#زيـاږݓݩــاݦـہشهــڌا
♥️|دل ڪہ هوایـے شود، پرواز است
……ڪہ آسمانیت مےڪند.……
🌱و اگر بال خونیـن داشتہ باشے🌱
دیگر آسمــان، طعم ڪربلا مےگیرد.
دلــها را راهےڪربلاے جبــهہها
مےڪنیم و دست بر سینہ،
بہ زیارت "شــهــــــداء" مےنشینیم...|♥️
🕊🦋 بِسمِ اللّٰہِ الرَّحمٰن الرَّحیم🦋🕊
🌹اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَہُ
🕊اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَہُ
🌹اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللہِ
🕊اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ
🌹اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ
🕊اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ
🌹اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبـے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ
🕊اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبـے عَبدِ اللہِ، بِاَبـے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے کُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم...🌻
#شادے_روح_شهـــــــدا_صلوات🌾
@Oshagh_shohadam
#تلنگࢪانھ💔🚶♂
سیمخاردارِنفسمیدونیینیچی؟🍂
یعنی:
واردِهرکانالینشی/ واردِهرگپینشی!!
واردِهرپیوینشی / واردِهربحثینشی!!
هر=فضاییکهازخدادورتکنهآرهتوی
فضایمجازیهممیتونیجلوینفسترو
بگیری!!🚶🏿♂🙂
#قاطیهرچینشیم..
🕊🌷@Oshagh_shohadam🌷🕊
بهش گفتـم :
راضیام شهیـد بشی
ولی الان نه ! تو هنوز جـوونی
تو جـواب بهم گفـت :
لذتی که علی اکبر از شهادت بُرد🕊
حبیب ابن مظاهر نبرد !🖤
راوی :همسر شهید
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
#مدافعحرم
🕊🌷@Oshagh_shohadam🌷🕊
#تلنگرانه
بچہها
مادریڪدورهۍخاصے
ازتاریخهستیم ...
هرڪدومتونبریددنبالاینکہ
بفهمیدمأموریتخاصِتون
دردورانقبلازظهورچیه!؟
شماالانوسطمعرکہاید !
وسطمیدونمینهستید
بچهها .... ؛
ازهمیننوجوانے
خودتونوبراۍ
حضرتمهدۍ؏ـج
آمادھڪنید(:"
#حاجحسینیڪتا
#اللهمعجللولیڪالفرج
🕊🌷@Oshagh_shohadam🌷🕊
نویسنده:فاطمه رهبر
انتشارات_خط مقدم
رایگان میزارم براتون به شرط دعا شهادت در حق ادمین های کانال و نویسنده محترم
#کتاب_بیست_هفت_روز_یک_لبخند
#شهید_مدافع_حرم_بابک_نوری_هریس
#پارت_پنجاه_و_شش
برنامه رو لغو میکرد تا من وقتم خالی بشه . وقت هایی که داشتم سخنرانی می کردم ، نگاهم که بهش می خورد ، می دیدم با دقت داره گوش می کنه . من اون عشق و افتخار یه پسر به پدرش رو بارها و بارها تو چشم های بابک دیدم .... همیشه به خواهر و برادر هاش می گفت (باید خیلی هوای بابا رو داشته باشیم . اون خیلی برای ما زحمت کشیده . بهترین وضعیت رو برای پیشرفت ما فراهم کرده .)
فقط برای خانواده مسئولیت پذیر نبود . در هر زمینه و حرفه ای که کاری از دستش بر می اومد ، دریغ نمی کرد و با جون و دل انجامش می داد . یادم می آد یه بار ، پدر یکی از دوستانش ، بهم زنگ زد و گفت (وضع و اوضاع پسرم ، بد جوری به هم ریخته ! به من و خونواده ش هم هیچی نمی گه !هر لحظه منتظرم خبر خود کشی ش رو بهم بدن .)
من زنگ زدم به بابک و گفتم (از فلانی خبر داری ؟) گفت(والا کمی درگیر درس و کار شده ام ؛ ازش بی خبر مونده ام .) خلاصه ، موضوع رو بهش گفتم . بابک با عجله گفت (باشه، بابا! من الان می رم پیشش.) شب که اومد خونه ، ازش پرسیدم (چی شد؟) گفت ( قرار شده یه ده بیست روزی رو کلا با هم باشیم تا ببینم چی می شه . به گمونم از نظر اقتصادی خیلی تحت فشاره .) چند روز بعد اومد و گفت ( بابا اگه بتونیم برای این بنده خدا وامی جور کنیم تا یه ماشینی بخره و مشغول کار بشه ، از این وضعیت در می آد .می تونی براش کاری بکنی ؟) گفتم :(اره، وامش رو من جور می کنم .) خلاصه، خیلی از کارها و دوندگی های وام رو بابک انجام داد ، و تا وقتی مشکل دوستش حل نشد ، آروم نگرفت .
مادر ، گره روسری اش را محکم تر می کند و یک شکلات می دهد دستم . دهانمان پر از طعم چای لاهیجان می شور . خر دو در سکوت زل زده اند به در ودیوار خانه شان که عکس های بابک را با افتخار بر سینه شان چسبانده اند . مادر ، نگاه از دیوار بر می دارد :
_این ها برای ستاد مغازه کرایه کرده بود ن . صاحب مغازه گفته بود فردای روزی که کار ستاد تموم می شه ، باید مغازه رو تحویل بدید . صبح بیدار شدم و دیدم تو حیاط ، رو ایوون ، پر از وسایله ؛ میز، صندلی، بلندگو ..... بابک ، هرچی رو برای دفتر ستادشون برده بودن ، شبونه تنهایی با پراید آورده بود خونه . تا اذان صبح ، هی می رفته و بار می زده و می آورده خونه و بی صدا خالی می کرده . دلش نیومده بود کسی رو هم بیدار کنه . بهش گفتم (خوب، می ذاشتی صبح میاوردی !) گفت(نه ، به صاحب مغازه قول داده بودیم .)
پدر ، سرش را چندین بار به نشانه ی تاکید تکان می دهد :
_محال بود حرفی بزنه و قولی بده و بهش عمل نکنه .
دوباره سکوت می شود . دوباره چای می خوریم . حس می کنم چای می رود توی دهانمان ، و بعد که سرازیر می شود ، محکم می خورد به ......
🦋به کانال عشاق الشهدا بپیوندید 🦋
🕊@Oshagh_shohadam 🕊
#تلنگر
هرکسی نماز میخونه 🤲🏻
باید بتونه کسی رو نماز خون کنه 🌿
تبلیغ وظیفه مومن نیست
تبلیغ ویژگی مومن است..!
#استادپناهیان
🕊🌷@Oshagh_shohadam🌷🕊
نگوییدجاماندهایمکسۍکهقلب
وروحشرفتهجاماندهنیست . جامانده
کسۍستکهعشقشوروطلبزیارتاربعین
بهذهنشهمنمۍرسدوعلاقهایندارد . اگر
بههردلیلۍاشتیاقرفتنهستوشرایطش
نیست ؛ خیرۍبودهوثوابنیترابردهاید .
- آیتاللهجوادۍآملۍ
به کانال عـشـاق الشـهـدا بپیوندید👇🏻👇🏻
🕊🌷@Oshagh_shohadam🌷🕊
#تلنگر
بترسید از آن وقتی
که پیر شوید و حسرت
بخورید که چه کارهایی
میتوانستید انجام دهید
ولی انجام ندادید!
#شهیدانه
#شهید_مصطفی_قدمی
به کانال عـشـاق الشـهـدا بپیوندید👇🏻👇🏻
🕊🌷@Oshagh_shohadam🌷🕊
#زيـاږݓݩــاݦـہشهــڌا
♥️|دل ڪہ هوایـے شود، پرواز است
……ڪہ آسمانیت مےڪند.……
🌱و اگر بال خونیـن داشتہ باشے🌱
دیگر آسمــان، طعم ڪربلا مےگیرد.
دلــها را راهےڪربلاے جبــهہها
مےڪنیم و دست بر سینہ،
بہ زیارت "شــهــــــداء" مےنشینیم...|♥️
🕊🦋 بِسمِ اللّٰہِ الرَّحمٰن الرَّحیم🦋🕊
🌹اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَہُ
🕊اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَہُ
🌹اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللہِ
🕊اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ
🌹اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ
🕊اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ
🌹اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبـے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ
🕊اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبـے عَبدِ اللہِ، بِاَبـے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے کُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم...🌻
#شادے_روح_شهـــــــدا_صلوات🌾
@Oshagh_shohadam