهِدُکَ أَنِّی وَلِیٌّ لِمَنْ وَالاهُ وَ عَدُوٌّ لِمَنْ عَادَاهُ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یَا ابْنَ رَسُولِ اللهِ أَشْهَدُ أَنَّکَ کُنْتَ نُورا فِی الْأَصْلابِ الشَّامِخَةِ وَ الْأَرْحَامِ الْمُطَهَّرَةِ [الطَّاهِرَةِ] لَمْ تُنَجِّسْکَ الْجَاهِلِیَّةُ بِأَنْجَاسِهَا وَ لَمْ تُلْبِسْکَ الْمُدْلَهِمَّاتُ مِنْ ثِیَابِهَا وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ مِنْ دَعَائِمِ الدِّینِ وَ أَرْکَانِ الْمُسْلِمِینَ وَ مَعْقِلِ الْمُؤْمِنِینَ وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ الْإِمَامُ الْبَرُّ التَّقِیُّ الرَّضِیُّ الزَّکِیُّ الْهَادِی الْمَهْدِیُّ وَ أَشْهَدُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِکَ کَلِمَةُ التَّقْوَى وَ أَعْلامُ الْهُدَى وَ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَى وَ الْحُجَّةُ عَلَى أَهْلِ الدُّنْیَا وَ أَشْهَدُ أَنِّی بِکُمْ مُؤْمِنٌ وَ بِإِیَابِکُمْ مُوقِنٌ بِشَرَائِعِ دِینِی وَ خَوَاتِیمِ عَمَلِی وَ قَلْبِی لِقَلْبِکُمْ سِلْمٌ وَ أَمْرِی لِأَمْرِکُمْ مُتَّبِعٌ وَ نُصْرَتِی لَکُمْ مُعَدَّةٌ حَتَّى یَأْذَنَ اللهُ لَکُمْ فَمَعَکُمْ مَعَکُمْ لا مَعَ عَدُوِّکُمْ صَلَوَاتُ اللهِ عَلَیْکُمْ وَ عَلَى أَرْوَاحِکُمْ وَ أَجْسَادِکُمْ [أَجْسَامِکُمْ‏] وَ شَاهِدِکُمْ وَ غَائِبِکُمْ وَ ظَاهِرِکُمْ وَ بَاطِنِکُمْ آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ التماس دعا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
السلام علیک ؛ با همین یه سلام . . چشامو بستم دیدم ؛ تو حرم خودمو
🚩السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبدِالله الْحُسَيْن (ع) 🏴یک اربعین گذشته و زینب رسیده است😔 🏴بالای تربتی که خودش آرمیده است😭 🏴یا ایها الغریب سلام ای برادرم✋ 🏴ای یوسفی که گرگ پیرهنت را دریده است😭 فرا رسیدن اربعین سیّد و سالار شهیدان حضرت امام حسین علیه السلام و شهدای دشت کربلا را محضر امام عصر ارواحنا فداه، مقام معظم رهبری و اعضای محترم کانال تسلیت عرض می‌کنیم.🖤
به شدت اعتقاد دارم آدم‌ها با یه حرکت میتونن برای همیشه از چشمت بیوفتن! :)
آخرین نگاه امام حسین به خیمه ها بود...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حال و هوای آخرین روز مشایه رفت تا سال آینده … 🥺❤️‍🩹 زیارتتون قبول زائران کربلا💚
هفت فرمان رهبر معظم انقلاب به فعالان فضای مجازی
▪️اعمال روز اربعین حسینی(ع) 🏴اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبدِالله الْحُسَيْن (ع)🏴 ۱- «زیارت امام حسین علیه السلام و زیارت اربعین» در این روز زیارت امام حسین (ع) مستحب است و این زیارت‌، همانا خواندن زیارت اربعین است که از امام عسکری (ع) روایت ‌شده که فرمود: " علامت مؤمن پنج چیز است:👇 ۱- پنجاه و یک رکعت نماز فریضه و نافله در شب و روز خواندن ۲- و زیارت اربعین کردن ۳- و انگشتر بر دست راست کردن ۴- و جَبین (پیشانی)را در سجده بر خاک گذاشتن ۵- و بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ را بلند گفتن است."  ۲- «غسل اربعین و توبه» ۳- بعد از نماز صبح ۱۰۰ مرتبه (لاحول ولا قوة الا بالله العلی العظیم) ۴- ۷۰ مرتبه تسبیحات اربعه ۵- بعد از نماز ظهر سوره والعصر و سپس ۷۰ مرتبه استغفار ۶- غروب اربعین ۴۰ مرتبه لا اله الا الله ۷- بعد از نماز عشاء سوره یاسین هدیه به سیدالشهدا حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام 📚 وسائل الشیعه‌ ج۱۰ ص۳۷۳ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
33.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اربعین حسینی تسلیت رفیق امروز روز بیعت است با چه کسی؟ با فرمانده و مولایمان حضرت حجة ابن الحسن عج و زیارت اربعین دور و نزدیک، و ارادتمون به ارباب مون حسین علیه السلام را ضمیمه بیعت مون کنیم... بیعت امسال در کلیپ بالا👆
آقای‌اباعبــداللّٰــہ...
#رمام_عشق_پاک #پارت20 ماشینو روشن کرد و اهنگو بلند کرد خیلی عذاب کشیدم تا برسیم به خونه دوستش بالاخ
محسن بعد از ده دقیقه رسید زود سوار ماشین شدم محسن متعجب گفت _سلام چیشده چرا اینجایی؟ همه چیزو براش تعریف کردم و فقط گریه کردم سرشو انداخته بود پایین و زیر لب ذکر میگفت بعد از کمی سکوت گفت _بهتره که همین حالا همه چیزو به مادر پدرتون بگید اگه نگید و جلوشو نگیرید معلوم نیس چه بلایی سرش بیاد! _بله حتما برم خونه همه چیزو برای مامان تعریف میکنم قطعا مامان هم به بابا میگه _آبمیوه میخورید براتون بگیرم؟ _نه ممنون زحمت نکشید میل ندارم بی توجه به حرفم ایستاد و دوتا آبمیوه گرفت و سمت صندلی عقب که نشسته بودم گرفت _بفرمایید _ممنون سوار ماشین شد و راه افتاد انقدر اعصابم داغون بود که چشمامو بستم و با صدای محسن به خودم اومدم _حسنا خانم رسیدیم چشمامو باز کردم و گفتم _شرمنده زحمتتون دادم ممنون بفرمایید داخل! _چه زحمتی ممنون من تازه از سفر رسیدم هنوز خونه هم نرفتم انشاالله مزاحم میشم به زودی بعد از گفتن اخرین جملش لبخند دندون نمایی زد _هرجور راحتید ممنون خدانگهدار... از ماشین پیاده شدم و کلیدو انداختم توی در و رفتم داخل مامان با دیدنم خشکش زد اومد جلو و گفت _پس فاطمه کو؟ با شنیدن اسم فاطمه زدم زیر گریه مامان اومد جلو و گفت _بهت میگم فاطمه کو چرا گریه میکنی؟! با سختی همه ماجرا رو براش گفتم حالا فقط من گریه نمیکردم مامان هم با من اشک میریخت همون‌ موقع رفت سمت تلفن و زنگ زد به بابا و گفت که بره دنبال فاطمه.... رفتم سمت اتاقم و لباسمو در اوردم و دراز کشیدم روی تختم و یاد حرفا و کاری فاطمه افتادم یاد گذشته که فاطمه چقدر با الان فرق داشت دلم برای اون فاطمه تنگ شده بود فاطمه ای که همیشه اون منو برای نماز خوندن تشویق میکرد الان چرا باید اینطور بشه؟!.....
با صدای داد بابا از جا پریدم و سریع رفتم پایین روی آخرین پله ایستادم بابا داشت سر فاطمه داد میزد و فاطمه هم سرشو انداخته بود پایین و از ترس حرفی نمیزد بابا رو به فاطمه کرد و گفت: _از امروز به بعد نه اجازه داری بری بیرون نه حتی با ما هم جایی بیای توی اتاقت میمونی تا ادم بشی با این حرف بابا فاطمه بلند زد زیر گریه و گفت _بابا غلط کردم خواهش میکنم بزار برم بیرون قول میدم دیگه این کارو نکنم قول میدم بابا نگاهی بهش کرد و گفت _همینی که گفتم فعلا تکلیفت همینه راستی اون گوشیتم بده به من بدو فاطمه التماس میکرد که بابا حداقل گوشیشو نگیره اما بابا پس نکشید و گوشیشو گرفت فاطمه با صدای گریه بلند سریع رفت بالا بابا حسابی از عصبانیت سرخ شده بود مامان هم یه گوشی ای نشسته بود و سرشو گرفته بود و اروم گریه میکرد رفتم برای مامان و بابا گل گاو زبون درست کردم تا اروم بشن وقتی تموم شد ریختم توی لیوان و رفتم جلوی بابا گذاشتم روی میز خم شدم و لیوانو برداشتم و دادم دست بابا و گفتم _باباجون جان من غصه نخور اروم باشید خواهش میکنم اینو بخورید تا اروم بشید بابا نگاهی بهم کرد و لبخندی زد و گفت _کاش یکم از مهربونی و عاقل بودن تو رو فاطمه داشت _بابا مطمئن باشید اونم اینطوری نیست خیلی دلش پاکه این رفتارو حرکات از خودش نیست تعلیم دیده... _فعلا تنبیهش کردم تا ادم بشه توام برو بخواب دیر وقته _چشم مامان که همونجا خوابش برده بود به بابا گفتم _مامان بیدار شد بگید حتما از این دمنوش بخوره حالش بهتر بشه _باشه عزیزم برو _شب بخیر رفتم بالا فاطمه روی تختش زیر پتو داشت گریه میکرد وقتی صدای پامو شنید سرشو اورد بیرون و گفت _ببین من یه جا تلافی میکنم حالا بشین و ببین حرفی نزدم چون حرف زدن فایده نداشت رفتم و دراز کشیدم امروز محسن اخر بار توی ماشین گفت به زودی مزاحم میشیم این حرفش یعنی چی؟ یعنی مامان اینا قراری گذاشتن و من خبر ندارم؟.....
با صدای مامان که داشت بیدارم میکرد از خواب بیدار شدم _سلام مامان صبحت بخیر _سلام عزیزم پاشو بیا پایین کارت دارم _چشم چیکار دارید؟ _بیا پایین بهت میگم از تخت اومدم پایین و آبی به دست و صورتم زدم یعنی مامان چیکارم داره که گفت برم پایین؟ فاطمه که دیشب تا صبح گریه کرده بود الان از خسته گی خوابش برده بود رفتم پایین مامان توی آشپزخونه بود _سلام مامان کاری داشتی؟ _سلام عزیزم اره بیا بشین تا بگم روی صندلی نشستم و مامان هم کنارم نشست _خب عزیزم من دیروز زنگ زدم و به خالت گفتم که یه جلسه میزاریم تا باهم صحبت کنید خالت گفت که امشب بیان اینجا اما من بخاطر اوضاع خونمون و حال فاطمه قبول نکردم و گفتم بریم بیرون با تعجب پرسیدم _خب حالا کجا بریم؟! _خاله گفت که آقا محسن گفته بریم سر شهدا... اسم شهدا که اومد از ته دل خوشحال شدم بهترین جا همونجا هستش _خب حالا نظرت چیه بگم میایم؟ _نمیدونم هرچی خودتون صلاح میدونید مامان لبخندی زد و رفت تا ظرفا رو بشوره واقعا از جایی که شب قراره بریم خیلی خوشحالم به شهدا متوسل شدم و ازشون خواستم تا کمکم کنن یه زندگی شهدایی داشته باشم.... رفتم سمت اتاقم فاطمه بیدار شده بود و داشت گریه میکرد دلم براش سوخت رفتم کنارش و گفتم _آجی جانم گریه نکن انشاالله درست میشه بدون اینکه نگاهی بهم بکنه شدت گریش بیشتر شد و گفت _فقط بهم بگو به بابا چی گفتی که اینکارو کرد _من هیچی به بابا نگفتم من فقط به مامان گفتم که رفتیم اونجا و چیشد مامان خودش زنگ زد بابا _میمردی اگه حرفی نمیزدی؟ _واقعا فاطمه به نظر خودت کارت درست بود؟ شاید الان متوجه حرفم نباشی و بگی چرت میگم اما همه اینکارا فقط و فقط بخاطر خودته _من نمیخوام کسی برام کاری کنه کیو ببینم؟ حرف زدن با این ادم فایده ای نداره تا زمانی که خودش نخواد و تنبیه بشه و ادم بشه...
حسابی استرس شبو داشتم که چه حرفی بزنم و چیکار کنم از قبل همه حرفامو آماده کرده بودم که بپرسم و در این مورد آمادگی داشتم هنوزم نمیدونم چرا مامان بخاطر فاطمه گفته نیان خونمون مگه فاطمه چیکار کرده؟! که تاکید کرد حتی با خبر هم نشه... دو ساعت دیگه مونده تا قراری که با خاله گذاشتیم باورم نمیشه که بعد از این حرف ها یعنی اگه من بگم بله دیگه محسن میشه همسرم؟ هنوز دو ساعت وقت هست پس برم نماز بخونم تا قلبم آروم بگیره رفتم وضو گرفتم و اماده شدم و نمازمو خوندم بعد از نماز رفتم سجده و دعا کردم و چشمامو بستم... نفهمیدم کی خوابم برد با صدای مامان که میگفت _حسنا پس کجایی پاشو حاضر شو نیم ساعت دیگه باید بریم پاشو چشمامو باز کردم و از جا پریدم وای من کی خوابم برد که نفهمیدم سریع بلند شدم و جانمازمو جمع کردم و دوباره وضو گرفتم و رفتم سمت کمدم روسری یاسی رنگمو سرم کردم و روی سرم تنظیمش کردم کیفمو برداشتم و رفتم پایین همه آماده نشسته بودن و نگاه به من میکردن با دیدنم بابا گفت _خب عروس خانم بالاخره اماده شدی؟ بریم لبخند زدم و گفتم _ببخشید بله بریم سوار ماشین شدیم _مامان چرا علی رو نیاوردی؟ _بیاد چیکار بچه حالا خسته میشه اونجا بقیه راهو سکوت کردم و ذکر گفتم بالاخره رسیدیم پیاده شدیم و رفتیم جایی که قرار گذاشته بودیم...