هدایت شده از آینده سازان مصطفایی[🇮🇷🇵🇸]
خدا نصرتش رو به آدم ها تنبل و بی مجاهدت نمیدهد .خدا از انسان های بیکاره و تنبل و بیخیال و لاابالی حمایت نمیکند ؛ ولو مومن باشند ...
_رهبر انقلاب ، ۱۳۸۲/۲/۱۲
#پندانه
@ayande_sazan_mostafayi
همه چیز برای ما از آن زیتونها شروع شد. و من تا آخر عمر ممنون آن چند زیتونی هستم که از دستت به زمین افتادند. آمدم کمکت کنم که جمعشان کنی و همان شد شروع ماجرا. لحن چشمهای عربیات بوی وطن میداد و آن زیتون ها..
من دانشجوی سال سومی بودم و تو سال اول. هردویمان خوشحال بودیم که توی کشور غریب کسی را پیدا کردیم که حرفمان را میفهمد. که میشود ساعتها کنارهم بنشینیم و از وطن بگوییم. آنهم بدون هیچ توضیح اضافی. بچهتر که بودم، شبها موقع خواب، پدر برایم از فلسطین میگفت. قصۀ مردم الولاجه و دلبستگی عمیقشان به درخت مادر زیتون که او معتقد بود آن درخت پنج هزار ساله، یک روزی شکایت تمام این سالها ظلم را به خدا میکند. چون او تنها شاهد قدیمی ماجراست.
دقیقا اکتبر همان سال بود که قلبمان طاقت نیاورد و برگشتیم به آغوش وطن. عروسیمان؟ ما که کسی را نداشتیم. درخت زیتون شد تنها مهمان جشن کوچک ما. با همین دستها برایت سینهریزی ساختم که به جای مروارید های درخشان، هستههای زیتون از آن آویزان بود.
زندگی خوبی داشتیم. دنیا توی دستهایمان بود وقتی زیر سقف خانۀ کوچکمان من بودم و تو که با هر لبخندت به زندگیمان گرما میبخشیدی. کنار تو، ایرادی نداشت اگر زیر بمبارانهای گاه و بیگاه این حرامیها هر شب را صبح میکردیم و به انتظار مرگ حیاط خانه را آب و جارو میکردیم، اما ما بازهم به امید صلح و آزادی نهال های جوان زیتون میکاشتیم و در آن دور دستها روزهایی را میدیدم که نهالهایمان بزرگ شده اند و عمر طولانی کردهاند. عمر طولانی که برای بیشتر ما رویایی محال و دور بود ، اما همیشه برای نهالهای کوچک زیتون آرزویش میکردیم.
سهشنبه ظهر، تو رفتی از باغ، زیتون بچینی. همان باغی که درختان ریشه دار و قدیمیاش شده بودند سند اصالت روستا.
عزیز دلم! رفتی اما نیامدی. صبر کردم و بازهم نیامدی. آمدم سراغت. دیدم کنار نهالی نیم سوخته، غرق در خون افتادهای. زانوهایم سست شدند و جان از بدنم رفت. اشکهایم روان شد. چشمان خیسم به دستهای خونیات خیره شد. چیزی را محکم توی دستت گرفته بودی؛ گردنبندت بود. همانی که خودم با هستههای زیتون برایت درست کردم. آن را به دست گرفتم. از هر دانهاش، خون تو بر زمین میریخت. عزیزم، چرا اینگونه شدی؟ قول میدهم تمام هسته هارا بکارم تا باز هم متولد شوی. هسته هایی که آغشتهاند به خون تو.
#شرحیات
هدایت شده از Asimeh | آسیمہ
🔸 *همایش دین و حکومت، از تعامل تا تعارض*
🔅 مبانی نظریه ولایت فقیه، شبهات و شخصیت شناسی
👤مدرس: دکتر علی غلامی
🔻 حضوری | مجازی
⏰زمان : ۱۴ دی ماه ۱۴۰۲ | ساعت ۸ تا ۱۷
⏳مهلت ثبت نام: ۲ تا ۹ دی ماه
📍آدرس: سالن میلاد نمایشگاه بین المللی تهران
🌐ثبت نام و اطلاعات بیشتر در سایت:
Shahidpalizvani.ir
@bonyad_shahidpalizvani
شهادت حاج قاسم هر سال یک طور گره میخوره به حضرت زهرا (س) ..
یک سال با شهادت ، یک سال با ولادت :)
هدایت شده از شهید حاج قاسم سلیمانی
16.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 نماهنگ | بوسه تو
🚩 ویژه چهارمین سالگرد شهادت سپهبد حاج قاسم سلیمانی
این بیقراری، پایان ندارد
کی میرسد، وقت قرار بوسهی تو
کوهم ولی کاش از هم بپاشم
درناگهان انفجار بوسهی تو
📌 اشعار این اثر، برگرفته از نامه شهید سلیمانی چند ماه قبل از شهادت به دخترشان است.
🎙 خواننده: محمد معتمدی
🔻شاعر: محمد مهدی سیار
🎼 آهنگساز: مسعود سخاوت دوست
🔻 تهیه شده در بنیاد مکتب حاج قاسم با همکاری موسسه فرهنگی هنری وصف صبا
📤 کیفیت اصلی | مشاهده در آپارات
#شهید_القدس
📲 @Soleimany_ir
May 11